اکولوژ فیزیولوژیک اپی فیت های آوندی (گیاه هوازی)
قسمتهایی از متن:
در حال حاضر مناسب ترین و مهمترین عوامل محدود کنندة غیر زنده بر رشد و عملکرد روش اپی فیت ها کمبود آب است که بررسی شده است، در حالی که دیگر فاکتورها مانند دسترسی به مواد غذایی یا تابش نور، در درجه دوم اهمیت قرار دارند. به هر حال این نشان داده شده که علم امروز ما در مورد بیولوژی اپی فیت ها هنوز در دو بعد تاکسونومیک و اکولوژیک خیلی محدود است. و نتیجه گرفته شده که معمولاً هنوز در سطح ابتدایی قرار گرفته است. مطالعات آینده باید شامل محدودة وسیع تری از تاکسونها و مکانهای رویش شود تا به فهم بهتری در مورد اینکه چطور فاکتورهای غیر زنده (abiotic ) رشد و بقای اپی فیتها را محدود می کنند و اینکه چه اثری روی ترکیب اجتماعی اپی فیت دارند منتهی شود. در نهایت این روش بیشتر برای بیولوژی اپی فیت پیشنهاد می شود: تحقیقات فیزیولوژیک باید با مطالعات در مورد دیگر محدودیتها متعادل شود . برای مثال : ناپایداری سوبسترا(زیر لایه) ، محدودیت پراکندگی، رقابت یا گیاه خواری.
کلمات کلیدی : اپی فیتها (گیاهان دارزی )، تغییرات درون گونه ای، تلفات (مرگ و میر mortality ) روابط غذایی، انعطاف فنوتیپی (phenotypic plasticity ) ، فتوسنتز، روابط آبی .
مقدمه :
20000 تا 25000 گونه اپی فیت آوندی (vascular epiphytes) تخمین زده شده است (Benzing 1990 ) ، که بیشتر در مناطق گرمسیری استوایی قرار دارند. اگر چه گونه های اپی فیت در خانواده ها و راسته های بزرگ سرخسها، و بازدانگان و نهاندانگان هستند، ولی تک لپه ای ها بیشترین نقش را دارند : حدود 80% از کل اپی فیتها به این گروه تعلق دارند. (kress , 1989 ) . در یک محل فراوان هستند و دارای گوناگونی بسیار می باشند اپی فیتها روی دیگر گیاهان رشد می کنند، که این امر در گیاهان زیردرختی تا تاج درختان واقع می شود. این تنوع در مکانهای رویش و انواع مختلف سکونت گیاه، صریحاً نشان می دهد که یک تعریف ساده برای «زیستگاه اپی فیت» (epiphyte habitat ) و یا عوامل محدود کنندة محیطی برای فلور آن نمی توان در نظر گرفت. مطالعات منتشر شده به سختی این تغییر پذیری را نشان می دهد. در مقابل اکولوژیستهای فیزیولوژی گیاهی به آن گونه هایی بیشتر توجه دارند که در مکانهای پرتنش وجود دارند. (Benzing zotz and Andrade 2001 , luttge 1997 , 2000 ). ...
...
نسبت های آبی گیاه
کمبود آب مهمترین عامل محدود کننده آبیوتیک (غیر زنده) در محیط زیست اپی فیت است. تفاوتها در چگونگی دسترسی به آب و مواد غذایی ، بنزینگ (Benzing) را واداشت تا گروههای عملکردی یا شاهدی را تعیین کند مانند : اپی فیتها «منبع دائمی» (Continuously supplied) و «منبع ضربه ای» (pulse supplied ) ، (Continusly supplied ) و «منبع ضربه ای» (Pulse supplied ) ، ( Benzing 1990 ) .
اولی بروملیادها (bromeliad نوعی اپی فیت) تاکسونهایی را شامل می شود که به منبع نسبتاً ثابت و دائم رطوبت دسترسی دارند. دومی شامل تمام اشکال باقی مانده است که اپی فیتهاپوست درختی (bork epiphyte) معروف هستند که دوره های کم بارانی در زمان کوتاه، کافی است تا استرس آبی را ایجاد کند. اگر چه این دو گانگی ابتکاری است، ولی تغییر پذیری ذاتی و اساسی را نه تنها فقط در تاکسونهای مختلف هر گروه، بلکه حتی در گونه های معین نشان نمی دهد. کارایی اپی فیتهای بروملیاد در دوره های کم بارانی و اثر آنها روی اندازة گیاه مورد بررسی قرار گرفته است (Zoz and Thomas 1999 ; Schmidt and Zotz 2001 ) ....
