پژوهش بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاعر معاصر شاملو
پژوهش حاضر با عنوان "بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو" کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی. یافته های این پژوهش از طریق بررسی منتخب اشعار شاملو در کلیه مجموعه آثارش بدست آمده است. در این پژوهش این نکته را دریافتیم که راز زیبایی و زبان نسبتا منحصر به فرد شعر شاملو در فراهنجاری های زبانی خاصی است که او در اشعارش از آنها بهره برده است؛ فراهنجاری هایی از نوع واژگانی، صرفی، نحوی ،معنایی و کهن گرایی. با بررسی آین فراهنجاری ها در منتخب اشعار شاملو پی بردیم که برجسته ترین فراهنجاری بکار رفته در اشعار، فراهنجاری زمانی یا همان کهن گرایی است، که شاملو بطرز مبالغه آمیزی در اشعارش از آن بهره برده بطوری که زبان شعرش را نسبتا یکدست آرکائیک کرده است.
شاملو با بهره گیری از این قبیل شگردها نه تنها به زیبایی، صلابت، فصاحت و بلاغت اشعارش افزوده بلکه کاربرد فراهنجاری هایی از این دست توسط او به آفرینش سبکی منحصر به فرد با عنوان "شعر سپید" انجامیده است.
اگر چه در زبان فارسی حذف عناصر جمله بسیار اتفاق افتاده تا جایی که حتی جمله های دارای عناصر حذف شده را نیز می توان در زمره جمله های هنجار به حساب آورد، با این حال در بسیاری از موارد شاملو در شعرش از این حد مجاز حذف نیز فراتر رفته و از این طریق زبان شعرش را فراهنجار ساخته است:
خود اگر چه درد رستن و ریشه کردن با من است و هراس بی بند و باری (با من است)
شبانه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، ص 185
این جمله اگر بصورت هنجار بیاید «با من است» اول به قریبه لفظی حذف شده و در آخر می آید. این موضوع تقریباً در کلیه نمونه ها مصداق دارد.
گشتم میان کوچه ی مردم
(در حالی که) این بانگ با لب ام شرر افشان (بود)
بر سنگ فرش، باغ آینه، ص 91
هرگز نبوده (است) قلب من
پیشگفتار
ادبیات به اقتضای ماهیت خود که دربارﮤ زندگی و پیچیدگی وجوه گوناگون آن است، از سرشتی پذیرنده برخوردار است و این قابلیت را دارد که از دیدگاه علوم دیگر مورد بررسی قرار گیرد. سالهاست که شیوه هایی در نقد ادبی متداول شده اند که اصول و روشهای آنها از علوم نشأت می گیرد؛ از قبیل نقد فلسفی، نقد روانکاوانه، نقد تاریخ مبنایانه، نقد ساختار گرایانه، نقد مارکسیستی، نقد صور نوعی، نقد جامعه شناسانه، نقد نشانه شناسانه، و... . با این حساب زبانشناسی را نباید یک استثنا تلقی کرد. از آنجا که زبانشناسی مطالعه ی علمی زبان یعنی تار و پود بوجود آورندﮤ ادبیات است، قاعدتاً می تواند با نقد ادبی پیوند داشته باشد.(خوزان مریم، 1369، ص 12)
پیشرفت سریع دانش زبانشناسی در قرن حاظر به فراهم آوردن امکاناتی جدید برای مطالعه ی زبان و ادبیات انجامیده است. حاصل پژوهش هایی از این دست در زمینه ی زبان به شکل مجموعه ای از دستورهای ساختاری در اختیار ما است، و اگرچه استفاده از امکانات ساختگرایی در زمینه ی ادبیات و بررسی ویژگی های آن گامهای نخستین راه را می پیماید، بازده آن حتی امروز نیز چشمگیر است.
پیشگامان استفاده از زبانشناسی در ادبیات و پیروان آن سعی داشته و دارند که برای ادبیات بطور اعم و هر یک از گونه های ادبی بطور اخص توجیهی زبانشناختی بیابند و توصیفی علمی از هر فن ادبی به دست دهند، زیرا چنین می نماید که استفاده از فنون پراکنده ای چون عروض و قافیه، بدیع، معانی و بیان در مطالعات ادبی سنتی در چهارچوب مبنایی نظری قابل توجیه نباشد.(صفوی کورش، 1383، ص 7)
مجموعه ی حاضر با این امید نوشته شده است که دانشجویان و علاقه مندان به زبانشناسی بتوانند تصویری کم و بیش روشن از کاربرد زبانشناسی در ادبیات بدست آورند. اما پنداری خطاست اگر تصور کنیم صرف آشنایی با مباحث زبانشناسی می تواند مجوزی برای بررسی ادبیات باشد.
از آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که زبانشناسان مایل به تجزیه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی، باید پیش از کار، شناخت کافی از ادبیات داشته باشند؛ و به همین ترتیب، منتقدان ادبی که قصد نقد متون ادبی با شیوﮤ نقد زبانشناسانه را دارند، باید نخست با آن مباحثی از زبانشناسی که به این زمینه مربوط می شود آشنا باشند.
زبان با تمام شگردهای شاعرانه ای که آن را به چشم خواننده بیگانه و خلاف عادت می سازد، در خدمت بیان عاطفه و حادثهٴ ذهنی انگیخته از آن است. اما زبان خاص شعر نه تنها بیگانه نمایی خاص خود را در پرتو عاطفه ی آمیخته با معنی یا معنی گرایی حادثه انگیز به دست می آورد، بلکه در عین حال کلید های گشودن طلسم گنج عاطفه و معانی پنهان و رمز زیبایی ها و ظرافت های شعر را در خود نهفته دارد. عناصر آشنایی زدایی از زبان که هم می تواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است. اما برجسته ترین آنها را می توان به مقوله های موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هر یک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاه گسترده که به آن بنگریم، چنان که اشاره کردیم، از دیدگاه نظریه پردازان جدید، مهم ترین عنصر شعر است. شکلوفسکی، که شعر را رستاخیز کلمه ها خوانده است، زبان شعر را از همین چشم انداز گسترده دیده است و به همین سبب تعریف او می تواند دربرگیرندﮤ تعریف های متعدد دیگری که بر اساس توجه و تاکید بر یکی از این ابعاد گستردﮤ زبان، صورت گرفته است، نیز باشد: (( اگر بپذیریم که مرز "شعر و نا شعر"، همین رستاخیز کلمه هاست، یعنی تمایز و تشخیص بخشیدن به واژه های زبان، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که چون "رستاخیز کلمه ها" یا صورت تشخیص یافتن آنها در زبان می تواند هم علل و هم صور متعدد داشته باشد، کسی که در تعریف شعر، وزن و قافیه را اساس قرار می دهد، درک او از قیامت کلمه ها، و تمایز زبان شعر از زبان مبتذل و اتوماتیکی، در حد وجود وزن و قافیه و یا عدم آنهاست، آنکه فراتر از این می رود و شعر را کاربرد مجازی زبان تعریف می کند، او نیز تمایز با قیامت کلمات را در جابجا شدن مورد استعمال آنها می داند...)).(شفیعی کدکنی محمدرضا، 1358، ص 6)
به هر حال هر تعریفی که از شعر تا کنون به دست داده شده است براساس مصادیق موجود بوده است. و این مصادیق همواره رو به تغییر و تبدیل و تحول پذیر بوده است. نظریه های جدید تکمیل و توسعه ی نظریه های قدیم براساس دگرگونی و غلبه ی نوعی خاص از مصادیق، یا پیدا شدن مصداق های تازه به علت تغییر وضع هستی انسان در جهان بوده
است. زبان عاطفه در شعر، اگر در مفهومی گسترده آن را در نظر آوریم، مهم ترین عنصر مشترک و پایدار شعر در طول قرن ها هم در حوزﮤ مصادیق و هم در حوزﮤ نظریه های متنوع است. (تقی پور نامداریان، 1381، ص 82)
پژوهش حاضر با نام بررسی فراهنجاری های زبانی در شعر احمد شاملو به عنوان پایان نامه ی کارشناسی ارشد، طرحی بین رشته ای محسوب شده و مانند پلی بین زبانشناسی به لحاظ علمی از یک سو، و ادبیات فارسی به لحاظ ادبی از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار............................................................................................................... 2
1- مباحث نظری..................................................................................................
