خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مبانی نظری و پیشینه هوش عاطفی

مبانی نظری و پیشینه هوش عاطفی (فصل دو)

در 30 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پشینه

هوش عاطفی

ثرندایک[1] از اولین افرادی بود که اعتقاد داشت هوش فقط جنبه مکانیکی ندارد، بلکه می‌تواند صورت‌های مختلفی مانند عاطفی و اجتماعی داشته باشد (جرومی[2]، 2009). وکسلر هوش را به عنوان مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و ارتباط موثر و کارآمد با محیط تعریف می‌کند (کینگ[3]، 2008). با اینکه ثرندایک و وکسلر از نظریه‌پردازان مشهور در حوزه هوش هستند، اما اهمیت کار آنها تا قبل از اینکه گاردنر[4] نظریه خود را در مورد هوش‌های چندگانه مطرح نکرد، درک نشد. گاردنر (1993)، به جای هوش‌های کلی، هوش‌های چندگانه را مطرح کرد. از نظر وی افراد مجموعه‌ای از هوش‌ها را به جای یک هوش پرورش می‌دهند. وی 9 هوش مستقل را مطرح کرد. اگرچه گاردنر از اصطلاح هوش عاطفی استفاده نکرد اما مفهوم هوش درون فردی و بین فردی او، پایه‌ای برای کار در زمینه هوش عاطفی بود. واژه هوش عاطفی نخستین بار توسط پیتر سالووی و جان مایر (1990)، بکار برده شد. آنها با ارائه مدلی سعی نمودند هوش عاطفی را به عنوان یک هوش جدید تعریف کنند. از نظر آن‌ها، هوش عاطفی، مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی عمده در قلمرو پردازش فعال اطلاعات هیجانی است و شامل چهار بعد ادراک عواطف، ابراز عواطف، تسهیل عاطفی تفکر، درک و تحلیلی اطلاعات عاطفی و بکارگیری دانش عاطفی و درنهایت مدیریت عواطف است (سالووی و مایر، 1990).

از دیگر افراد تاثیرگذار در حوزه هوش عاطفی، بار- آن است. وی در مدل خود هوش عاطفی را به 5 مولفه تقسیم می‌کند. هوش بین‌فردی، هوش درون‌فردی، انعطاف‌پذیری، مدیریت استرس و وضعیت عمومی (الوانی و بیگی، 1386). در سال 1995، دانیل گلمن با انتشار کتابی تحت عنوان هوش عاطفی، این هوش را به جهانیان معرفی کرد. گلمن (1995)، عناصر هوش عاطفی را به دو طبقه عناصر بین‌فردی و عناصر اجتماعی تقسیم می‌کند. امروزه به طور کلی دو رویکرد بر هوش عاطفی حاکم است: رویکرد توانایی[5] که توسط سالووی و مایر (1990)، ارائه شده و بر اساس توانایی پردازش اطلاعات هیجانی است. رویکرد دوم که مدل شخصیتی[6] (کار، 2004)، یا ترکیبی[7] نیز (مایر، 2003)، نامیده می‌شود، بوسیله بار ـ آن (2000) و گلمن (1995)، تعریف شده و هوش هیجانی را با مهارت‌ها و ویژگی‌های دیگری همچون بهزیستی روانی و انگیزش درهم می‌آمیزد و بر ترکیبی از آنها تاکید دارد (کار، 2004). در ادامه به معرفی هر دو رویکرد پرداخته می‌شود.

2-1-2-1- رویکرد ترکیبی

این رویکرد توسط نظریه‌پردازانی همچون بار- آن (2000) و گلمن (1995)، مطرح شد. این رویکرد در تلاش است تا دیدگاه‌های توانایی و شخصیتی را ترکیب کرده و یک مفهوم پویا بسازد. این رویکرد، هوش عاطفی را با مجموعه‌ای از مهارت‌ها و ویژگی‌هایی، مانند انگیزه و توان برقراری ارتباط با دیگران، می‌آمیزد و بر ایجاد انگیزه در خود، مهار خود و مدیریت روابط اجتماعی تاکید دارد (کشاورزی، 1390).

2-1-2-1-1- مدل گلمن از هوش عاطفی

گلمن (1995)، با استفاده از تعریف اولیه سالووی و مایر، هوش عاطفی را به صورت ترکیبی از 5 مهارت فردی و اجتماعی می‌داند که عبارتند از:

1- شناخت احساسات خود: تشخیص احساسات در زمانی که در حال وقوع‌اند (گلمن، 2000).

2- کنترل احساسات خود یا خود تنظیمی (گلمن، 2000) : کنترل و مدیریت احساسات، مناسب و صحیح بودن آنها در موقعیت. ...

...


[1]-Thorendike

[2]-Jerome

[3]-King

[4]- Gardner

[5]- Ability Approach

[6]- Personality Aspproach

[7]- Mixed Approach

...

2-1-2-2- رویکرد توانایی

این رویکرد مبتنی بر توانایی پردازش اطلاعات عاطفی است و توسط سالووی و مایر (1990) مطرح شده است. آنها هوش عاطفی را توانایی دریافت، ابراز، شناخت، کاربرد و مدیریت هیجانات تعریف کردند (مایر و سالووی، 1997). آنها در سال 2000، تعریف جدیدی ارائه دادند و هوش عاطفی را در برگیرنده ادراک، درون‌سازی، فهم، ارائه و مدیریت هیجان می‌دانند (ساتوف[1]، 2009). از نظر آنها هوش عاطفی دارای چهار سطح از توانایی است که به صورت سلسله مراتبی و بر حسب فرایند‌های اساسی و زیربنایی تا فرایندهای پیچیده‌تر و منسجم‌تر روان‌شناختی تنظیم شده‌اند (یوسفی، 1382). این مجموعه توانایی‌ها که هوش عاطفی فرد را تعیین می‌کنند، عبارتند از:

