فهرست:
مقدمه- چراباید صنعتی شدن رامورد مطالعه قراردهیم؟ 1
- آیا تولید برای توسعه اهمیت دارد..... 3
- آیا صنعتی شدن لازم است............... 3
- معیارهایی برای ارزیابی صنعتی شدن...... 4
- سود و زیان صنعتی شدن.................. 5
- صنعتی شدن و توسعه..................... 6
- راههای تعیین کننده فرایند صنعتی شدن در کشورهای جهان سوم...................................... 8
- رشد صنعت و تجارت جهانی............... 10
- راهبردهای توسعه در یازده اقتصاد نیمه صنعتی ، طرح طبقه بندی.................................... 13
- طبقه بندیهای متفاوت راهبردهای توسعه... 13
- طرح طبقه بندی چهار گروهی.............. 16
- اولین گروه،کره، سنگاپور، تایوان....... 18
- دومین گروه: آرژانتین ،برزیل ،کلمبیا و مکزیک 23
- سومین گروه :اسرائیل و یوگسلاوی......... 30
- چهارمین گروه : شیلی و هندوستان........ 32
- نتیجه گیری فصل دوم.................... 34
- راهبرد توسعه صادرات صنعتی.............
- اشاره ای به سیاستهای بازرگانی و ارزی و صنعتی کشور پس از پیروزی انقلاب............................ 37
- نگاهی به وضعیت بخش صنعت کشور و رشد آن. 39
فصل چهارم :بررسی رابطه توسعه صنعت با صادرات 45
- توسعه صنعت ، ضرورت اقتصادی ملی است.... 46
- برنامه توسعه صنعت و گسترش صادرات صنعتی 50
- روند حرکت بازارهای جهانی.............. 52
- سیاستهای کلان اقتصادی در پیشبرد صنعت کارساز است 54
- منابع و مآخذ 61
=============================
مقدمه:
صنعتی شدن محور توسعه است. شاید بتوان گفت که از انقلاب صنعتی انگلیس به بعد، صنعتی شدن عمیقترین تغییر منحصر به فرد در بافت اقتصادی و اجتماعی جوامع بوده است. رژیمهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی با عزمی راسخ در معرض این فرایند قرار گرفتند. ژاپن با سرعتی اعجاب انگیز و با پیامدهایی مهم برای اقتصاد جهانی، صنعتی شده است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با سرعتی بسیار در حال صنعتی شدن اند.
اینها رخدادهای جدا افتاده نیستند. صنعتی شدن یک جامعه، پیامدهایی برای بسیاری از جوامع دیگر دارد. ما فقط باید به منشأ پوشاک، لوازم مصرفی بادوام، اجزاء قطعات اتومبیل نگاه کنیم، تا ماهیت پیچیده و پراکند ة تولید صنعتی را تشخیص دهیم. این رشد صنعت در سراسر جهان ممکن است تصورات متضاد بسیاری را ایجاد کند:
نگاهی گذار به چگونگی توزیع صنایع جهان، بی درنگ شکاف بین جهان توسعه یافته و جهان سوم را آشکار می سازد. کشورهای سرمایه داری توسعه یافته جمعیت جهان، بوجود آورنده 64 درصد از صنایع کارخانه ای جهانند و بیش از نیمی از نرژی جهان را مصرف می کنند. جهان سوم، با نزدیک به جمعیت جهان، فقط 14 درصد از کالاهای صنعتی جهان را تولید و تنها انرژی جهان را مصرف می کند.
(بانک جهانی[1]، 1990؛ یونیوز[2]، 1990)
برخی از نویسندگان، این امر را به منزلة رابطه ای متقابلا سود بخش تلقی می کردند. که به موجب آن، کشورهای مختلف در تولید آن کالاهایی که در آن نستبا بهتر بودند، بکوشند.
v مصرف گرایی غرب
v نقش نیروی کار ارزان قیمت جهان سوم در تولید صادرات برای بازراهای جهان اول
v شهرگرایی و رشد زاغه نشینی در بسیاری از شهرهای جهان سوم
v اشتغال همراه با شرایط بدکار
v بیکاری وبیکاری پنهان
v دسترسی نابرابر به تکنولوژی و دانش فن آوری
v آلودگی محیط زیست
اما هیچکس. با هر نظری در مورد صنعتی شدن و اثرات جانبی آن، نخواهد گفت که صنعت با مطالعات توسعه غیر مرتبط است. این تحقیق به بررسی اهمیت صنعتی شدن برای کشورهای درحال توسعه امروز می پردازد.