مقدمه .................................................................................................................. 2
1-1 ساختگرایی................................................................................................... 3
1-2 زبان و نشانه ................................................................................................ 3
1-2-1 زبان و گفتار.............................................................................................. 4
1-2-2 نشانه زبانی ............................................................................................... 5
1-2-3 رابطه ....................................................................................................... 5
1-2-4 همزمانی و درزمانی ................................................................................... 5
1-3 نقش های زبان ............................................................................................. 8
1-3-1 نقش های زبان از دیدگاه یاکوبسن............................................................... 9
1-3-1-1 نقش عاطفی.......................................................................................... 9
1-3-1-2 نقش ترغیبی.......................................................................................... 10
1-3-1-3 نقش ارجاعی ........................................................................................ 10
1-3-1-4 نقش فرازبانی ....................................................................................... 10
1-3-1-5 نقش همدلی ......................................................................................... 11
1-3-1-6 نقش ادبی ............................................................................................ 11
1-3-2 اشکالات تقسیم بندی یاکوبسن.................................................................... 12
1-3-3 اشکالات تقسیم بندی مارتینه....................................................................... 13
1-3-4 اشکالات تقسیم بندی هلیدی ...................................................................... 13
1-4 نقش زیبایی آفرینی یا ادبی............................................................................. 14
1-5 نقش های زبان هنجار..................................................................................... 17
1-6 نقش های زبان فراهنجار................................................................................. 17
1-7 برجسته سازی ادبی ....................................................................................... 19
1-7-1 فراهنجاری ............................................................................................... 20
1-7-1-1 فراهنجاری واژگانی................................................................................ 22
1-7-1-2 فراهنجاری نحوی ................................................................................. 22
1-7-1-3 فراهنجاری نوشتاری............................................................................... 23
1-7-1-4 فراهنجاری معنایی.................................................................................. 23
1-7-1-5 فراهنجاری گویشی ............................................................................... 24
1-7-1-6 فراهنجاری سبکی ................................................................................. 24
1-7-1-7 فراهنجاری زمانی (کهن گرایی) .............................................................. 25
1-7-2 قاعده افزایی.............................................................................................. 25
2- پیشینه............................................................................................................. 25
مقدمه................................................................................................................... 28
2-1 مطالعات زبانشناختی ادبیات در غرب.............................................................. 28
2-2 مطالعات زبانشناختی ادبیات در ایران .............................................................. 32
3- فراهنجاری های زبانی شعر شاملو......................................................................
مقدمه...................................................................................................................
3-1 فراهنجاری زمانی یا کهن گرایی......................................................................
3-1-1 کهن گرایی صرفی .................................................................................... 36
3-1-1-1 بکار بردن پسوند جمع ساز "گان"........................................................... 36
3-1-1-2 بکار بردن پسوند جمع ساز "ان"............................................................. 37
3-1-2 کهن گرایی نحوی ..................................................................................... 37
3-1-2-1 کاربرد "را" به جای "به"، "با"، و "برای"............................................... 37
3-1-2-2 رعایت "ی" شرط در جملات شرطی...................................................... 39
3-1-2-3 افزودن پیشوند "ب" در آغاز فعل برای تأکید........................................... 39
3-1-2-5 بکار بردن "همی" به جای "می"............................................................. 41
3-1-2-6 افزودن "ا" در آخر اسم یا اسم مصدر برای تعظیم، تفخیم و تعجب............ 41
3-1-3 کهن گرایی واژگانی .................................................................................. 41
3-1-3-1 فعل های کهن ...................................................................................... 41
3-1-3-1-1 فعل های ساده................................................................................... 42
3-1-3-1-2 فعل های پیشوندی ............................................................................ 49
3-1-3-1-3 فعل های مرکب ................................................................................ 58
3-1-3-1-4 عبارت های فعلی ............................................................................. 64
3-1-3-2 اسم های کهن ....................................................................................... 69
3-1-3-3 صفت های کهن ................................................................................... 77
3-1-3-4 قیدهای کهن ......................................................................................... 81
3-1-3-4-1 قیود یا ادوات شک وتردید................................................................. 81
3-1-3-4-2 قیود یا ادوات تشبیه .......................................................................... 83
3-1-3-4-3 قیود و حروف ربط مرکب.................................................................. 86
3-1-3-5 حرف اضافه های کهن .......................................................................... 91
3-1-3-6 ضمایر کهن........................................................................................... 99
3-1-3-6-1 ضمایر شخصی.................................................................................. 99
3-1-3-6-2 ضمایر انعکاسی ................................................................................ 100
3-1-3-6-3 ضمایر اشاره...................................................................................... 102
3-1-4 کهن گرایی معنایی..................................................................................... 104
3-2 فراهنجاری واژگانی ....................................................................................... 109
3-2-1 واژگان جدید............................................................................................. 109
3-2-1-1 ترکیبات ابداعی ..................................................................................... 110
3-2-1-1-1 اسم + اسم......................................................................................... 110
3-2-1-1-2 اسم + صفت...................................................................................... 112
3-2-1-1-3 صفت + اسم...................................................................................... 113
3-2-1-1-4 اسم + پسوند..................................................................................... 116
3-2-1-1-6 پیشوند + اسم....................................................................................
3-2-1-1-7 پیشوند + صفت.................................................................................
3-2-1-1-8 اسم + بن فعل...................................................................................
3-2-1-1-9 صفت + بن فعل ...............................................................................
3-2-1-1-10 حرف اضافه + بن فعل.....................................................................
3-2-1-2 واژگانی ابداعی .....................................................................................
3-2-1-3 عبارت های ابداعی ...............................................................................
