مقاله تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی
«هنر اسلامی نمودار همان مفهومی است که از نامش برمی آید، بدون هیچ ابهام و تردیدی. هنر اسلامی بیرونی ترین و ملموسترین چهره اسلام است». (بروکهارت، 1365، 16)
اندیشه اسلامی بعد از گذشته دو سده، هنری با خصوصیات ویژه و منحصر به فرد به جهان عرضه کرده که خصوصیات آن برای قرنها پایدار مانده و روز به روز شکوفاتر و درخشانتر شده است. این خصوصیات تا زمانی که وحدت وجود داشت تداوم یافت. این هنر وحدت را در هماهنگی جستجو می کرد و هماهنگی چیزی جز کثرت در وحدت نبود. وحدت زیربنای همه چیز بود و وحدت و هماهنگی به کمک هندسه، وزن و نور جلوه گر می شد. در روند چنین اندیشه ای بود که هنر اسلامی از سده های 13-12 ق در تمامی سرزمینهای اسلامی، از نظر ساختار و تزیین، از الگوی واحدی پیروی کرد و آن را تداوم بخشید. ویلسون، 1377، ص 4
خطوط یک سلسله معانی در ذهن ایجاد می کنند، یک خط عمودی در حقیقت سمبلی است از متعالی شدن و بالا رفتن، یک خط افقی سمبلی است از سکون و به اصطلاح بی حرکت بودن. مقدار این خطوط به اضافه خطوط مایل که عبارت از حرکاتی است که به حقیقت به یکی از این سوها باید برود، با هم در هنر اسلامی تبادل دارند.
اگر یک خطی از چهل و پنج درجه، رو با پائین بیاید حرکت افولی است، و اگر از چهل و پنچ درجه بیشتر باشد و رو با بالا برود، حرکتی است که می خواهد به جهت صعود برگردد.مجموعة اینها دریک هنراسلامی بهاضافةخطوط مدور و متحرکت، به صورت بسیار متعالی ترکیب شده است.
هنر اسلامی «هنر آبستره» است. یعنی آن هنر اسلامی که در حقیقت در همه جای دنیا یک رنگ دارد و یک نقش دارد و گفتیم قابل شناخت هست، «هنر مجرد» است، «هنر انتزاعی» است که طبیعت در آنجا به صورت مدل قطعی مورد توجه نبوده، بلکه طبیعت نشانه است و نقاش هم نشانه را به کار برده است.
هنر اسلامی به این علت هنر آبستره شده است که توجه را از کثرت به وحدت که همان معنای توحید باشد که ذکر کردیم بیاورد.
به عنوان مثال؛ «اسلیمی» یک نقش مجرد است. یعنی نقشی است که از عالم انتزاع پیدا کرده است. ظاهر و تصویر یک چیز مادی نیست، بلکه نشانه ای است برای اینکه توجه را به یک مطلبی که ماوراء این نشانه است جلب کند.
«هنر اسلامی» که «هنری آبستره» است توجه را به عکس، از کثرت به وحدت می آورد. یعنی در داخل مسجد، نقش انسان به این علت نیامده است که توجه شما به آن نقش جلب نشود و تنها عبادت خدا را انجام دهید. اتمسفر مسجد طوری است که انسان کمی لطیف تر شده و متوجه یک نکته دقیق می گردد که همان کلمة «لااله الا الله» است. و مهری که به هنر اسلامی، خورده است، مهر وحدت است. (حاج قاسمی و نوایی، 1366، 213-212)
طرحهای هندسی که به محو بارزی وحدت در کثرت و کثرت در وحدت را به نمایش می دهد، همراه با نقوش اسلیمی که نقش ظاهری گیاهی دارند، آن قدر از طبیعت دور می شوند که ثبات را در تغییر نشان می دهند و فضای معنوی خاصی را ابداع می نمایند که رجوع به عالم توحید دارد. این نقوش و طرحها که فاقد تعینات نازل ذی جان هستند، آدمی را به واسطه صور تزیینی به فقر ذاتی خویش آشنا می کنند. (مددپور، 1374 ص 135)
بیشتر رشته های هنر اسلامی از چین گرفته تا اسپانیا با وجود بسیاری و کثرت مصالح و گوناگونی شکلها و سبکهای مورد استفاده از لحاظ فکری و نظری و ترکیب شکلها به هم پیوسته و واحد است. تقلید از طبیعت در فرهنگ اسلامی پایگاه برجسته ای ندارد. از اینروست که گسترش دیدگاهی یگانه و واحد در ترکیب هنر تزئینی انتزاعی و جدا از ماده و طبیعت پدیدار شده است که جهان را متعالی می نماید و از طبیعت پیروی کامل نمی کند. (السعید و پارمان، 1363، 14)
نقوش در هنر اسلامی
دو عامل در «هنر اسلامی» خیلی مهم است. این دو عامل یکی عامل «نقشهای هندسی» و دیگری عامل «نقش پیچک» است.