فصل اول
صنعتی شدن و توسعه
آیا تولید برای توسعه اهمیت دارد؟
درست همانطور که انقلاب انگلیس و انقلابهای بعدی ‘ برای اولین بار امکان پایان دادن به فقر و کمبودهای مادی و رنج و درد آنها انسان را فراهم کرد”
(کی چینگ[3] ، 1982)، صنعتی شدن نیز اغلب مهترین وسیله توسعه جهان سوم تلقی شده است. این نظر مورد بحثهای بسیار داغی قرار گرفته است.
آیا صنعتی شدن لازم است؟
باورهای بسیار قوی درموافقت و مخالفت با ای نظر که صنعتی شدن پیش نیاز توسعه اقتصادی است، وجود دارد. از یک طرف، صنعتی شدن در افزایش ظرفیتهای تولیدی و بهره وری نقش محوری دارد. این فرایندها به طور کلی با رشد مقیاس، تخصصی گرایی و مکانیزه شدن مرتبط می شوند.
- World Bank[1]
- UNIDO[2]
- Kitching[3]
...
فصل دوم
تحلیل تطبیقی از یازده اقتصاد نیمه صنعتی
این فصل، یک ارزشیابی تطبیقی از راهبردهای توسعه و عملکرد اقتصادی در یازده اقتصاد نیمه صنعتی را به دست می دهد. دورة انتخاب شده برای تحقیق سالهای 1960 تا 1973 است زیرا عملکرد اقتصادی در سالهای پس از آن، به شدت تحت تأثیر بحران نفت قرار داشت.
این فصل، با بحثی در مورد راههای متفاوت طبقه بندی راهبردهای توسعه آغاز میشود و طرح طبقه بندی چهار گروهی را ارائه می کند و به تحلیل سیاستهای دنبال شده توسط اقتصادهای این چهار گروهی را ارائه می کند و به تحلیل سیاستهای دنبال شده توسط اقتصادهای این چهارگروه می پردازد. آن گاه روابط بین راهبردهای توسعه و گسترش صادرات در یازده اقتصاد را بررسی می کند و عملکرد اقتصادی آنها را به سیاستهای مرتبط می سازد که دنبال نموده اند.
راهبردهای توسعه در یازده اقتصاد نیمه صنعتی : طرح طبقه بندی
در این تحقیق، راهبردهای توسعه بسته به اینکه آیا فروش در بازارهای داخلی و خارجی، انگیزشهای همانندی بر حسب سوبسید مؤثر دریافت می دارد، و یا اینکه نظام انگیزشها، فروشهای داخلی را بیش از فروشهای خارجی مورد مساعدت قرار می دهد، به طوری که از این حیث، موجب گرایشی به سود جایگزینی واردات و به زیان صادرات (به بیان خلاصه، یک اریب ضد صادراتی) می شوند،
...
معنای هنر با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهانبینیهای مختلف
معنای هنر و تعریف آن با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فکری و جهانبینیهای مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کردهاند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام میافتد که :
آنانکه محط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانهای و در خواب شدند
علاوه بر اختلاف روشها، اختلاف مشربها و روحیات، اختلاف جهانبینیها و مرامها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقولة علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیتها و روحیات و حتی اهداف و آرمانهای فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید میکنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمیتوان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیختهاند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمیتوان کامل و بیعیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:
- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار
- انتقال احساسات و عواطف
- گریز از هیولی (بیشکلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی
- کوششی برای خلق زیبایی یا آفرینش صور لذتبخش
- عاطفهای که صورت خوب از آن حاصل شود
- بیان و خلق
- روزنهای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود
- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی
- درک بی شائبه از جهان و...
به طوری که ملاحظه میشود این تعاریف بعضاً تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانهاند برخی فلسفی. و برخی واقعگرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضیها بسیار کلی و عمومی و بعضیها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمیباشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمیگنجد).