1- تواناییادراک حسی عواطف (ساتوف، 2009) یا ارزیابی و ابراز هیجانات (سالووی، مایر و کاروسو[2]، 2002): به معنی توانایی افراد در درک و شناسایی جنبه‌های عاطفی محرک‌ها (ساتوف، 2009) و در رابطه با این مسئله است که افراد چقدر می‌توانند هیجانات و محتوای آن‌ها را به درستی تشخیص دهند. ادراک هیجانی، به توانایی بنیادی فرد برای ثبت حالات هیجانی در خود و دیگران گفته می‌‌شود (سالووی و همکاران، 2002). افراد علاوه بر توانایی ارزیابی هیجانات خود باید بتوانند به منظور داشتن ارتباط اجتماعی مناسب، هیجانات دیگران را از رفتارهای کلامی و غیرکلامی آن‌ها تشخیص داده و مورد ارزیابی قرار دهند (برک، 2000).

2- توانایی درونی‌سازی تجارب عاطفی (ساتوف، 2009)، یا تسهیل هیجانی تفکر (سالووی و همکاران، 2002): به معنای توانایی ترکیب عواطف و فرآیندهای شناختی (ساتوف، 2009) و نیز بدین معنی است که هیجانات می‌توانند حافظه را شکل داده، زوایای دید متفاوتی در حل مسئله ایجاد کنند و خلاقیت را تسهیل سازند (سالووی و همکاران، 2002).

افرادی که از هیجانات مثبت در هوش عاطفی خود استفاده می‌کنند، می‌دانند که وقتی شاد هستند، خوش‌بینی بیشتری دارند و وقنی ناراحت هستند، بدبین و زمانی که اضطراب و ترس را در خود احساس می‌کنند، جهت‌گیری دفاعی دارند (مایر و همکاران، 2000). علاوه بر این، یکی از اساسی‌ترین تاثیرات تسهیل هیجاتی تفکر، اثر آن بر یادآوری خاطرات است. افراد در وضعیت خلقی خوشایند، بیشتر خاطرات مثبت و دلنشین را به یاد می‌آورند و برعکس، در وضعیت خلقی نامطلوب، تمایل به افکار منفی وجود دارد. (مایر و همکاران، 2000). ...

...


[1]- Saathoff

[2]- Salovey, Mayer & Caruso

...

2-2- تحقیقات پیشین

2-2-1- هوش عاطفی و کیفیت زندگی

از آنجا که کیفیت زندگی شامل مؤلفه‌های سلامت روان، سلامت جسمانی، کیفیت محیط زندگی و ارتباطات اجتماعی است.در اینجا نتایج پژوهش‌ها به تفکیک این مؤلفه‌ها ارائه می‌گردد.

هوش عاطفی و سلامت روان

در فرا تحلیلی که توسط شوته، مالوف، تورتینستون و روکی[1] (2007)، انجام شد، مشخص گردید که هوش عاطفی با سلامت روان و سلامت جسمانی رابطه مثبتی دارد. پژوهش‌های داودا و هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی[2] (2003)، حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.

پژوهش‌ها حاکی از رابطه معکوس هوش عاطفی با افسردگی (اسلاسکی و کارت‌رایت[3] 2002؛ داودا و هارت، 2000)، و اضطراب (باستین، برنز و نتلبک[4]، 2005) هستند. سلیگمن (2002)، نشان دادند که خوش‌بینی (که یکی از ابعاد هوش عاطفی است)، با سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری دارد. افرادی که از هوش عاطفی بالاتری برخوردارند، شادتر هستند و با مشکلات زندگی بهتر سازگار می شوند و به گونه‌ای موثر به کنترل هیجانات و عواطف خود می‌پردازند و بدین ترتیب موجبات سلامتی خود را فراهم می‌آورند (مارتین، پولیک-دوریس، لارسن و ویر[5]، 2003؛ فارنهام، 2003). بنابر این با توجه به پژوهش‌های انجام شده، می‌توان چنین انتظار داشت که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی داشته باشد.

هوش عاطفی و سلامت جسمانی

توانایی تنظیم احساسات و عواطف که یکی از ابعاد هوش عاطفی است، با سلامت جسمی ارتباطی قوی دارد (صفری، 1386). ...


[1]- Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, &Rooke

[2]- Saklofske, Austin &Minski

[3]- Slaski& Cartwright

[4]- Bastin,Burns&Nettelbeck

[5]- Mrtin, Pulik-doris, Larsen &Wier

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه کیفیت زندگی و مدل های آن

مبانی نظری و پیشینه کیفیت زندگی و مدل های آن

در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

نخستین پژوهش‌ها در زمینه کیفیت زندگی به کمپل، کانورس و راجرز[1] (1976) و اندروز و وایتی[2] (1976) بر می‌گردد. کمپل و همکاران (1976)، کیفیت زندگی را رضایت از زندگی در حیطه‌های خاصی می‌دانستند. از نظر آنها، مولفه های کیفیت زندگی عبارت بودند از حیطه های کار، مسکن، سلامتی، دوستی، ازدواج، زندگی خانوادگی، سطح تحصیلات و پس انداز (کمپل و همکاران، 1976). اندروز و وایتی (1976)، نیز 7 حیطه را در کیفیت زندگی مطرح کردند:

1- عوامل شخصی: شامل خودکارآمدی، میزان اوقات فراغت، سلامتی و فعالیت های جسمانی

2- خانواده: شامل ازدواج، فعالیت های مربوط به خانه و اقوام نزدیک

3- ارتباطات با دیگران: شامل رفتار های عادلانه با دیگران، پذیرش تحسین، صداقت و صمیمیت در ارتباط با دیگران

4- اقتصاد: شامل درآمد، مسکن، آپارتمان، شغل و هزینه های زندگی

5- منطقه زندگی: شامل امنیت و ایمنی در برابر سرقت، ارتباطات، همسایگان و آب و هوا و......