3-2-2 فعل های جدید..........................................................................................
3-3 فراهنجاری نحوی...........................................................................................
3-3-1 جابجایی نهاد.............................................................................................
3-3-1-2 جابجایی فعل و عبارتهای فعلی .............................................................
3-3-1-3 جابجایی قید..........................................................................................
3-3-1-4 جابجایی ضمایر منفصل و متصل............................................................
3-3-1-5 جابجایی سایر عناصر جمله.....................................................................
3-3-1-5-1 جابجایی منادا....................................................................................
3-3-1-5-2 جابجایی جمله پیرو...........................................................................
3-3-2 ایجاد فاصله میان اجزای عبارت فعلی .........................................................
3-3-3 حذف عناصر جمله....................................................................................
3-3-4 کاربرد واژگان در نقش های متفاوت............................................................
3-3-4-1 کاربرد اسم به جای صفت.......................................................................
3-3-4-2 کاربرد صفت به جای صفت....................................................................
3-3-4-3 کاربرد صفت به جای اسم.......................................................................
3-3-4-4 کاربرد اسم به جای قید...........................................................................
3-3-5 استفاده از شناسه فعل به جای فعل...............................................................
3-4 فراهنجاری صرفی..........................................................................................
3-5 فراهنجاری معنایی..........................................................................................
4 نتیجه گیری........................................................................................................
پایان نامه مقایسه سلامت روان شاعران در کنار افراد غیر شاعر
چکیده
با توجه به عقیده ی فروید که می گوید:«ویژگی افراد دارای سلامت روانشناختی خودآگاه کردن وبه خودآگاه آوردن آنچه ناخودآگاه است.» و استفاده از مکانیسم هایی مثل والایش در مورد قشر هنرمند ودر این پژوهش شاعران، از آنجایی که توان بیان سمبولیک هیجانات خود به شکل والایش یافته را دارند، فرض اصلی پژوهش حاضر در«داشتن سلامت روان متفاوت شاعران نسبت به سایر افراد جامعه» ، گذاشته شد. برای بررسی این فرضیه، پژوهش پس رویدادی دنبال شد. برای جمع آورری اطلاعات نیز استفاده شد. با روش نمونه گیری اتفاقی نمونه ها انتخاب شدند.نمونه ی گروه شاعرSCL-25از پرسشنامه از شاعران مراجعه کننده به کانون ادبیات ایران واقع در تهران و شاعران مراجعه کننده به مرکز اصلی حوزه ی هنری تهران و نمونه ی افراد غیر شاعر از میان سایر اقشار غیر شاعر جامعه بودند. وابسته(فرضیه ی 1-6) وتحلیل واریانس دوطرفه(فرضیه ی 7)مورد استفاده قرارگرفت.t روش آماری تحت ویندوز(نسخه 16)استفاده شد.spssو از نرم افزار
نتایج حاکی از آن بودند که سلامت روان شاعران با افراد غیر شاعر تفاوت معنی داری با هم ندارند واگر تفاوتی در نمرات سلامت روان شاعران و افراد غیر شاعر دیده می شود ناشی از خطای تصادفی و نمونه گیری است. در نهایت فرضیه های مبتنی بر متفاوت بودن وضعیت سلامت روان و سایر افراد جامعه رد شدند.
مقدمه
سلامت روان به دلیل وجود پیشگیری از اختلالات و نیز ایجاد کردن زمینه برای شناخت و ایجاد معیارهای سلامت روان در افراد جامعه مورد توجه و قابل بررسی است. از سویی کارآمدی، پیشرفت و سلامت افراد جامعه با گذر زمان پیشرفت و سلامت جامعه را در حد مطلوبی فراهم میکند. در این میان چون انسان مدام در حال تغییر است، تلاش برای شناسایی عوامل موثر در سلامت روان پایان ناپذیر می نماید. سلامت روان مقوله ای حائز اهمیت است، چرا که تأثیر روح و روان بر عملکرد جسمانی بر هیچکس پوشیده نیست. در این راه بزرگان ادبی و مذهبی ما از دیر باز بر مبحث سلامت روان تأکید داشته اند. مولوی می فرماید:
تن زجان وجان زتن مستور نیست لیک کس را دیدجان دستور نیست
از جمله عوامل مؤثر و ایجاد کننده سلامت روان هنر و در اینجا منحصراً شعر می باشد. افراد به وسیله بیان آنچه که می خواهند به شکل سمبولهای کلامی، نه تنها از انرژی منفی حاصل از افکار ناخوشایند خودآگاه و ناخودآگاه رهایی می یابند، بلکه دست به آفرینندگی زده اند و این یکی از ویژگی های افراد خودشکوفا ست، که به قول «راجرز» دارای بالاترین سطح سلامت روان هستند. پس تأثیر شعر در همین بدو امر در دو بحث کاتارسیس و خلاقیت سطح بالا در انسانگرایی مطرح می گردد. بیان احساسات در قالب شعر باعث میشود که فرد بتواند از بیرون به خود بنگرد یا به خودآگاهی دست یابد و حافظ می فرماید:
مروبه خانه ارباب بی مروت دهر که گنج عافیتت درسرای خویشتن است
باید توجه داشته باشیم که معیارهای سلامت روان با فرهنگ جامعه مرتبط است.از طرفی ایران سابقه طولانی و اصیل در زمینه ی ادبیات (نظم یا شعرونثر) دارد، و جدانشدنی بودن ارادت و علاقه به شعر از ایرانیان نشان می دهد که می توان از طریق شعر به پویایی افراد جامعه و ایجاد سلامت روان کمک کرد. ادبیات ایران در زمینه تعلیم و تربیت، حکمت، آموزش شیوه های کسب آرامش و رسیدن به کمال نکته ها دارد. بسیاری از نظریه پردازان مانند؛ یونگ، آدلر، آریه تی، و ریک نوشتند که : «علوم چقدر (poetry as therapy.2007)از مطالعه ی اشعاراطلاعات کسب می کنند ویاد می گیرند.»