در عین حال این پراکندگی و اختلاف آراء موجب نمیشود که گمان کنیم پژوهشها و مطالعات تفصیلی و زیادی که تاکنون برای کشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بیفایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهشهای تاریخی و کوششهای نظری، همواره چشماندازهای تازهای پیدا شده و ناشناختههائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری کشف شده که قبلاً مشکوف نبوده است.
از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه کنیم که آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی میشود اساساً تعریف هنر نیست، بلکه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احکام و دستورات و راهبردها. باید این چهار مقوله را از یکدیگر تشخیص داد و هر یک جداگانه مورد بررسی و نقادی و تجزیه و تحلیل واقع شوند. به عنوان نمونه نظریات و مباحثاتی که تحت عنوان «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» (جامعه) ابراز میشوند، گر چه خارج از حوزه فلسفه هنر نیست اما غالباً دستوری
(Normative) یا راهبردی بوده ارزشی علمی ندارند. این دو نظریه آنچناکه گاهی کاملاً متناقض مینمایند آنقدرها هم متناقض نیستند. البته متفاوت هستند اما لزوماً و تحت همه شرایط تاریخی متناقض نبودهاند و نمیباشند. وقتی به مقصود گویندگان و شارحین این نظریات توجه کنیم میبینیم داستان به این صورت نیست که هر که میگوید هنر برای هنر لزوماً مقاصد فردپرستانه، غیراجتماعی و یا بدتر از آن ضداخلاقی داشته باشد، و یا هرکس میگوید هنر برای جامعه به لطافتها و عناصر درون شخصیتی، درون ذاتی و عاطفی هنر توجه نداشته باشد و نداند که هنر از دل برمیآید و در محدوده خشک دیدگاههای اجتماعی با اهداف سیاسی نمیگنجد. درگیریها و نفی و اثباتهای تحت این عنوان در سطوح پایین تخصصی غالباً شعاری، مجادله آمیز، و مناقشات لفظی ناشی از تعبیر و تفسیر دلخواهانه و ظاهر کلامی و لغوی این دو راهبر است. برخورد صوری هم با این داستان که دارای یک سیر تحول طولانی (یکصد ساله یا بیشتر) با زیر و بمها، فراز و نشیبها، درست و نادرستیها، تنوعها و گرایشات گوناگون، و تعابیر و تفاسیر و دیدگاه های متفاوت در درون هر یک از دو جریان است، راه به جائی نبرده، نمیبرد و نخواهد برد. این دو جریان هر یک دارای بسترهای تاریخی ـ اجتماعی و موجبات خاصی هستند که به نوبه خود قابل توجیه و قابل درک است. هر گونه داوری بدون درک و فهم موجبات، خاستگاهها و بستر تاریخی ـ اجتماعی هر یک، نادرست و سطحی است و به تنزیه و تفکیرهای یک جانبه میانجامد.
به هر صورت من به نوبه خود چارهای ندارم جز اینکه تعریف مورد نظر خودم را که خواستهاید ارائه دهم. به نظر من عبارت است از: دریافت معنی و معنی دادن به / رمزگشائی و رمزپردازی از/ رازگشائی و رازگویی با / اشیاء و پدیدهها به طریقه عاطفی و احساسی (شهودی و بیواسطه). به عبارت سادهتر هنر عبارت است از : «کشف معنی ـ با معناهای ـ پنهان و مکنون در ذات اشیاء و پدیدهها و انتقال آنها از دل به دل.»
هنر انواع مختلف دارد. تقسیمبندی عمومی و کلی عبارت است از هنرهای محض و هنرهای کاربردی؛ که تحت عناوین دیگری همچون هنرهای زیبا و صنایع هنری، هنرهای مطلق و نسبی، حقیقی و مفید، درجه اول و درجه دوم و ... نیز بیان شده است. بعضیها با جدا کردن معماری از این تقسیم بندی دو گانه، سه نوع هنر تشخیص دادهاند: درجه اول، بینابینی (معماری)، و درجه دوم. آنچه اهمیت دارد عناوین این طبقهبندیها نیست. بلکه موضوع آن است. موضوع طبقهبندی عمومی هنر این است که دستهای از هنرها دارای ویژگیهای زیراند:
1- از لحاظ استفاده عملی نامشروطاند.
2- نیازمند مقبولیت و مشروعیت (جامعهپسندی) نیستند.