6- جامعه بزرگتر: شامل هنجارهای جامعه، رسانه ها و .....

7- سایر موارد: شامل اعتقادات مذهبی، فضایل و روش های زندگی.

از دهه 1970 به بعد اغلب پژوهش‌ها، کیفیت زندگی را بر اساس نیازهای انسان طبقه‌بندی کرده‌اند، از جمله کار، اوقات فراغت، سلامتی، وضعیت مالی، ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، محیط فیزیکی و اجتماعی و خود شکوفایی. نیر، اسمیت، رایس و هانت[3] (1983) و هارت[4] (1999)، کیفیت زندگی را به دو طبقه کاری و غیرکاری تقسیم کرده‌اند. کیفیت زندگی کاری، به مسائل شغلی و کیفیت زندگی غیرکاری، به دامنه‌ای از مواردی چون ازدواج، روابط فامیلی، سلامتی، زندگی خانوادگی، همسایگی، زندگی جنسی، سکونت، دوستی‌ها، تحصیلات و فعالیت‌های اوقات فراغت مربوط می‌شود.

2-1-1-1- تعاریف کیفیت زندگی

نظریه‌پردازان مختلف، تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی را ارائه کرده‌اند. مثلا، تستا و سیمونسون[5] (1996) معتقدندکیفیت زندگی به زمینه‌های جسمی، روان‌شناختی و اجتماعی ارتباط دارد و تحت تاثیر تجارب، اعتقادات، انتظارات و ادراکات فرد است. هر یک از این زمینه ها را در دو بعد عینی و ذهنی می‌توان ارزیابی کرد.


[1]- Campbell, Converse & Rodgers

[2]- Andrews &Withey

[3]- Neer, Smith, Rice & Hunt

[4]- Heart

[5]- Testa& Simonson

...

2-1-1-2- مدل های کیفیت زندگی

2-1-1-2-1-فلس و پری[1] (1995):

آنها دیدگاهی را مطرح کردند که علاوه بر شرایط زندگی و رضایت از آنها، ارزش‌ها، آرزوها و انتظارات شخص را نیز مد نظر قرار می دهد. در این مدل کیفیت زندگی به عنوان نوعی بهزیستی کلی تعریف می شود که توصیفات عینی و ارزیابی های ذهنی از بهزیستی، مادی، جسمی، اجتماعی و هیجانی همراه با میزانی از رشد و اقدامات هدف گرایانه فرد در جهت ارزش‌های شخص، ترکیب شده باشند. هر سه مولفه شرایط عینی زندگی، احساس ذهنی رضایتمندی از زندگی و ارزش‌ها و آرزوهای شخصی با هم در تعامل‌اند (فلس و پری، 1995). فلس و پری (1995)، بعد از بررسی 15 مدل مفهوم کیفیت زندگی، مدل کلی مطرح کردند که در برگیرنده سایر مدل‌ها بود. در مدل آن‌ها، 5 طبقه اصلی (بعد) به این شرح وجود دارد:

- بهزیستی جسمی: که شامل سلامت، تناسب، تحرک و ایمنی شخصی است.

- بهزیستی مادی: که شامل درآمد، کیفیت محل زندگی، حریم شخصی، ثروت، وضعیت حمل و نقل، همسایگی، ایمنی، سکونت دائم و یا اجاره نشینی است.

- بهزیستی اجتماعی: که در برگیرنده ارتباطات درون خانواده، ارتباطات با اقوام، ارتباط با دوستان، فعالیت‌های ارتباطی و سطح حمایت اجتماعی است.

- بهزیستی هیجانی: دربرگیرنده عاطفه یا خلق و خو، رضایتمندی، عزت نفس، شان و احترام و اعتقادات مذهبی است.

- رشد و فعالیت: که شامل مهارت‌های مربوط به خودتعیینی، شایستگی یا استقلال، جبر یا اختیار، اشتغال، اوقات فراغت، کارهای خانه، تحصیلات، تولید یا مشارکت است.

در مدل فلس و پری، کیفیت زندگی به عنوان نوعی بهزیستی کلی تعریف می‌شود که توصیفات عینی و ارزیابی ذهنی از بهزیستی مادی، جسمی، اجتماعی، هیجانی همراه با میزانی از رشد و اقدامات هدف‌گرایانه فرد در جهت ارزش‌های شخص، ترکیب شده باشند. هر سه مولفه شرایط عینی زندگی، احساس ذهنی رضایتمندی از زندگی و ارزش‌ها و آرزوهای شخصی با هم در تعامل‌اند. البته در عین تعامل این سه مولفه با یکدیگر، همگی تحت تاثیر عوامل بیرونی نیز قرار دارند. این تاثیرات می‌توانند پیامد ژنتیک، اجتماع، سن، رسش، تاریخچه تکاملی، اشتغال و دیگر متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی باشد (به نقل از رحیمی، 1386). این مدل در نمودارهای 2-1 و 2-2 نمایان است. ...

...


[1]-Flce& Perry

...