نکته ای که مدام مرا متوجه خودش می کند این است که:«در روانکاوی تحولی رخ می دهد و این بر خلاف آنچه ممکن است خیلی ها تصور کنند، رسیدن به یک وضعیت استاندارد یا نرمال نیست، بلکه درست برخلاف آن، به گفته لکان، دستیابی به«تفاوت مطلق»است. یا به قول« فروغ فرخزاد»، (کسی که مثل هیچکس نیست) این کسی است که مثل هیچکس نیست زیرا که این شخص فقط و فقط مثل خودش است، با اشتیاق و ژوئی سانس[یک لذت مخرب،دردآور وکشنده]خاص خودش.»(کدیور،1381)و این بسیارارزشمند است که فرد خودش باشد.هنرمندان افرادی هستند که اشتیاقشان برای آفرینش، خود بودن و پویا بودن خلل ناپذیر است. درپی همین آفرینش است که سلسله ای از سازندگی و خوشایندی را در روان و پیکره ی جان افراد جامعه ایجاد می کنند.«شعر و شاعری در ایران از تاریخچه ای بس درخشان برخورداراست و بر تارک آن شعر عرفانی خودنمایی می کند. کاربرد شعر نشان از ابزاری در جهت زنده نگه داشتن فرهنگ این مرز و بوم است که مدام آماج حمله ی وحشیانه بوده و نیز وسیله ای برای والایش جمعی و انتقال مفاهیم عمیق فکر و فلسفه ایرانی نسبت به ضرورت تاریخی و حتی جغرافیایی. شعر فارسی زمینه ساز یک وحدت اجتماعی-فرهنگی بوده و پیام خویش را در هر زمان به بهترین وجه ارائه نموده است.»(مؤمن زاده، 1378) در اشعار فارسی می توان هزاران بیت و شعر را سراغ گرفت که هریک با واسطه و بی واسطه به یکی از معیارهای سلامت روان اشاره می کنند. شاعران به عنوان فرهنگ سازان و پیام رسانان مهمترین افراد به وجود آورنده ی سلامت در حیطه ی روان به شمار می روند و خود به عنوان الگوهایی در جامعه مورد توجه معنوی و انسانی ِ بشر امروزند. این بیت از شاعر بزرگوار "ابن یمین فریومدی" عیان میکند که این توجه درخور بوده و خواهد بود:
«من بعون رأی پیر و قوت بخت جوان عرضه کردم شعر و زو دیدم هزاران تربیت»
پایان نامه مقایسه سلامت روان شاعران با سایر افراد غیر شاعر
چکیده
با توجه به عقیده ی فروید که می گوید:«ویژگی افراد دارای سلامت روانشناختی خودآگاه کردن وبه خودآگاه آوردن آنچه ناخودآگاه است.» و استفاده از مکانیسم هایی مثل والایش در مورد قشر هنرمند ودر این پژوهش شاعران، از آنجایی که توان بیان سمبولیک هیجانات خود به شکل والایش یافته را دارند، فرض اصلی پژوهش حاضر در«داشتن سلامت روان متفاوت شاعران نسبت به سایر افراد جامعه» ، گذاشته شد. برای بررسی این فرضیه، پژوهش پس رویدادی دنبال شد. برای جمع آورری اطلاعات نیز استفاده شد. با روش نمونه گیری اتفاقی نمونه ها انتخاب شدند.نمونه ی گروه شاعرSCL-25از پرسشنامه از شاعران مراجعه کننده به کانون ادبیات ایران واقع در تهران و شاعران مراجعه کننده به مرکز اصلی حوزه ی هنری تهران و نمونه ی افراد غیر شاعر از میان سایر اقشار غیر شاعر جامعه بودند. وابسته(فرضیه ی 1-6) وتحلیل واریانس دوطرفه(فرضیه ی 7)مورد استفاده قرارگرفت.t روش آماری تحت ویندوز(نسخه 16)استفاده شد.spssو از نرم افزار
نتایج حاکی از آن بودند که سلامت روان شاعران با افراد غیر شاعر تفاوت معنی داری با هم ندارند واگر تفاوتی در نمرات سلامت روان شاعران و افراد غیر شاعر دیده می شود ناشی از خطای تصادفی و نمونه گیری است. در نهایت فرضیه های مبتنی بر متفاوت بودن وضعیت سلامت روان و سایر افراد جامعه رد شدند.