3- نیازمند امکانات تولیدی و سرمایهگذاری به منظور تولید نمیباشند.
4- مشروط به فایده و استفاده اجتماعی فوری نمیباشند. گرچه بنابر ماهیت بدون تردید دارای کارکردهای اجتماعیاند. با این حال فرآیند خلق آنها مستلزم و منوط به فایده و کارکرد اجتماعی نیست. نکته مهم در مسأله رابطة هنر و توسعه ناشی از ماهیت توسعه، هدف، و اهرمهای توسعه است. توسعه به هر شکل آن، هم هدفی غیر از انسان ندارد، و هم اهرم و ابزاری غیر از انسان. تنها مورد اختلاف در دیدگاهها و نظریات گوناگون توسعه، در ماهیت طبقاتی آن و میزان فراگیری اجتماعی و گسترش مردمی آن است. گرچه در حقیقت وقتی میزان فراگیری اجتماعی و گسترش و تعمیم منابع و دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی قابل توجه نباشد، دیگر به آن «توسعه» نمیگوئیم بلکه در این حالت «رشد» نامیده میشود. رشد به افزایش میزان مطلق درآمدها و ثروت جامعه نظر دارد، بدون توجه به تعمیم و گسترش آن. در حالی که اصولاً نظریه توسعه مبتنی برتعمیم وگسترش خدمات و درآمدها، بهرهمندیها و دستاوردهاست. مفهوم عدالت اجتماعی جزء تفکیک ناپذیر نظریات توسعه است. نظریات توسعه اساساً هنگامی بوجود آمد که رشد اقتصادی نتوانست برای ملتها خوشبختی و سعادتی را که از تولیدی غیر از نیروی انسانی، نظیر سرمایه، منابع طبیعی، فناوری، مدیریت و جز اینها نظر دارد و کمتر به کمیت و کیفیت نیروی وسیع انسانی، توسعه در برابر آن بیش از هر چیز متکی به نیروی انسانی گسترده و همچنین معطوف به آن است. عدم درک تفاوت میان رشد و توسعه متاسفانة باعث شده که به محض اینکه صحبت از توسعه به میان میآید، در نظر بعضیها تمامی آفات رشد ناموزون نظیر تخریت محیط زیست، تشدید فواصل طبقاتی، تشدید ناهنجاریهای اخلاقی ـ از یک طرف به خاطر سیری زیاد عمدهای و از طرف دیگر به خاطر گرسنگی دیگران ـ تصاویر زشت حلی آبادها در حاشیة شهرهای غول آسا، تسلط ماشین بر انسان، درهم ریختگی اساس زندگیهای سنتی، آشفتگی روابط خانوادگی، به هم خوردن تعادل طبیعی انسانی، و در یک کلام یک زندگی شیطانی در نظرشان مجسم شود. در حالی که برخلاف این تصور، نظریات توسعه اساساً پس از پیدایش آثار منفی رشد یک بعدی و بیضابطه اقتصادی در غرب، شکل گرفت و شکوفا شد، و اکنون به عنوان یک تکیهگاه ارزشی و روشی علمی در اختیار سیاستگزاران و متفکران جهان توسعه نیافته (یا جهان جنوب) برای حل معضلات پیچیده و جوامعشان قرار گرفته است.
مقاله بررسی و مقایسه رشد صنعت در کشورهای گوناگون
فهرست
مقدمه- چراباید صفتی شدن رامورد مطالعه قراردهیم؟
فصل اول: صنعتی شدن و توسعه
- معیارهایی برای ارزیابی صنعتی شدن
- سودزمان صنعتی شدن
- صنعتی شدن و توسعه
- راههای متعددی که افتصاد بین الملل ارائه شده است
- رشد صنعت و تجارت جهانی
فصل چهارم: توسعه صنعت با دید صادرات ضرورت اقتصاد ملی است.
توسعه صنعت بانکاه به روندهای تجارت جهانی
سیاست های کلان اقتصادی در پیشبرد صنعت کارساز است.