مطالب:

مبانی نظری کیفیت زندگی

2-1-1-1- تعاریف کیفیت زندگی

2-1-1-2- مدل های کیفیت زندگی

2-1-1-2-1-فلس و پری[1] (1995):

2-1-1-2-2- مدل لی و همکاران (1998)

2-1-1-2-3- مدل سیستمی:

2-1-1-2-4- مدل ونتگوت و همکاران:

2-2- تحقیقات پیشین

2-2-1- هوش عاطفی و کیفیت زندگی

هوش عاطفی و سلامت روان

هوش عاطفی و سلامت جسمانی

هوش عاطفی و کیفیت ارتباطات اجتماعی

2-2-2- هوش اخلاقی و کیفیت زندگی

بخشش و سلامت روان

بخشش و سلامت جسمانی

بخشش و روابط اجتماعی

2-2-3 - هوش عاطفی وهمدلی

2-2-4 - همدلی و کیفیت زندگی

2-2-5- هوش اخلاقی و همدلی

منابع و مأخذ



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش مشکلات رفتاری

مبانی نظری و پیشینه پژوهش مشکلات رفتاری

در 39 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

مشکلات رفتاری

شناخت مشکلات و ناهنجاری های رفتاری از رشته هایی ست که اهمیت آن از نیمه دوم قرن حاضر شروع می شود ولی با این وجود این موضوع همیشه در طول تاریخ روانشناسی و روانپزشکی مورد بررسی بده و به طور مستمر ادامه داشته است . اما در سال های اخیر این موضوع اهمیت خود را بیشتر روی تحقیقات ، طبقه بندی، شناخت و علل ملاک ه ای تشخیص بنا نهاده است و کاربرد آن را به میان خانواده و آموزش و بالاخره راه های درمانی برده است (فرقانی،1383)

2-2-1 علل ( سبب شناسی ) مشکلات رفتاری

محققین، مشکلات رفتاری را ناشی از علل مختلفی می داند که ما اکنون به طور کلی پنج نظریۀ آنان را دربارۀ علل مشکلات و یا اختلالات رفتاری دراین جان بیان می کنیم با این توضیح که روانشناسان و روان پزشکان با توجه به دیدگاه های مختلف ، هر کدام تکیه بیشتری روی یکی از علل دارند . و اینک نظریه ها :

2-2-1-1 نظریۀ عومل بیولوژیکی1 ( زیستی یا زیستی شناختی ):

طرفداران این نظریه معتقدند که علل مشکلات رفتاری ، عومل ژنتیکی و زیستی شناختی می باشد. زیرا رابطۀ محکمی بین وضعیت جسم و رفتارها وجود دارد این گروه معتقدند که عامل زیستی حتی قبل از تولد اثرات خود را بر روان فرد باقی گذاشته است و یا در هنگام تولد و یا در دوران طفولیت بر روی کودک اثر داشته است . ریملند رابطۀ بین وضع شیمیایی بدن و رفتار نامناسب را علت و معلول می نامند و روزنتال تحقیقات خود را بر روی اثرات زمینه های ارثی و تحریکات محیطی انجام دهد و اثبات نموده که به طور مثال اختلال در غدد درون ریز، می تواند نقش اساسی در رفتار انسان ها باقی بگذارد . که به طور مثال می توان از فعال بودن غده تیروئید که ایجاد کننده رفتار هیجانی در کودکان است نام برد . اما شخص مذکور توضیح می دهد که این رفتار در صورتی آشکار می شود که عوامل محیطی به عنوان کمک کننده وجود داشته باشند(فرقانی،1383).

آقای ریملند به کمبود مواد غذایی ، ضربه های مغزی و بیماری های روانی والدین تکیه می کند.

حال این سوال پیش می آید که اگر علت اصلی اختلالات رفتاری ،ارثی می باشد پس چگونه اغلب افرادی که اختلال در رفتار دارند هیچ علت ارگانیکی برای آنها پیدا نشده است ؟ طرفداران این نظریه پاسخ می دهند : چون هنوز علم بیولوژیک کامل نگشته تا جواب کلیه ویژگی های رفتاری را بدهند (فرقانی،1383).

به طور کلی نظریات بیولوژیک ها به سه عامل اصلی اشاره می کند:

1- نامنظمی غدد داخلی که گاهی در دوران حاملگی بر اثر فشارهای وارد شده بر جنین ، اثراتی در دوران بعدی سازندگی کودک دارد.

2- فقدان بهداشت کافی در دوران قبل و بعد از تولد

3- عدم تغذیه کافی قبل و بعد از تولد

مطالعات زیادی روی عوامل فوق انجام گرفته است یکی از موردهای مورد مطالعه بیماری اسکیزو فرنی بوده است . درمقایسه بین دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی تحقیقات نشان داده است که نسبت بیماری در بین دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی تحقیقات نشان داده است که نسبت بیماری در بین دوقلوهای یک تخمکی بالات راز دو تخمکی ها بوده است . دلیل انتخاب مطالعه روی دوقلوها ، ایراداتی است که بر این نظریه وارد شده از جمله اینکه عوامل محیطی نقش عمده در بروز بیماری دارند که با مطالعه روی دوقلوها اولا محیط نسبتاً کنترل شده می باشد ثانیاً عامل ارث قابلیت بررسی صحیح تری دارد(فرقانی،1383). ...

...


1-Biological factors

...

2-2-2 طبقه بندی و بررسی ویژگی های مشکلات رفتاری

همان گونه که مطلع می باشید هر علمی دارای طبقه بندی می باشد، اما در ضرورت طبقه بندی مشکلات رفتاری به ویژه در کودکان و نوجوانان نظرات مخالف و موافق زیادی وجود دارد . در فصل دوم دلایل تعدادی از نظریه پردازان روانشناسی درمورد طبقه بندی کردن و برچسب زدن به کودکان بررسی گردید. آنها دلایل نظیر آسیب روانی ، عدم وجود یک مجموعه مشترک در تشخیص علت و ملاک های تشخیصی را یادآوری می نمایند در حالی که در علوم دیگر نظیر پزشکی یا شیمی با چنین مشکلاتی روبرو نمی باشند البته دو شیئی مختلف از نظر دو گروه ممکن است دو نوع طبقه بندی شود مثلا یک شمیست ، الماس و ذغال را در یک طبقه قرار دهد ولی یک جواهر فروش، نوعی دیگر طبقه بندی را انجام دهد. در هر صورت آنها نیز هر کدام در علم خود گروه بندی خاصی را با همۀ تفاوت های بین دو شیئی منظور نموده اند موافقین ضرورت طبقه بندی، دلل آن را نظیر دیگر علوم سهولت مطالعه و جلوگیری از اتلاف وقت ، بین متخصصین در صحبت و تشخیص و درمان می دانند. البته آنها اذعان دارند که طبقه بندی اختلالت با دیگر علوم متفاوت است زیرا یافتن وجوه اشتراک در اختلالات و تغییراتی که در رفتار کدکان درمراحل رشد انجام می پذیرد باعث می شودکه با احتیاط بیشتر تکیه بر طبقه بندی نموده بدین جهت پیشنهاد می کنند به جای کاربرد طبقه بندی، از تعلق داشتن به گروه بحثودکه در این صورت آسان تر می توان خصوصیات معین و مشترکبین اعضاء یک گروه را پیدا نمود (فرقانی ، 1383)

