بررسی تطبیقی نظریه های آزادی درمانی
درمان عقلانی – عاطفی و مراجع محوری
قسمتهایی از متن:
مقدمه
رواندرمانی روشی است که نه تنها سایکو پاتو لوژی اصلی ، بلکه پایه ها و روند رشد فرد نیز مورد بررسی و ملاحظه قرار می گیرد . به همین دلیل در پایان فرد به رشدی فراتر از آنچه حاصل رفع علائم است دست می یابد و حرکت به سوی کمال تسهیل می گردد .
صرف نظر از نوع بیماری ، هیچ نوع از رواندرمانی راه حل انحصاری مشکلات نبوده و یا برای تمام درمانگران قابل استفاده نیست . برا دانشجویان رواندرمانی شاید بهترین راه حل این باشد که با روش های چندی که توسط پیش کسوتان و متخصصین مجرب به کارگرفته شده است آشنا شود و به تریج در جریان پیشرفت حرفه ای خود روش یا روش هایی را که با روحیه و وضعیت خود او و بیمارش در هر زمان متناسب است مورد استفاده قرا ر دهد.
اعتقاد بر این است که گسیختگی موجود در رواندرمانی را می توان با بررسی تطبیقی ( مقایسه ای ) نظام های رواندرمانی به بهترین وجه کاهش داد بنابراین آنچه در این تلاش به آنی پرداخته می شود ضمن معرفی "آزادی درمانی " تعریف و فرایند درمان آن و مقایسه آن با روش عقلانی – عاطفی و مراجع محوری ، به همراه نمونه بالینی از هر کدام می باشد . ...
...
قسمتی از متن پایانی:
در رویکرد منطقی – عاطفی بیماری، پیامد شناخت های غیر منطقی است و برای سلامت بخشی ، باید با افکار نا معقول اومقابله کرد. مکانیزم های دفاعی نمونه ای از گرایش های غیر منطقی انسانی است که باید به ان حمله کرد در حالیکه از نظر ازادی درمانی بیماری ،احساس نبودن آزادی و در قید بودن است . در این رویکرد با افزایش توان فرانگری درمانجو ، کوشش می شود تا مکانیزم های دفاعی او نشانه یابی و شناسایی شود و در مورد آن به فرد آگاهی داده شود . از دید گاه عقلانی – عاطفی انسان اسیر تفکر و تفاسیر خود است اما از دید ازادی نگر ، انسان کلا آزاد است .
[جهت بررسی تفاوت دیدگاه مراجع محوری و آزادی درمانی بهتر است به اصول زیر بنایی مراجع محوری توجه شود.
در مشاوره مراجع- محوری عمدتاً:
1- به جای مشکل فرد، خود او مورد توجه است.
2- به جای عقل فرد، احساسات او مورد توجه است در دیدگاه عقلانی – عاطفی تمرکز بر فرایند فکر مراجع است .
3- بجای توجه به گذشته فرد، زمان حال مورد نظر است ،اما آزادی درمانی بیشتر دید گذشته نگری دارد.
4- رشد عاطفی، در ضمن رابطه مشاورهای صورت میپذیرد
مراجع محوری، به تشخیص بیماری از طرف مشاور معتقد نیست، زیرا ماهیت و علت بیماری جسمانی را با نگرانی روانی متفاوت میداند.
درنگرانی روانی، اولا علت نگرانی دقیقا مشخص نیست، و ثانیا مشاور به تنهائی نمیتواند درمان مناسبی را ارائه دهد، چرا که شناخت کافی فرد درمحدوده جهان پدیداری، برای شخص دیگر آنچنان امکان ندارد که برای خود مراجع،و مراجع تنها کسی است که میتواند خویشتن را در ارتباط با جهان پدیداری خویش بشناسد و کار مشاور، کمک به مراجع برای کسب سریعتر و دقیق تراین شناسائی است.
ابتکار عمل و اداره جلسه با مراجع است و مشاور از قضاوت و تحمیل ارزشهایش به مراجع امتناع میورزد. به این ترتیب، مراجع به شناسائی و تشخیص تجارب درونی خویش موفق میشود .اما در درمان عقلانی – عاطفی ابتکار عمل و اداره جلسه با درمانگر است مراجع باید به مواردی بپردازدکه به صورت تمرین هایی برای کسب سلامت فکر به او داده می شود و فرد برای سلامت باید اسیر منطق و تجربی بودن شود و فرایند تفکر منطقی را بیاموزد .