مقدمه
سلامت روان به دلیل وجود پیشگیری از اختلالات و نیز ایجاد کردن زمینه برای شناخت و ایجاد معیارهای سلامت روان در افراد جامعه مورد توجه و قابل بررسی است. از سویی کارآمدی، پیشرفت و سلامت افراد جامعه با گذر زمان پیشرفت و سلامت جامعه را در حد مطلوبی فراهم میکند. در این میان چون انسان مدام در حال تغییر است، تلاش برای شناسایی عوامل موثر در سلامت روان پایان ناپذیر می نماید. سلامت روان مقوله ای حائز اهمیت است، چرا که تأثیر روح و روان بر عملکرد جسمانی بر هیچکس پوشیده نیست. در این راه بزرگان ادبی و مذهبی ما از دیر باز بر مبحث سلامت روان تأکید داشته اند. مولوی می فرماید:
تن زجان وجان زتن مستور نیست لیک کس را دیدجان دستور نیست
از جمله عوامل مؤثر و ایجاد کننده سلامت روان هنر و در اینجا منحصراً شعر می باشد. افراد به وسیله بیان آنچه که می خواهند به شکل سمبولهای کلامی، نه تنها از انرژی منفی حاصل از افکار ناخوشایند خودآگاه و ناخودآگاه رهایی می یابند، بلکه دست به آفرینندگی زده اند و این یکی از ویژگی های افراد خودشکوفا ست، که به قول «راجرز» دارای بالاترین سطح سلامت روان هستند. پس تأثیر شعر در همین بدو امر در دو بحث کاتارسیس و خلاقیت سطح بالا در انسانگرایی مطرح می گردد. بیان احساسات در قالب شعر باعث میشود که فرد بتواند از بیرون به خود بنگرد یا به خودآگاهی دست یابد و حافظ می فرماید:
مروبه خانه ارباب بی مروت دهر که گنج عافیتت درسرای خویشتن است
باید توجه داشته باشیم که معیارهای سلامت روان با فرهنگ جامعه مرتبط است.از طرفی ایران سابقه طولانی و اصیل در زمینه ی ادبیات (نظم یا شعرونثر) دارد، و جدانشدنی بودن ارادت و علاقه به شعر از ایرانیان نشان می دهد که می توان از طریق شعر به پویایی افراد جامعه و ایجاد سلامت روان کمک کرد. ادبیات ایران در زمینه تعلیم و تربیت، حکمت، آموزش شیوه های کسب آرامش و رسیدن به کمال نکته ها دارد. بسیاری از نظریه پردازان مانند؛ یونگ، آدلر، آریه تی، و ریک نوشتند که : «علوم چقدر (poetry as therapy.2007)از مطالعه ی اشعاراطلاعات کسب می کنند ویاد می گیرند.»