با توجه به دلایل فوق تحقیقات زیادی جهت پیدا نمودن وجوه مشتکر بین مشکلات رفتاری انجام پذیرفته و طبقه بندهای گوناگون ارائه شده است که در مقدمۀ کتاب به تعدادیاز آنها اشاره شد که هیچ کدامشان از اعتبار روائی کاملی برخودرار نیستند . درنهایت مشابه دیگر علوم جهت ایجاد نظم و ترتیب بین پدیده های متنوع و نامحدود به طبقه بندی مشکلات رفتاری می پردازیم . و طبقه بندی را انتخاب می کنیم که دارای یک اشتراک نسبی بین چند اختلال هستند . البته همان گونه که هیچ کدام از طبقه بندی ها تاکنون از اعتبار و قابلیت اطمینان کاملی برخوردار نبوده اند طقه بندی ارائه شه نیز چنین خواهد بود . ...

...

مطالب:

مشکلات رفتاری

2-2-1 علل ( سبب شناسی ) مشکلات رفتاری

2-2-1-1 نظریۀ عومل بیولوژیکی1 ( زیستی یا زیستی شناختی ):

به طور کلی نظریات بیولوژیک ها به سه عامل اصلی اشاره می کند:

2-2-1-2 نظریه روانکاوی ( تحلیل روانی ):

2-2-1-3 نظریه رفتاری یا نظریه یادگیری :

2-2-1-4 نظریه بوم شناسی ( اکولوژیکال[1] ) و جامعه شناسی :

2-2-1-5 نظریه متقابل :

2-2-2 طبقه بندی و بررسی ویژگی های مشکلات رفتاری

2-2-3 طبقه مشکلات رشدی- جسمی روانی

2-2-4 اختلالات رفتاری کودکان

همه گیر شناسی

2-2-5 سبب شناسی اختلالات رفتاری کودکان

2-2-5-1 نقش خانواده

2-2-5-2 نقش عوامل زیستی

تحقیقات داخل:

تحقیقات خارج:

منابع و مآخذ



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه رویکردهای مختلف انگیزشی

مبانی نظری و پیشینه رویکردهای مختلف انگیزشی

در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

رویکردهای مختلف انگیزشی

رویکرد رفتاری

یکی از مکاتب روانشناسی یادگیری مکتب رفتارگرایی[1]است، هیلگارد و باور[2] (1975) در کتاب نظریه یادگیری خود، مکتب رفتارگرایی را به جهان­ بینی تجربی به گرایی[3] نسبت داده ­اند. در مکتب تجربه ­گرایی، اعتقاد بر این است که تجربه تنها منبع اصلی دانش­ اندوزی است و یادگیری از راه کسب تجارب حسی صورت می­ پذیرد و از این رو گفته می­شود که اندیشه­ های انسان مستقیماً از تجارب حسی مایه می­گیرد. این اندیشه­ ها با نتیجه­ ی مستقیم تجارب حسی هستند ویا از ترکیب و تداعی میان آن­ها تشکیل می­یابند (هیلگارد وباور، 1975؛ سیف، 1380).

برای روان­شناسان رفتارگرا، موضوع مهم علم روان­شناسی، رفتار آشکار موجودات زنده است و پدیده­های دیگر روان­شناختی از جمله احساس، ادراک، اندیشه و سایر فرایندهای ذهنی را در پرتو رفتار آشکار مورد بحث و بررسی قرار می­دهند. از این رو روان­شناسان رفتارگرا، یادگیری را کسب رفتارهای مختلف می­دانند و نحوه کسب رفتار را غالباً با فرایندهای شرطی سازی توصیه می­کنند (سیف، 1380).

روان­شناسان مکتب رفتاری از جمله پاولف[4] و اسکینر[5] سعی داشته­اند که عناصر ساده و بنیادی یادگیری را مورد بررسی قرار دهند. به این امید که از طریق دست­یابی به این اصول و عناصر ساده بتوانند یادگیری­ های پیچیده را نیز تبیین کنند. فرض اساسی روان­شناسان این مکتب آن است که یادگیری­های پیچیده مانند حل مسأله و خلاقیت، نیز قابل کاهش به عناصر ساده هستند.

در مکتب رفتارگرایی، مفهوم انگیزشی با این اصل ارتباط نزدیکی دارد: رفتارهایی که در گذشته تقویت شده­اند به احتمال بیشتری از رفتارهایی که تقویت نشده یا تنبیه شده ­اند، تکرار می­شوند. در واقع یک نظریه­پرداز رفتاری، به جای اینکه از مفهوم انگیزش استفاده کند، روی این موضوع تاکید می­کند که دانش­آموزان تا چه اندازه ­ای یاد گرفته ­اند تکالیف مدرسه را برای به دست آوردن نتایج مطلوب انجام دهند (بندورا، 1986).

2-2-8-2- رویکرد شناختی

یکی دیگر از مکاتب مهم روان­شناسی یادگیری مکتب شناختی یا شناخت گرایی است.