مقدمه:
صنعتی شدن محور توسعه است. شاید بتوان گفت که از انقلاب صنعتی انگلیس به بعد، صنعتی شدن عمیقترین تغییر منحصر به فرد در بافت اقتصادی و اجتماعی جوامع بوده است. رژیمهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی با عزمی راسخ در معرض این فرایند قرار گرفتند. ژاپن با سرعیتی اعجاب انگیز و با پیامدهایی مهم برا اقتصاد جهانی، صنعتی شده است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با سرعی بسیار در حال صنعتی شدن اند.
روند حرکت بازارهای جهانی
بیش از دو سوم محصولات مورد مبادلاه در سطح جهان را کالاهای صنعتی تشکیل میدهند. شمار کشورهای عرضه کننده مصونوعات در بازارهای بین المللی روزبه روز افزایش می یابد. د همین حال فنآوری نوین در ارتقاء کیفیت و کاهش قیمت تمام شده کالاهای نفش به سزایی دارند. همپایی با این روند به حساسیت بیش از بیش از حد سیاست گزاران بازارگانی خارجی و حمایت های واقعی از بخش صادرات صنعتی نیاز دارد.
کشورهای صادر کننده محصولات صنعتی، یکی پس از دیگری به سازمان جهانی تجارت می پیوندند و با ایجاد اصلاحات مالی تلاش می کنند که با سیاست های این سازمان در مزینه تجارت آزاد بین اللمللی هماهنگ شوند.
آن ها قصد دراند که روند آزاد تجارت، دسترسی به نیازمندیهای بازار داخلی با ارزان ترین قیمت و حضور خود در بازارهای بی المللی و دست یابی به بازارهای خارجی را تسهیل نمایند.
براساس ضوابط مورد نظر سازمان جهانی تجارت، مانع غیر تعرفه ای گمرکی محکوم به فنا می باشد و موانع تعرفهی نیز از طریق کاهش مرحله ای تعرفه ها باید به کمترین حد برسد.
در چنین شرایطی، گذشته از موضوع کیفیت کالاها و کاهش قیمت تمام شده، شرایط یکسانی برای دست یابی به بازارهای خارجی برای کشورهای عضو و غیر عضو سازمان جهانی تجارت وجود نخواهد داشت.
با این وصف، اگر بخواهیم در 25 سال آینده به کسب سالانه حدود 50 میلیارد دلار و کالاهای صنعتی، نایل آییم، باید از حالا در فکر اصلاح شرایط اقتصادی باشیم.
کارشناسان اعتقاد دارند که تسهیلات تجارت آزاد جهانی سبب میشود که دسترسی صادرکنندگان محصولات صنعتی به بازارهای جهانی، میسر گردد.
در کشورهای در حال توسعه که دولت زمام بسیاری از امور به ویژه امور اقتصادی را در دست دارد، در پیشبرد بخش های مختلف اقتصادی می تواند نقش کلیدی ایفا کند. سیاست های دولت در بهبود بخشیدن و تسیهل توسعه بخش های مختلف اقتصادی که غالبا در چارچوب برنامه های توسعه صورت می گیرد، می تواند بخش ویژه ای از اقتصاد را متحول سازد و نسبت به بخش های دیگر دقت نظر کمتری داشته باشد. هدفا دولت از گزینش یک بخش خاص به عنوان محور توسعه می تواند دلایل گوناگونی با توجه به بافت جمعیت و ساختار اقتصادی، اجتماعی فرهنگی کشور داشته باشد، اما در هر حال بخش محور از لحاظ تامین نیازهای سرمایه گذاری و تسهیل مسیر رشد در اولویت قرار می گیرد.
با وجود منابع زیرزمینی متنوع و غنی در ایران، نیروی انسانی فراوان در ارزان، سوخت ارزان، دسترسی به بازارهای منطقه ای (ایران در قلب یک بازار 330 میلیون نفری قرار دارد) و …
که همگی مزیت برای توسعه بخش صنعت محسوب می شوند، گزینش بخش کشاورزی به عنوان محور توسعه در دو برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نشان می دهد که برنامه ریزان به ارزش افزوده تولیدی در بخش های مختلف اقتصادی و مزسیت های نسبی در اقتصادی و مزیت های نسبی در اقتصاد ایران توجه کافی مبذول ننموده اند. اگرچه در تامین نیازهای سرمایه گذاری (ارزی و ریالی) در عمل بخش صنعت از کشاورزی پیش گرفت.
