بررسی محتوای قضیه زمان از دست رفته از کتاب مدیریت استرس
مقدمه
برای مدیریت موثر و مفید، کیفیت کار مدیر، بسیار مهمتر از کمیت آن می باشد. جزییات امور یک سازمان نباید مشی کلی مدیریت را منحرف کند و علیرغم اینکه مدیر باید به کلیه شئونات سازمان اشراف داشته باشد و توانایی مدیریت اتفاقات غیر مترقبه و بحران را داشته باشد، لیکن شالوده کلی مدیریت نباید به گونه ای باشد که کار و امور سازمان، مدیر را به دنبال خود بکشاند، بلکه مدیر باید با انتخاب چارت مناسب و تفویض اختیار، مسیر از پیش تعیین شده ای برای امور جاری سازمان تهیه کند و زمان و انرژی خود را به صورت بهینه برای مواردی که دخالت وی، لازم می باشد صرف نماید. آنچنان که علاوه بر گردش صحیح کار، توان شخصی مدیریت که وابسته به چگونگی تلاش او در محیط کار و سلامت زندگی شخصی اش می باشد حفظ شود.
قضیه:
داستان مربوط به مدیری است که علیرغم داشتن خصوصیات فردی و اخلاقی ممتاز و همت بالا و مصمم برای نائل شدن به اهداف بزرگ، در راستای موفقیت بیشتر سازمان تحت مدیریتش، مدیریت خلاق، موثر و با کیفیتی ندارد و هر روز پس از ساعتها تلاش بی وقفه، برای پرداختن به جزییات پراکنده و غیر پیش بینی شده روزمره، با فکری خسته و ناراضی از نائل نشدن به خلاقیتهای مدیریتی و نپرداختن به اهداف و مسائل کلان سازمان، به نزد خانوادهای می رود که خود را در قبال آنها، مدیون می داند و احساس می کند فرصت رسیدگی و توجه لازم به خانواده و خودش و مسائل روحی و معنویاش را نیز نداشته است.
بررسی محتوای قضیه زمان از دست رفته ا ز کتاب مدیریت استرس
قسمتی از متن:
چه رابطه ای بین خودآگاهی و فشار اجتماعی وجود دارد؟
هر چقدر خودآگاهی بالاتر باشد، اثر فشار اجتماعی کمتر است و بالعکس فشارهای اجتماعی بر کسانیکه خودآگاهی کمتری دارند، اثرات مخرب تری دارد. افرادی که در سطح اول و دوم بلوغ مدل کوهلبرگ قرار دارند، فشارهای اجتماعی بسیار اثرگذاری می باشد و می تواند بسته به شدت آن، باعث خودفراموشی، انهدام هویت شخص، تغییر هویت و تبدیل شدن به انسانی با ارزشهای متفاوتی که دیگران برای او خواسته اند شود که آن ارزشهای حتی در حقیقت ضد ارزش هم میتواند باشد چون در مرحله اول که آن را سطح خود محوری هم میتوان گفت، فرد چیزی را خوب یا، بد ارزیابی می کند که آن چیز سبب پاداش فردی یا جلوگیری از تنبیه باشد و اقدام مناسب، اقدامی است که برای ارضای ابزاری نیازهای فردی و گاه نیازهای دیگران باشد. همچنین در مرحله دوم که آن را مرحله مطابقت هم می توان گفت، درست یا غلط بودن رفتارها و توجیه اخلاقی بر مطابقت بار سوم و انتظارات جامعه و قوانین تدوین شده در مراجع معتبر و مراعات آنها، استوار است و گرایش به خوب بودن در گرو تأیید نمودن و خشنود کردن دیگران و موافقت با دیدگاه اکثریت می باشد و گرایش به انجام وظیفه در گرو احترام به اقتدار، حفظ ترتیب اجتماعی و احترام به انتظارات دیگران استوار است. به همین علت در مرحله اول و دوم بلوغ، فشارهای اجتماعی اثرات مخرب تری دارد.
3- آیا خودآگاهی ثابت است یا دانش انسان از خود به مرور زمان، کاهش یا افزایش می یابد؟
خودآگاهی بسته به اینکه شخص در چه مرحله ای از بلوغ ارزشها باشد و فشارهای اجتماعی و عوامل محیطی در چه حدی باشند میتواند کاهش یا ثبات و یا افزایش یابد. به صورتیکه برای کسی که در سطح بلوغ پایین تری باشد و فشارهای اجتماعی نیز شدید باشد، خودآگاهی می تواند کاهش یابد و حتی به انهدام شخصیت و ناخودآگاهی تبدیل شود. اما برای افرادی که در مرحله سوم بلوغ خود قرار دارند، فشارها می تواند کم اثر و حتی برای انسانهای کامل بی اثر باشد و حتی باعث افزایش بیشتر خودآگاهی شود. چون مرحله سوم مرحله پایبندی به اصول اخلاقی است و مجموعه ای از بالغ ترین ارزشهاست. درست یا غلط بودن مسائل بر اساس اصول درونی فرد مورد قضاوت قرار می گیرند و این مرحله، اصول گرایی نام دارد.