هلیگارد و باور (1975) این مکتب را به جهان­ بینی خردگرایی نسبت داده ­اند. در این مکتب عقل یا خرد منبع اصلی دانش است و یادگیری اندیشه­ ها از راه تعقل و استدلال صورت می­گیرد. برای خردگرایان تجارب حسی داده­ های نامنظم و درهم بر هم هستند که مواد خام استدلال و عقل به حساب می­آیند. این داده­ های خام را می­توان تفسیر کرد. به عبارت دقیق­ تر برحسب طبقات معینی از فرض­های ادراکی ذاتی که ذهن با آن­ها به کار تفسیبر می­پرازد (هلیگارد و باور، 1975؛ سیف،1380). ...

...


[1] Bihaviorism

[2]Hilgard & Bowere

[3] Empiricism

[4] Pavlov

[5] Skinner

...

2-2-9- رابطه خودتنظیمی و انگیزش

یافته­های پژوهش­های انجام شده در چند سال گذشته در زمینه خودتنظیمی (برای نمونه پژوهش­های نینگ و داونینگ[1]، (2010)، برگر و کارابینگ،[2](2010)، پری[3] و همکاران، (2008)، لیوومک تیگ[4]، (2008)؛ اسلوکام و واندوال[5]، (2007)؛ بروئر ویوگستر[6]، (2006)، کلری و زیمرمن، (2004)؛ پنتریج و شانک، (2002)؛ ولترز[7]، (1998) نشان می­دهد که دانش­آموزان موفق و خودتنظیم، دارای ویژگی­هایی مانند انگیزش درونی و باورهای خودبسندگی هستند، راهبردهای شناختی و فراشناختی را بیشتر به کار می­برند، به توانایی خود اطمینان دارند، و برای دست­یابی به هدف­های خود منابع بیشتری را به کار می­گیرند و عملکرد بهتری را نشان می­دهند (رضایی نسب، 1389).

نتیجه تحقیق طولی (نینگ، داونینگ، 2010) نشان داد که خودتنظیمی دانش ­آموزان، انگیزش بعدی آن را پیش­بینی می­کند، هم­چنین یافته ­های حاصل از این مطالعه، انگیزش و خودتنظیمی را به عنوان وسیله­ای برای تسهیل در موفقیت تحصیل مورد اهمیت قرار می­دهد.

به اعتقاد آشر و پاجارز (2006)، باورهای دانش ­آموزان در خصوص دارا بودن راهبردهای خودتنظیم موثر در موفقیت تحصیلی، نقش برجسته ­ای در انگیزش تحصیل آن­ها دارد.

انگیزش با یادگیری و عملکرد رابطه متقابل دارد یعنی انگیزش بر عملکرد و یادگیری تاثیر گذارده و آنچه دانش­آموزان انجام می­ دهند و یاد می­ گیرند بر انگیزش آن­ها اثر می­گذارد.

(صمدی، 1387) تاثیر فوری و تداومی آموزش راهبردهای خودتنظیمی را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی قابل آموزش و یادگیری هستند. دانش ­آموزانی که انگیزش بیشتری دارند احتمال بیشتری وجود دارد که از راهبردهای یادگیری استفاده کنند (پینتریج و دی­گروت، 1990).

به این معنی که دانش ­آموزانی که انگیزش بیشتری برای یادگیری تکالیف دارند از نظر انگیزش درگیری بیشتری در متون درسی دارند و از راهبردهای یادگیری بیشتری استفاده می­کنند.

مفهوم معکوس این است که راهبردهای مورد استفاد دانش ­آموزان، انگیزش بعدی آن­ها را پیش­بینی می­کند. به این معنا که کاربرد موفقیت­آمیز راهبردهای خودتنظیمی مانند تکرار و سازمان­دهی، منجر به بالا رفتن باورهای خودکار آمدی می­شود. و بنابراین درگیری انگیزشی دانش­آموزان در یادگیری دروس افزایش می­یابد (جعفری، 1388).

اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارت­های خودتنظیمی، باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری می­شود این مهارت­ها به یادگیرندگان برای انتخاب استراتژی­های یادگیری مناسب برای اهداف­شان و به کاربردن در روند کار کمک می­کند. بنابراین یادگیرندگان نیاز دارند که بدانند آن­ها چه طور یاد بگیرند و یادگیری چگونه تحقق یابد.

پژوهش­های انجام شده در خارج از کشور

آلیسون، کرین، لیبور میرسکی[8] (2003) در پژوهش ارتباط بین شناخت، انگیزش و شادکامی را روی 224 دانش­آموز دوره راهنمایی بررسی کردند و به این نتایج دست یافتند، دانش­آموزانی که در موقع مطالعه از باورهای انگیزشی قوی برخوردارند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری بهره می­گیرند و احساس شادکامی بیشتر می­کنند. ....


[1]. Ning & Downing

[2]Karabenick & Burger

[3].Pery &e t al

[4]. Liu & Mcteigue

[5]. Slocum& Wandovan

[6]. Breuer & Eugster

[7]. Walters

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه باورهای انگیزشی

مبانی نظری و پیشینه باورهای انگیزشی

در 51 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

باورهای انگیزشی

تعریف انگیزه و انگیزش

اصطلاح انگیزش را می­توان به عنوان عامل نیرو دهنده، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار تعریف کرد (سیفرت[1]، 1992 به نقل از سیف 1386) گفته است. انگیزش یک تمایل یا گرایش به عمل کردن به طریق خاصی است. او هم چنین انگیزه را به صورت نیاز یا خواست ویژ­ه­ای که انگیزش را موجب می­شود تعریف کرده است (لفرانسوا[2]، 1997؛ طاهری 1389) انگیزه را علت و دلیل رفتار می­داند. انگیزه و انگیزش غالباً به صورت مترادف به کار می­روند. با این حال می­توان انگیزه را دقیق­تر از انگیزش دانست، به این صورت که انگیزش را عامل کلی رفتار اما انگیزه را علت اختصاص یک رفتار خاص به حساب آورد (روسل[3]، 1971 ؛سیف، 1286).