...
فتوسنتز ، تبادل گاز و کسب کربن
انتظار می رود که در اپی فیت های آوندی، کسب کربن در برگ، بطور چشمگیری ، هم به وسیله کم بودن میزان عناصر غذایی برگ ( که با کم بودن ظرفیت فتوسنتزی مرتبط می باشد) و هم به وسیله زیاد بودن ذخیره آب (که منجر به کاهش در انتقال یا هدایت برگی یا حتی انسداد کامل روزنه می شود، محدود شود.
در واقع، اخیراً بررسی انجام شده از ماکزیمم میزان فتوسنتز خالص در این گروه گیاهی عمدتاً، نشان دهندة مقادیر پایینی است . (میانگین آن 1-S 2-M Co2 mol m 6/2) البته، استثناء های ارزشمندی نیز وجود دارد.
میزان PC یا ظرفیت فتوسنتزی (که تحت شرایط غیر محدود کننده در الکترود اکسیژن تعیین می شود) به مقدار 1-S 2-M Co2 mol m 20 یا بیشتر، با این نظریه که تمام اپی فیت ها دارای ظرفیت بسیار کمی برای کسب کربن و رشد می باشند، مغایرت دارد.
یک مشکل مهم در تفسیر اطلاعات قدیمی تر، فقدان اطلاعاتی در مورد اندازه ارگانیسم های مورد استفاده در بررسی ها می باشد.
اخیراً نشان داده شده است که در اعضایی از تمام گروههای اصلی اپی فیت ها (Ferns , aroids , bromeliads , orchids) ظرفیت فتوسنتزی، تابعی از اندازة گیاه می باشد.
به عنوان مثال، میزان ظرفیت فتوسنتزی که بر اساس مساحت سطح ، در جنس Guzmania monostachya (bromeliad) انجام شد از کوچکترین نمونه تا بزرگترین نمونه، 5 برابر افزایش یافته ( ظرفیت فتوسنتزی که بر اساس وزن خشک انجام شد نیز بطور مشابه افزایش یافت) ...
...
مقاله تاثیرعوامل فیزیولوژیک دررفتارهای عاطفی
فهرست:
فیزیولوژی هیجان
منابع
چکیده متن:
انگیزه فیزیولوژیک
انگیزهها (Motivations) عامل بروز رفتار هستند و انگیزههای فیزیولوژیک (Physiological Motivation) یا نیازهای فیزیولوژیک بنیادیترین و اصلیترین انگیزهها را تشکیل میدهند. این انگیزهها به انگیزههای بقا نیز مشهور هستند، چون با حیات و زندگی موجود زنده سرو کار دارند و عدم برآورده شدن هر یک ازآنهابه مدت معینی یا اختلال در تنظیم آنها منجر به مرگ یا مشکلات خطر آفرین میشود. برخی از این انگیزهها عبارتند از: انگیزه گرسنگی ، انگیزه تشنگی ، انگیزه جنسی و ... .
فرآیند تنظیم در انگیزههای فیزیولوژیک
انگیزههای فیزیولوژیک از یک الگوی چرخهای هفت مرحلهای تبعیت میکنند. هر یک از انگیزههای فیزیولوژیک از «حالت اشباع» (مرحله اول) شروع شده و به کاهش سایق خاتمه مییابند و دوباره این چرخه پس از گذشت مدت زمانی شروع میشود و این فرآیند همیشه ادامه مییابد.
...
ارتباط تعادل حیاتی با انگیزههای فیزیولوژیکی
زندگی موجود زنده از جمله انسان در گرو ثابت ماندن برخی رویدادهای درونیاست. انسان و حیوان بر لبه پرمخاطره میان دو حد فیزیولوژیایی (هدم احساس نیاز و عدم اشباع یا سیری) گام برمیدارد. اما موجود زنده طوری ساخته شده است که این تعدل را حفظ میکند. حتی وقتی دنیای بیرونی تغییر میکند، وضعیت درونی ما نسبتا ثابت میماند. در واقع بدن با ابزار فرایندهای فیزیولوژیک در جهت حفظ تعادل حیاتی (Homeostasis) گام برمیدارد. فرآیند تعادل حیاتی سامانهای است که فعالانه برای حفظ وضعیتی ثابت تلاش میکند. تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده است که بدن برای حفظ تعادل حیاتی خود مقداری آب ، نمک ، قند ، کلسم ، اکسژن ، حرارت ، درجه اسیدی بودن ، میزان پروتئینها و چربیها را در سطح خون به میزان ثابتی حفظ میکند. این ثبات مرهون کنش متقابل پیچیدهای میان دستگاههای عصبی ، دستگاههای غدد درون ریز ، اندامهای بدن و بازتابهای فطری است.