نکته ای که مدام مرا متوجه خودش می کند این است که:«در روانکاوی تحولی رخ می دهد و این بر خلاف آنچه ممکن است خیلی ها تصور کنند، رسیدن به یک وضعیت استاندارد یا نرمال نیست، بلکه درست برخلاف آن، به گفته لکان، دستیابی به«تفاوت مطلق»است. یا به قول« فروغ فرخزاد»، (کسی که مثل هیچکس نیست) این کسی است که مثل هیچکس نیست زیرا که این شخص فقط و فقط مثل خودش است، با اشتیاق و ژوئی سانس[یک لذت مخرب،دردآور وکشنده]خاص خودش.»(کدیور،1381)و این بسیارارزشمند است که فرد خودش باشد.هنرمندان افرادی هستند که اشتیاقشان برای آفرینش، خود بودن و پویا بودن خلل ناپذیر است. درپی همین آفرینش است که سلسله ای از سازندگی و خوشایندی را در روان و پیکره ی جان افراد جامعه ایجاد می کنند.«شعر و شاعری در ایران از تاریخچه ای بس درخشان برخورداراست و بر تارک آن شعر عرفانی خودنمایی می کند. کاربرد شعر نشان از ابزاری در جهت زنده نگه داشتن فرهنگ این مرز و بوم است که مدام آماج حمله ی وحشیانه بوده و نیز وسیله ای برای والایش جمعی و انتقال مفاهیم عمیق فکر و فلسفه ایرانی نسبت به ضرورت تاریخی و حتی جغرافیایی. شعر فارسی زمینه ساز یک وحدت اجتماعی-فرهنگی بوده و پیام خویش را در هر زمان به بهترین وجه ارائه نموده است.»(مؤمن زاده، 1378) در اشعار فارسی می توان هزاران بیت و شعر را سراغ گرفت که هریک با واسطه و بی واسطه به یکی از معیارهای سلامت روان اشاره می کنند. شاعران به عنوان فرهنگ سازان و پیام رسانان مهمترین افراد به وجود آورنده ی سلامت در حیطه ی روان به شمار می روند و خود به عنوان الگوهایی در جامعه مورد توجه معنوی و انسانی ِ بشر امروزند. این بیت از شاعر بزرگوار "ابن یمین فریومدی" عیان میکند که این توجه درخور بوده و خواهد بود:
«من بعون رأی پیر و قوت بخت جوان عرضه کردم شعر و زو دیدم هزاران تربیت»
تأملی در افکار و ایده ها و اشعار سه شاعر (نسیم شمال ،لاهوتی و میرزادة عشقی )
قسمتی از متن:
اوضاع سیاسی، اجتماعی ایران قبل از مشروطه
از سال 1157 که کریمخان زند در گذشت تا سال 1212که فتحعلیشاه بدرود زندگی گفت پنجاه واند سال بود، در این زمان کم در اروپا تکانهای سختی پیدا شده،و داستانهای تاریخی بیمانندی از شورش فرانسه ،پیدایش ناپلئون و جنگهای پیاپی آن،و جنبش توده ها و پیشرفت فن جنگ، پدید آمدن افزارهای نوین و مانند اینها روی داده ،و در نتیجه آنها دولتهای بزرگ و نیرومندی پیدا شده بود. کشور ایران از آن تکانها ودگرگونیها بی بهره مانده و نا آگاهانه با شیوه کهن خود بسر میبرد.
پادشاهان قاجار علاوه بر انکه خود کاری نمی کردند به دیگران نیز فرصت خدمت نمی دانند، در زمان محمد شاه ،میرزا ابوالقاسم قائم مقام ،وزیر کاردانی بود ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به میرزا آقاسی داد. در زمان ناصر الدین شاه[2] ،میرزا تقی خان امیر کبیر به اداره وزیر کاردانی بود که در اداره امور شایستگیهای زیادی از خود نشان داد.ناصر الدین شاه او را کشت وبه جایش میرزا آقا خان نوری را نشاند. توده مردم نیز در ان عصر منشا هیچ اثری نبوده ،وجودشان کالعدم بود لکن چند اتفاق به ظاهر ساده برای اولین بار در پیشینه سیاسی ایران،پای مردم را نیز به میان کشید و آحاد مردم را وارد حیاط سیاسی تازه ای ساخت مردمی که از جور وظلم حکام داخلی و تعدی قدرتهای خارجی به تنگ آمده بودند،به یکباره در واقعه تحریم تنباکو وارد میدان سیاست شده ،با نظام حاکم در افتادند. و سرانجام با مبازرات پی در پی قادر به لغو آن شدند.
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه امتیازات زیادی به بیگانگان داده شد که باعث ناخشنودی ملت از حکومت قاجاریان و آغاز مبارزاتی گردید که در نهایت منجر به صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی گردید.
