
*داستان حضرت آمنه (س) مادر پیامبر اکرم ( ص )* تعداد صفحات: 20 فرمت فایل: word عباس عموی پیامبر می گوید « برای پدرم عبد المطلب ، برادرم عبد الله متولد شد . در چهره اش نوری مانند نور آفتاب دیدم . پدرم گفت : این پسر مقامی بزرگ خواهد داشت .» پس از آن شبی در خواب دیدم که از بینی عبد الله مرغ سفیدی بیرون آمد و پرواز کرد تا به مشرق و مغرب عالم رسید . سپس برگشت تا بر بام کعبه نشست و همه قریش او را سجده کردند .من با حیرت به آن مرغ می نگریستم که ناگاه نوری شد و میان زمین و اسمان و مشرق و مغرب را فرا گرفت . هنگامی که از خواب بیدار شدم از زن کاهنه ای که در قوم بنی مخزوم زندگی می کرد تعبیر این خواب را پرسیدم .او گفت « ای عباس ! اگر خوابت راست باشد از عبدالله پسری به دنیا می آید که اهل مشرق و مغرب تابه او می گردند ...
ادامه مطلب ...
دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت 04:23