پایان نامه پایه فیزیولوژیک درک حرکت و حس
اولین بار یک فیزیولوژیست اسکاتلندی به نام Bell (1826) پایه فیزیولوژیک درک حرکت و حس را مطرح نمود. بدین صورت که بین مغز و عضله یک چرخه عصبی وجود دارد و ریشههای قدامی پیام را از مغز به عضله میفرستند و ریشههای خلفی حس وضعیت را از عضله به مغز میبرند. Bell بیان میکند که حس وضعیت و حس حرکت با انقباض عضله تحریک شده و پیامهای آوران به مغز فرستاده میشود(Bell et al. 1826).
پاتولوژیست و آناتومیست انگلیسی به نام Bastian (1887) آگاهی از انجام حرکت را حس حرکت نامید (Kinaesthesia) و عنوان کرد که بوسیلهی این حس پیچیده قادر به درک وضعیت و حرکت اندامهای خود هستیم و میتوانیم تمایز ایجاد کنیم و توسط آن مغز ما قادر به هدایت ناخودآگاه بیشتری روی حرکات خواهد بود ( Bastian et al. 1887).
۱ـ۱ کلیات تحقیق
۱ـ۱ـ۱ـ حس عمقی
۱ـ۱ـ۲ـ همکاری سه سطح کنترل حرکتی در سیستم عصبی
۱ـ۱ـ۳ـ حس عمقی و کنترل حرکت
نقش حس عمقی در کنترل حسی حرکتی و ثبات عملکردی مفاصل
۱ـ۱ـ۴ـ ارزیابی حس عمقی
۱ـ۱ـ۵ـ عوامل مؤثر بر حس عمقی
۱ـ۱ـ۶ـ خستگی
بهبودی خستگی
۱ـ۱ـ۷ـ ارزیابی خستگی عضله توسط الکترومیوگرافی
۱ـ۱ـ۸ـ تأثیر خستگی بر حس عمقی
تأثیر خستگی بر کنترل عصبی – عضلانی
۱ـ۲ بیان مسأله
۱ـ۳ دلایل انتخاب موضوع
فصل دوم-مروری بر مطالعات انجام شده
فصل سوم-هدف از مطالعه
۳ـ۱ـ هدف کلی
اهداف اختصاصی
اهداف کاربردی
۳ـ۲ـ فرضیات تحقیق
فصل چهارم-روش و تکنیکهای اجرای تحقیق
۴ـ ۱ـ نوع مطالعه: Randomized clinical trial
4ـ۲ـ جمعیت مورد مطالعه
۴ـ ۳ـ روش جمع آوری و یا گردآوری داده ها
۴ـ۳ـ۱ـ مطالعهی متدولوژیک یا تکرارپذیری
۴ـ۳ـ۲ـ مطالعهی اصلی
روش انجام کار
۴ـ۳ـ۳ـ الکترومیوگرافی عضلات سر و گردن برای تعیین پروتکل مناسب خستگی
۴ـ۳ـ۴ـ ارزیابی حداکثر انقباض ایزومتریک
۴ـ۳ـ۵ـ ارزیابی خطای حس نیرو
۴ـ۳ـ۶ـ ارزیابی خطای بازسازی زاویه
۴ـ۳ـ۷ـ پروتکل ایجاد خستگی
۴ـ۴ متغیرهای تحقیق
حس عمقی
حس وضعیت مفصل
حس نیرو
خستگی
فصل پنجم-روشهای تجزیه و تحلیل داده ها
فصل ششم-یافته ها
۶ـ۱ـ نتایج قسمت متدولوژی
۶ـ۲ـ نتایج مطالعه اصلی
فصل هفتم-بحث و نتیجه گیری
۷ـ۱ـ بحث
۷ـ۲ـ نتیجه گیری
۷ـ۳ـ محدودیتها و مشکلات
۷ـ۴ـ کاربرد
۷ـ۵ـ پیشنهادات
منابع