اکنون که در آستانةتنظیم و تدوین سومین برنامة توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قار داریم، لازم است که بعه مزیت های نسبی در اقتصاد کشور عنایت و در طرح توسعه پنج سالل آینده بخش صنعت، التفات کافی مبذور گردد.
با وجود آنکه قصد بر این است که در سالهای آتی از دخالت دولت در امور خرد اقتصادی به میزان قابل توجهی کاسته شود و هدیات اقتصاد کلان در اختیار دولت باشد، نباید از نظر دور داشت که سیاست ها و راهبردهای دولت در بخش اقتصاد کلان به طور مستقیم بخش های خرد و زیر مجموعه اقتصاد از جمله صنعت را تحت تاثیر قرار می دهند. لذا دولت در تدوین سیاست های کلان از جمله سیاست های ارزی، سرمایه گذاری. بازرگانی خارجی و … می بایست به قدرت و توان بخش های مختلف اقتصادی به ویژه بخش های اولویت دار، نگاه و توجه خاص داشته باشد
اینها رخدادهای جدا افتاده نیستند. صنعتی شدن یک جامعه، پیامدهای برای بسیاری از جوامع دیگر دارد. ما فقط باید به منشأ پوشاک، لوازم مصرفی باداوام، اجزاء قطعات اتومبیل نگاه کنیم، تا ماهیت پیچیده و پراکند ة تولید صنعتی را تشخیص دهیم. این رشد صنعت در سراسر جهان ممکن است تصورات متضاد بسیار ایجاد کند:
رایس جنکینز
نگاهی گذار به گونگی توزیع صنایع جهان، بی درنگ شکاف بین جهان توسعه یافته و جهان سوم را آشکار می سازد. کشورهای سرمایه داری توسعه یافته جمعیت جهان، بوجود آورنده 64 درصد از صنایع کارخانه ای جهانند و بیش از نیمی از نرژی جهان را مصرف می کنند. جهان سوم، با زنزدیک به جمعیت جهان، فقط 14 درصد از کالاهای صنعتی جهان را تولید و تنها انرژی جهان را مصرف می کند.
(بانک جهانی[2]، 1990؛ یونیوز[3]، 1990)
برخی از نویسندگان، این امر را به منزلة رابطه ای متقابلا سود بخش تلقی می کردند. که به موجب آن، کشورهای مختلف در تولید آن کالاهایی که در آن نستبا بهتر بودند، بکوشند.
v مصرف گرایی غرب
v نقش نیروی کار ارزان قیمت جهان سوم در تولید صادرات برای بازراهای جهان اول
v شهرگرایی و رشد زاغه نشینی در بسیاری از شهرهای جهان سوم
v اشتغال همراه با شرایط بدکار
v بیکاری وبیکاری پنهان
v دسترسی نابرابر به تکنولوژی و دانش فن آوری
v آلودگی محیط زیست
اما هیچکس. با هر نظری در مورئ صنعتی شدن و اثرات جانبی آن، نخواهد گفت که صنعت با مطالعات توسته غیر مرتبط است. این تحقیق به بررسی اهمیت صنعتی شدن برای کشورهای درحال توسعه امروز می پردازد.
آیا تولید برای توسعه اهمیت دارد؟
درست همانطور که انقلاب انگلیس و انقلابهای بعدی ‘ برای اولین بار امکان پایان دادن به فقر و کمبودهای مادی و رنج و درد آنها انسان را فراهم کرد”
(کی چینگ[4] ، 1982)، صنعتی شدن نیز اغلب مهترین وسیله توسعه جهان سوم تلقی شده است. این نظر مورد بحثهای بسیار داغی قرار گرفته است.
آیا صنعتی شدن لازم است؟
باورهای بسیار قوی درموافقت و مخالفت با ای نظر که صنعتی شدن پیش نیاز توسعه اقتصادی است، وجود دارد. از یک طرف، صنعتی شدن در افزایش ظرفیتهای تولیدی و بهره وری نقش محوری دارد. این فرایندها به طور کلی با رشد مقیاس، تخصصی گرایی و مکانیزه شدن مرتبط می شوند. بعضی از کشورهای جهان سوم، مثل برزیل و سایر کشورهای تازه صنعتی شده شرق و جنوب شرقی آسیا، باطی چنین مسیرهای صنعتی شده اند. با این وصف ، بعضی از افراد استدلال می کنند که این الگوی برای اکثلر کشورهای جهانسوم قابل به کارگیری نیست و از آن نوع توسعه اقصادی که تکنولوژی مقیاس کوچک را در کشاورزی و صنعت، برای ایجاد اشتغال بیشتر مورد استفاده قرار می دهد حمایت می کنند.