اکثر متخصصان، انگیزش را به عنوان وضعیت یا عامل برانگیزاننده (نیرودهنده)، هدایت کننده و نگهدارنده رفتار تعریف کرده­­اند 0بال[4]، 73؛ پنتریج و شانک 1996؛ وولفولک[5]، 2004؛ ایگن و کارچک[6]،2001 ؛ سیف، 1386).

مورفی[7](1974) مفهوم انگیزش را گرایش موجود زنده به ارائه فعالیت منظم می­داند که از پایین­ترین سطح خواب تا بالاترین سطح بیداری و فعالیت موجود زنده تغییر می­یابد، به طوری که نتیجه رفتار و نوع تحریک به طور متناوب بر ارگانیزم اثر می­گذارد. یانگ[8] (1961) انگیزش را فرایند فعال کردن رفتار، حفظ فعالیت و هدایت الگوی رفتار تلقی می­کند.

آلپورت[9] (1970) انگیزه را وضعیت درونی ارگانیزم تلقی می­کند که رفتار و تفکر فرد ناشی از آن است. با توجه به تعاریف مذکور می­توان مفهوم انگیزه و انگیزش را چنین تعریف کرد: انگیزه گرایش ویژه با گرایش رفتار نسبتاً ثابت زمانی است که به موقعیت بستگی ندارد مانند انگیزش پیشرفت و انگیزه پیوندجویی، انگیزش، مجموع متغیرهای پیچیده ارگانیزمی و محیطی است که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهت­دار احساس و رفتار منجر می­شود. (به نقل از خداپناهی، 1381).

پژوهش­ها نشان داده­اند که رابطه مثبتی بین پیشرفت و شاخص­ های انگیزشی از قبیل انتخاب، تلاش و پشتکار وجود دارد (پینتریج و شانک، 2002).

2-2-7-2- انگیزش درونی و بیرونی

نظریه پردازان و محققان، انگیزش انسان را به دو نوع انگیزش کلی، انگیزش درونی و انگیزش بیرونی طبقه­ بندی می­کنند. انگیزشی که بدون پاداش آشکار باشد، انگیزش درونی می­نامند در انگیزش درونی، فرد بطور درونی برانگیخته می­شود و فعالیت­هایی که انجام می­دهد بطور درونی پاداش برانگیز می­باشد انگیزش درونی نوعی تمایل طبیعی برای جستجو و غلبه بر چالش­هاست که به موجب آن افراد، علایق خود را دنبال نموده و توانایی خود را تمرین می­کنند. برای ارائه تعریف بهتری از انگیزه درونی دو جنبه کلیدی یا دو هدف عمده وجود دارد.

اول این که انگیزش درونی برای یادگیری باید منعکس کننده بسیاری از جنبه­ های مسئولیت ­پذیری مشخص باشد. این جنبه­ های مسئولیت ­پذیری مشخص، عواملی را در بر می­گیرد که عبارت است از: ایجاد پیشرفت از طریق تلاش فردی، به تاخیر انداختن کامروا سازی خود بوسیله پاداش­های ارزش داده شده، کنار گذاشتن تدریجی کم رویی، کاهش ترس از شکست و رشد احساس کنترل شخصی یا ا فزایش آگاهی از توانایی خود برای تاثیرگذاری بر رویدادها.

انگیزش دورنی علاوه بر عوامل مربوط به مسئولیت­پذیری شخصی، جنبه­هایی از شایستگی را نیز در بر می­گیرد.

این جنبه­های شایستگی شامل مواردی از قبیل: داشتن توانایی برای یادگیری در کلاس، توانایی شروع و اتمام سریع کار و توانایی استفاده از فنون کمک دهنده بر یادگیری است. در انگیزش درونی، فرد خود را برای انجام دادن کاری، توانمند احساس کرده و نسبت به خودش باور دارد که می­توان آن کار را نظم و کنترل ببخشد. در انگیزش درونی، هدف، لذت بردن از خود فعالیت است، نه رسیدن به پاداش و تقویت (کرونو و رارکمپر[10]، 1985). ...


[1] Seifert

[2]lefrancais

[3]Russell

[4] Ball

[5] Wool Folk

[6]Eggen&Karchak

[7]Morfi

[8] Yang

[9]Alport

[10]Corono&Rarkamper

....

2-2-7-3- باورهای انگیزشی

منظور از باورهای انگیزشی دسته­ای از معیارهای شخصی و اجتماعی است که افراد برای انجام دادن یا پرهیز کردن از یک عمل به آنها مراجعه می­کنند. این معیارهای انگیزشی به دنبال تائید رفتار فرد به وسیله اشخاص مهم زندگی شکل می­گیرد. البته معیارهای درونی ممکن است به صورت­های مختلف مانند همانندسازی، الگوسازی، آموزش مستقیم، تجربه شخصی، تشویق و تنبیه و از این قبیل موارد زیر نیز شکل بگیرند. (جعفری، 1388).

معیارهای شخصی به هر صورت که شکل بگیرند، زیر بنای برای خودانگیزی به شمار می­روند. افراد همیشه به فعالیت­هایی علاقه نشان می­دهند که در آن فعالیت­ها احساس خودکارآمدی می­کنند و از آن به خودرضامندی[1] نائل آیند.

معیارهای چالش انگیز درگیری نیرومندی را در تکلیف بر می­ انگیزانند که برای ایجاد قابلیت­هایی که علاقه را تقویت می­کنند، لازم است وقتی افرادی سطوح ارزشمندی از عملکرد را هدف قرار می ­دهند و بر آن سطح تسلط می­یابند، یک احساس رضامندی را تجربه می­کنند، این رضایت­مندی از دست­یابی به اهداف نشات گرفته و علاقه­ درونی را پایه ­ریزی می­کنند (بندورا، 1989).