دنیای ما، این دنیای «سمبلیک» کنونی، از «ریتم» و از «حرکت» تشکیل شده داست، آن نقش هائی که در رسمی سازی و مقرنس بندی، وجود دارد در ایجاد سطوح هندسی بکار رفته است و مسلمان ها این فن را به نهایت رساندند، که نظیر آن را در جاهای دیگر دنیا (مگر تا انداره ای در هنر بیزانس) سراغ نداریم.
فصل 2
سه واژه نماد و رمز و سمبول، به یک معنا دلالت دارد که نما در فارسی و رمز در عربی و سمبول نیز در لاتین بکار می رود و معنی دقیق تر آن به شرح زیر است:
نماد:
1- نشانم، علامت، رمز، اشاره، رقم، نشانی، نمونه 2- معنی مجازی کیش، عقیده، اعتقاد، نامه، نشانه خویشاوندی و همبستگی 3- پند و مثل و کنایه 4- نمایش به وسیلة علائم رمزی (فرهنگ آریانپور، مادة نماد)
- نشانه، علامت، نشان، نماینده، نمونه، رمز، شبه، صورت، علامت و اشاره ای که درروی سکه های قدیم نشانه و محل ضرب آن است. (فرهنگ نفیسی – ذیل همین ماده)
- شیئی یا موجودی مجرد و اسم معنی است. نشانه و علامت. مظهر، نشانه قراردادی اختصاری (فرهنگ معین، ذیل همین ماده)
پیش گفتار
از درخشش آغازین بارقه های نور ایمان بر وادی برهوت کفر و الحاد و ظهور شریعت متعالی محمدی (علیه السلام) در جزیره العرب، تا به امروز که خورشید پرفروغ دیانت در پهنه ی اقالیم اسلامی پرتو افشانی می کند، در گستره ی هزار و چهارصد ساله ی تاریخ پیدایش، قوام و استمرار دین مبین اسلام، جهان شاهد یورش های فزون از شمار دشمنان دین بر مواضع مدافعان آن بوده است. از میان این هجمه ها، در سه برهه ی سرنوشت ساز از حیات دین مبین اسلام، ناریان با تجهیز تمامی توان خود به قصد نابودی دین و انهدام پایگاههای آن، در برابر نوریان صف آرایی نموده اند. به تعبیر دیگر، تا کنون سه نوبت تموامی کفر با تمامی اسلام رویارویی قرار گرفته اند.
نخستین مواجهه ی دو جبهه نور و ظلمت، در جنگ احزاب به وقوع پیوست. سایه های اضطراب هیولاوار بر جبهه ی نوریان قامت خمانه و بیم نابودی و شکست دلشوره نمود. اما ذوالفقار امیر المؤمنین با قطع رأس کفر بر پیکر عبدود، شریعت نوپای محمدی را از خطر نابودی و اضمحلال نجات بخشید.
دومین هجوم به نیت تهی ساختن پیکره ی دین از حقیقت ولایت در دشتهای تفتیده ی نینوا، انبوه ناریان را مقابل قلیل مدافعان حریم ولایت قرار داد. امیر الشهدا (علیه السلام) فرزند امیرمؤمنان (علیه السلام) با خلق شگفت انگیزترین حماسه های تمامی طول تاریخ، این بار نیز دشمن را ناکام نمود. سومین صف آرایی در عصر حاضر، زمانی شکل گرفت که شیر خفته ی اسلام در مولد سلمان فارسی از رخوت هزار ساله بیرون آمد و به یکباره قامت راست نمود. موسوی خمینی (علیه السلام) لوای خونین جد عظیم الشأن خویش را برافراشت و ایران ام القرای اسلام شد. سفیان به خود آمدند و دجال بغدادی را تا بن دندان تجهیز و و در پناه کرناهای تبلیغاتی گوشخراش به مصاف سردار خمین (علیه السلام) روانه نمودند.
امام بت شکن، ندای هل من ناصر ینصرنی سر داد و شیفتگان ولایت لبیک گویان به میادین شهادت شتافتند.
دفاع مقدس در طول قریب به یک دهه، نمایانگر اوج قساوت و نهایت سبعیت آل سفیان و نمایش گر شکوه ایمان، بلندای معرفت، جلوه های ایثار و عشق به شهادت سپاه سردار خمین گردید. دلاور مردانی از تبار نوریان تاریخ جانهای شیفته ی خود را در طبق اخلاق تقدیم جان آفرین نمودند تا هزیمت احزاب اشقیاء زمان را رقم بزنند. بر ماست که به تبعیت از فرمان ولی امر خویش، شرخ فرازهائی از جان نثاری و مجاهدتهای این اسطوره های بی بدیل و بی ادعا را در صفحات زرین تاریخ درج نماییم تا به نوبه ی خود هجوم گسترده ی جبهه ی فرهنگی دشمن را در محو آثار حماسی جاودانه ی این عزیزان، چه آنانی که مشمول خطاب شریف ارجعی ... واقع گردیده و چه اینانی که به نگهبانی و حراست از دستاوردهای آن صفر کردگان اهتمام می ورزند، خنثی سازیم.