مقاله تأثیر تبلیغات بازرگانی در عصر ارتباطات برای کالاهای گوناگون
فهرست
تبلیغات
قدرت
اصول و مفاهیم ارتباطات بصری
تحولی شگرف با پیدایش صنعت چاپ
تبلیغات ؛گذشته ، حال ، اینده
هیجان در برابر منطق
کنترل افکار و اعتقادات
روش تحقیق:
در این مقاله تحقیق براساس مقالات اینترنتی صورت گرفته که در آن تأثیر تبلیغات در عصر ارتباطات مورد تحقیق قرار گرفته است.
مقدمه :
تبلیغات بازرگانی، مخالفان و موافقان زیادی دارد. اما به هر حال واقعیتی است که خود را بر همه ما تحلیل کرده و آثار عمیق آن بر عرصه های مختلف اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و سیاسی، به معماران زندگی جمعی اجازه نادیده گرفتن آن رانمیدهد؛ به ویژه آنکه تبلیغات بازرگانی به یکی از اصلی ترین منابع مالی رسانه ها تبدیل شده و رقابت آنها را در جذب و انتشار پیام های تجاری برانگیخته است. هنگامی که پیدایش رسانه های نوین نظیر ماهواره و اینترنت و پخش فرامرزی و بدون مانع آنان را هم در نظر بگیریم، انگیزه و دلایل نهضت قانونمند کردن تبلیغات بازرگانی صدچندان می شود.
از این رو،مدیران و طراحان زندگی مسالمت آمیز جمعی در سراسر جهان حرکتی پرشتاب را به سمت تدوین قوانین تبلیغات بازرگانی آغاز کرده اند. امروز شاهد آن هستیم که افزون بر قوانین ملی،تلاش های منطقه ای و جهانی برای پی ریزی نظام مطلوب برای این رشته خاص از علوم ارتباطات صورت می گیرد. بااین حال کشور ما هنوز هم فاقد قانون تبلیغات بازرگانی است و آثار نامقبول این خلا قانونی چنان آشکار گشته است که دیگر کسی منکر ضرورت و فوریت جبران آن نیست.
در این راه استفاده از دانش و تجربه دیگران خردمندانه و لازم است، اما بدون تردید بومی سازی آن و انتخاب الگوی مناسبی که با مبانی حقوقی و دینی ما نیز مغایر نباشد،نیازمند «بررسی تطبیقی اصول و مبانی تبلیغات بازرگانی درجهان معاصر،ایران و اسلام» است؛ البته با «یک رویکرد حقوقی».
تبلیغات (Advertising)
در بسیاری از کتب و مقالات علمی در مورد بازاریابی،بحث پیشبرد، فروش را به ارتباطات Communication تعبیر کرده اند. در حقیقت نامگذاری فوق دارای یک علت منطقی و رفتارشناسی است.
تبلیغت به معنی انتشار یک پیام به گروه یا گروههای از جامعه به منظور دستیابی به هدف یا اهداف معین بازرگانی ، سیاسی، اقتصادی واجتماعی است. در پیشبرد فروش،هدف تبلیغات، هدف بازرگانی است و منظور از آ“،اطلاع رسانی و راهنمایی به خریداران بالقوه کالاها و خدمات در مورد کیفیت، قیمت، مشخصات ، مزایا و کالا دیگر اطلاعاتی است که احتمالاً در تصمیم گیری خریدار دارای نقش و اثر مثبت دارد.
بنابراین تا این قسمت مطالب پی بردیم که باید همواره به 3 دسته از عناصر در فعالیتهای بازاریابی عنایت داشت.