پس از ناصرالدین شاه در سال 1275 نوبت شاهی به پسرش مظفرالدین[3] رسید.با وجود اینکه این شاه جربزه پدر ش را نداشت و امیدی به نیکی حال ایران به دست وی نمی رفت.اما نسبت به نابسمانی اوضاع اظهار همدردی و نیکخواهی می نمود، و از ناتوانی کشور و آشفتگی کارها سخن رانده نویدها می دادو مردم نیز که پس از واقعة تنباکو از نزدیک در جریان امور قرار گرفته بودند، از این سخنان خوشدل می گردیدند .پس از رسیدن به حکومت نیز با عزل میرزا علی اصغر خان اتابک (امین السلطان)از صدارت و تأسیس چند مدرسه مدرن به همکاری امین الدوله و برخی اقدامات دیگر ، پادشاهی اصلاح طلب نشان میداد.در بهار سال 1278 امین الدوله از کار برخاست و مجدداٌ امین السلطان صدر اعظم شد و در این زمان بود که اولین وام با سود پنج درصد از روسها گرفته شدو همچنین داستان گمرک وبکار گماردن بلژیکیان مطرح شد.مردم مظفرالدین شاه را ساده دل و ناتوان شناخته و همه بدیها را از میرزا علی اصغر خان اتابک می دانستند.این مرد افزار کارش خوشرویی با مردم و دلجوئی از هواداران خود و پول دادن به ملایان و دیگران بودو بدین ترتیب کار خود را پیش می برد،ولی سرانجام آن افزار کار کند گشت و کسانی به دشمنی برخاستند که پول نمی گرفتند و فریب نمی خوردند. بالاخره در اواخر شهریور 1282 بود که در اثر نارضایتی مردم اتابک از کار افتاد و عین الدوله بجای وی نشست.
عین الدوله بکار آغاز کرد،و چون در زمان اتابک یکی از نکوهندگان کارهای او بود مردم به او گمان نیک داشتند،اما کم کم بد رفتاری او نسبت به طلبه ها خبث نهادش را آشکار کرد و مردم به چگونگی رفتار عین الدوله و اندازه خود کامگی او پی بردند.
مهاجرت صغری
در زمان عین الدوله تصویری از نوز و دیگر بلژیکیان بدست افتاد که درآن زنان و مردان بزمی ساخته اند و هر یکی از مردان رختی از رختهای ایرانیان را برتن کرده،وخود نوز نیز به شیوة ملایان عبا به دوش انداخته.دو سال بعد که این عکس بدست علما افتاد ،بهبهاتی و پیروان او فرصت را غنیمت یافته ،به بدگویی برخاستند و چندین نسخه از روی آن چاپ کرده میان مردم پراکنده گردانیدند. در ظاهر افتادن نوز خواسته می شد اما هدف اصلی عزل عین الدوله بود.
در فارس نیز حکومت شاهزاده شعاع السلطنه بر دوش مردم سنگینی می کرد. در مشهد نیز حکومت آصف الدوله به همان میزان ستمگرانه بود، به دستور او عده ای از سربازانش به سمت زائران امام رضا (ع) آتش گشودند[4] و در تهران نیز هفت،هشت تن از تجار ، توسط علاءالدوله ، حاکم این شهر ، به اتهام افزایش قیمت شکر به چوب و فلک بسته شدند. در نتیجه تمامی این مظالم ، خاصه این اقدام آخر شمار عظیمی از تجار در مسجد شاه متحصن شدند و به فاصله کوتاهی ، تعداد زیادی از روحانیون به آنها پیوستند. پس از چند روز تحصن و سخنرانیهای کوبنده سید جمال الدین واعظ اصفهانی و صلاحدید آقایان طباطبائی و بهبهانی قرار بر این شد که همگی در زاویه مقدسه حضرت عبدالعظیم (ع)مجاور شوند. بدین ترتیب روز چهارشنبه شانزدهم شوال 1323 علما تهران به آنجا مهاجرت نمودند، که بعدها به مهاجرت صغری معروف شد. عین الدوله وقتی دید رشته امور از هم گسیخته شده و روز بروز بر تعداد مهاجرین افزوده می شود،بناچار برای آقایان پیغام فرستاد که یکنفر امین از طرف خودتان بفرستید که شفاهاً با شاه مذاکره نماید،مردم ابتدا برادر آقای طباطبایی را انتخاب کردند ولی وقتی متوجه رابطه نهانی او با عین الدوله شدند،برای سخنان او ارجی قائل نشدند و سرانجام سفیر عثمانی را برای این کار برگزیدند.و درخواستهای خود را چنین نوشتند :
1 :نبودن عسگر گاریچی در راه قم
2 :بنای عدالتخانه ای در ایران
3: اجرای قانون اسلام درباره آحاد و افراد بدون ملاحظه از احدی
4:عزل مسیو نوز از ریاست گمرک ومالیه دولت
5:عزل علاءالدوله از حکومت تهران[5]
کسروی در این باره میگوید:((آگاهی از این پیشامد بروزنامه های اروپا هم رسید و آن را با ستایشی از علماء یاد کردند،ولی آنها عدالتخانه را پارلمان یا مجلس شوری معنی کردند.[6] ))
سرانجام کوچندگان صلاح را در بازگشت دیدند،اما خواهیم دید که به عدالتخانه تنها خرسندی ندادند و آخرین خواست خود را که مجلس میبود آشکار گردانیدند و روز جمعه بیست ودوم دی ماه با شکوه بسیار به شهر بازگشتند.