و از آن جا که در کتب موجود کمتر به این موضوع به طور دقیق پرداخته است و تحقیقی جامع با این موضوع به عمل نیامده است بر آن شدیم که قدمی کوچک در این راه بزرگ برداریم شاید که محققین آینده را یاری رساند در این بین از سرکار خانم افخمی و دبیران گرامیمان که بسیار همراهیمان کردند تشکر می کنیم.
والسلام علی من التبع الهدی
مقدمه
«واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا» آل عمران آیه 103
و همگی به رشته ی دین خدا چنگ زده و متفرق نشوید.
گاهی جسم ها کنار یکدیگرند، اما قلب ها در کنار هم نیستند.
گاهی هم فاصله ی بسیاری میان دو نفر یا دو گروه یا دو ملت است، ولی دل هایشان با هم است و به یاد هم اند، همدل و همراه اند، متحد و منسجم اند.
از کنار هم بودن جسم ها و بدن ها چه سود، وقتی دل ها از هم جدا باشد؟!
و از فاصلۀ جسمی و جدایی فیزیکی چه غم، وقتی پیوندهای قلبی و عاطفی و ملی و مرامی استوار باشد؟
آنچه آحاد مردم را، به رغم تفاوت رنگ ها، نشر ادها، زبان ها، چهره ها، ملیّت ها، کشورها و شهرها، شغل ها و زندگی ها، به هم متصل می سازد، «فکر مشترک» و «ایمان واحد» و «فرهنگ واحد» است.
آنچه «امت اسلامی» را در کنار خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) منسجم و متحد ساخته بود، «عقیدۀ اسلامی» بود، هرچند یکی برده بود و دیگری آزاد. یکی سیاه بود و دیگری سفید، یکی حبشی بود و دیگری قُریشی، یکی فقیر بود و دیگری ثروتمند، یکی مهاجر بود و دیگری انصار، یکی عرب بود و دیگری عجم. آن چه آن همه را به هم پیوند می داد وحدت و انسجام می آورد «اخوّت اسلامی» برگرفته از قرآن کریم بود.
اِنّما المؤمنون إخوه [1]
در حقیقت، مؤمنان با هم برادرند.
از درس های مهم تاریخ و تجربه بشری و رهنمود قرآن و حدیث، یکی هم این است که وحدت و همبستگی در هر جا و هر زمان و میان هر ملتی وجود داشته باشد، برای آنان عزت و کامیابی و پیروزی فراهم می آورد. از سوی دیگر، تفرقه و تشتّت و اختلاف و چند دستگی در هر جا و هر گاه و در هر گروهی رخ می دهد، ضعف و زبونی و شکست و نابودی و ناکامی در پی دارد. این سنت تغییر ناپذیر تاریخ است و مسلمانان و غیر مسلمانان و شرقی و غربی و دیروز و امروز نمی شناسد.
این حقیقت نیز مثل آفتاب، روشن است که همیشه دشمنان از راه تفرقه افکنی و ایجاد اختلاف و دامن زدن به آن، درصدد تضعیف ما برامده و سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را سرلوحۀ عمل خود قرار داده اند و هرگاه توانسته اند بذر فتنه بپاشند و اختلاف افکنی کنند، به اهداف شوم خود رسیده اند و هرگاه ملت های مسلمان و پیروان مذاهب مختلف و گرایش های گوناگون، هشیار بوده و دست دشمن را خوانده اند و اتحاد و انسجام خویش را حفظ کرده اند دشمن را ناکام گذاشته اند.
تاریخ بشر، پر از نمونه هایی است که هم زیان های مرگبار تفرقه را نشان می دهد، هم گواه غزت و عظمت و اقتدار در سایۀ وحدت و همبستگی است. از زمان پیامبران گذشته اقوام باستان، تا عصر حاضر همه جا «تا بوده چنین بوده و تا هست، چنین است».
وقتی رهبر معظم انقلاب، حضرت آیه الله خامنه ای مدظله در پیام نوروزی خود، سال 1386 را به عنوان «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی» اعلام فرمودند، برای توجه دادن به این «کلید عزت و اقتدار» بود و از توطئه های دشمنان نیز در ایجاد تفرقه خبر می داد.
ما هم در درون جامعه و کشور خویش، به شدت نیازمند «اتحاد ملی» هستیم، هم در قلمرو وسیع کشورهای اسلامی و در سطح جهان، به «انسجام اسلامی» نیاز داریم و شگفت آنکه دشمنان قسم خورده ی اسلام و انقلاب، هم برای شکستن وحدت ملی ما تلاش و توطئه می کنند، هم برای گسستن انسجام ملت های مسلمان برنامه ریزی و اقدام و دخالت می کنند.
فرمان خدا و قرآن، توصیۀ پیامبر خدا (ص) و امامان پاک، حکم عقل و فطرت و دستاورد تجربه های گرانقدر، همه و همه بر ضرورت پاسداری از این رمز و راز عزت و عنصر حیاتی و بنیادی کیان اسلامی و عظمت مسلمین و شکوه اهل قبله اشاره دارد. حفظ این همبستگی و وحدت، یک فرضیه است و کوبیدن بر طبل اختلاف و هیزم شکنی برای آتش تفرقه، یک گناه نابخشودنی به شمار می رود.
[1] . حجرات، آیه 10.