اثرات گوناگون استفاده از زئولیت طبیعی ایران در بستر جوجه های گوشتی برروی کاهش گازهای سمی مثل امونیاک
)اهداف تحقیق:
از سالها پیش متخصصان پرورش طیور در ایران با نام زئولیت ها آشنا شده اند و مقالاتی نیز در این زمینه در دیگر کشورها منتشر شده که در دسترس آنها قرار گرفته است. از سال ها قبل که این ماده به نام تجارتی« آنزیمیت» به بازار وارد شده دورنمای امکان استفاده از این ماده در ذهن بسیاری از متخصصان و مرغداران ایرانی شکل گرفت.
درسالنهای پرورش طیور گازهای آمونیاک و سولفیدهیدروژن تولید میشوند که می توانند منجر به ابتلاء سریعتر طیور به بیماریهای تنفسی شوند. زئولت از جمله کانی هایی است که خاصیت جذب انتخابی دارد و میتواند موجب کاهش گاز آمونیاکا متصاعدشده از بستر و بهبود هوای تنفسی در سالنهای پرورش طیور گرددد و خطر ابتلاء به بیماری های تنفسی قبل کوکسیدیوز را کاهش دهد. از طرف دیگر کاهش این گازها موجب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی خواهد شد زیرا باعث متابولیسم بهتر خوراک خواهد شد.
با توجه به منابع زئولیت طبیعی در کشور که به صورت ارزان و بادرجه خلوص بالا در دسترس میباشد و با توجه به اینکه معادن زئولیت درا یران زیاد بوده و استخراج آن بسیار ساده می باشد و عدم آشنایی مرغداران به مزایای استفاده از این کانی در بستر سالنهای پرورش طیور جهت بهبود هوای تنفسی در سالنهای پرورش ضمناً متفاوت بودن زئولیت های ایران با زئولیت های دنیا و تعیین سطوح مناسب زئولیت در بسرت جوجه های گوشتی که در نهایت بهبود عملکرد و جوجه ها و صرفه جویی در فرآیند های تولید بر خود لازم دانستیم که در یک طرح تحقیقاتی اثرات استفاده از زئولیت در بستر جوجه های گوشتی و تأثیر آن بر عملکرد آنها را اندازه گیری می کنیم.
در این تحقیق اثرات گوناگون استفاده از زئولیت طبیعی ایران در بستر چوجه های گوشتی برروی کاهش گازهای سمی مثل امونیاک و همچنن تعیین بعضی پارامترها مانند میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن، تلفات، ضریب تبدیل خوراک، PH بستر، ازت آمونیاکی بستر، مواد جامد فرار و غیر فرار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
فصل دوم: بررسی منابع
1-2) تعریف و تاریخچه کشف زئولیت
زئولیت یک کانی متبلور با ترکیبی از کریستال هیدرات سیلیکات آلومینیوم همراه با هناصر قلیایی و قلیای خاک می باشد. قدمت شناخت این کانی به بیش از 200 سال بالغ می گردد و برای اولین بار در سال 1756 توسط یک معدن شناس سوئدی به نام بارون اکسل فردریک کراسنت کشف شد و بدلیل اینکه این ماده معدنی در حرارت بالت به جوش می آید در زبان یونانی با دو لغت Lithes و Zein به معنی سنگهای وسان نامیده شده است از آن زمان تاکنون مطالعات و تحقیقات گسترده ای با استفاده از روشهای مختف آزمایشگاهی روی کانی های متبلور زئولیت انجام گرفته است که تاکنون حدو 95 نوع زئولت طبیعی و بیش از یکصدنوع زئولیت مصنوعی (سنتیتک) با خواص متفاوت کشف و شناخته شده که با توجه به خواص ارزشمندی که دارند می تواند بطور گسترده ای درصنعت، کشاورزی، دامپروری، مورد استفاده قرارگیرند.(50)
توانایی زئولیت های طبیعی بر تولید بطور وسیعی آزمایش شده است و ازجمله کاربردهای ان شامل اثرات احتمالی روی افزایش بدن، راندمان استفاده از خوراک درحیوانات درحال رشد، بازده استفاده زئولیت در کنترل اختلال هضمی، بهبود کیفیت پوسته تخم مرغ، بی عیبی استخوان در جوجه های گوشتی، کاهش سمیت فلزتات سنگین، کاتیونهای دوظرفیتی و یکظرفیتی و مایکوتوکسینها، در جیره و اثراتشان در جذب عناصر رادیواکتیو درحیوانات و انسان می باشد(85).
-Zeolite
Crostedt