عقاید و باورهای انگیزشی پایدار نیستند و ممکن است در موقعیت ­های مختلف تغییر کند در ارتباط با درون سازی و برون­سازی یا به عبارت دیگر در ارتباط با تغییر ادراکی باورها و عقاید چهار شرط وجود دارد.

اولین شرط نارضایتی[2] از ادراکات و عقاید فعلی است. هر چه فرد از عقاید فعلی خود راضی­تر باشد کمتر احتمال دارد که یک تغییر عقیده، آزادانه داشته باشد.

دومین شرط این است که عقیده جدید روش و قابل فهم باشد. برای اینکه فرد یک عقیده جدید را بهتر از عقیده فعلی تصور کرده و جایگزین آن نماید، باید آن را به خوبی درک کند.

سومین شرط این است که عقیده جدید قابلیت کاربرد داشته باشد. گاهی ممکن است فرد یاد گیرنده بتواند مفهوم و عقیده جاری را درک کند اما نحوه کاربرد را نداند.

شرط چهارم، این است که عقیده جدید باید سودمند شناخته شود. یعنی باید قدرت تبیین و یا حوزه­ های جدیدی را برای تحقق و تفحص ارائه کند (پینتریج وهمکاران، 1993).

در واقع باورهای انگیزشی دانش ­آموزان در میزان یادگیری و استفاده از راهبردهای شناختی و یادگیری خود نظم ­دهی تاثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین کننده موفقیت تحصیلی به شمار می ­آید (موسوی­نژاد، 1376).

پینتریج و دی­گروت (1990) چارچوب نظری برای انگیزش دانش ­آموز را از یک مدل عمومی انگیزشی به نام انتظار- ارزش استخراج کرده ­اند. ...


[1] Self- Satisfaction

[2] Dis Satisfaction

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه دیدگاهها و انواع هیجان (انواع هیجان و دیدگاه های آن)

در 38 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی و انگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعریف هیجان

شاید بتوان گفت که یکی از پیچیده ترین تعاریف در روانشناسی، تعریف هیجان است. چرا که برای تعریف جامع وصحیح آن باید ابعاد مختلف را مورد بررسی قرار داد. در نگاه نخست، بیشتر مردم هیجان رابه عنوان احساس می‌شناسند. شناختی که آنها از ترس ویا شجاعت دارند جنبه بارز احساسی آنها، طبق تجربه شان می‌باشد درصورتی که احساس‌ها فقط بخشی از هیجان‌ها می‌باشد. اصطلاح هیجان از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت، تحریک و حالت تنش مشتق شده است. هیجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است.

در حال حاضر دو نوع کاربرد برای این واژه وجود دارد:

1ـ اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.

2ـ برچسبی برای زمینه‌ای از تحقیقات علمی‌که به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی می‌پردازد.

هیجان ازجمله اصطلاحاتی است که تعریف آن با دشواری روبرو بوده و از مسائل حل‌نشده در روان‌شناسی می‌باشد. در کاربرد تقریبا اجماعی امروزه، که البته مطابق کاربرد اولیه آن نیز می‌باشد، هیجان اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی بوده که وضعیت هستی‌شناسی هریک با برچسبی که معنی آن با توافق ساده معین می‌گردد، تثبیت می‌شود. (پورافکاری، 1373).

هیجان که بدان عاطفه نیز گفته شده در واقع احساس‌های شدید ذهنی می‌باشند که حالت‌های روانی مختلفی را در انسان به‌وجود می‌آورند. هیجان که عمدتاً در قالب‌هایی مانند ترس، خشم، اندوه، شادمانی، لذت، عشق، شگفتی، نفرت و شرم بروز می‌یابد، یک‌سری حالات روانی نظیر شادی، ترس و ... را در افراد به‌وجود می‌آورد و همچنین نوعی تغییرات فیزیولوژیکی را در بدن افراد به‌دنبال دارد. اساساً باید هیجان را نوعی احساس شدید دانست که اغلب به کنشی غریزی می‌انجامد و معمولاً با تغییراتی در گردش خون، تنفّس، عرق کردن، پلک زدن و ... همراه است و از ‌این‌رو می‌توان هیجان را نوعی "احساس شدید که موجب پیدایش واکنش‌های فیزیولوژیک آشکار همراه با حالت عاطفی در موجود زنده می‌شود"، دانست. برای مثال انسان وقتی با یک واقعه خطرناک مواجه می‌شود، بی‌اختیار نشانه‌های آمادگی برای گریز و فرار جسمی‌و فیزیولوژیک در او به‌وجود می‌آید و از لحاظ روانی هم نشانه‌ها و رفتارهایی مبتنی‌بر ترس در فرد ظاهر می‌شود که به آن حالت هیجان، "ترس" گفته می‌شود.(گیل[1]، 1384). علاوه بر این کاربردها، اصطلاح هیجان مفاهیم ضمنی دیگری نیز دارد: حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی می‌شوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند.(پورافکاری، 1373). ...

...


[1]. Gill

...

2-7- یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر‌های تحقیق

نه شخصیت و نه رابطه بین والدین و کودک، ارتباط معنی داری با نمرات مودال در لکسی تایمیا وجود ندارد.

طبق نتایج تحقیقات کارپنتر[1] و آدیس[2] (2000)، میانگین نمرات این گروه در ابعاد شناختی و عاطفی آلکسی تایمیا به طور سیستماتیک با شکایات روانشناختی، اضطراب ناتوان کننده و یا حالت دفاعی ارتباطی نداشت.

همچنین با استفاده ی از افکار تسکین دهنده به عنوان راهبرد رویارویی و مقابله، رابطه ی منفی داشت. بعلاوه یک رابطه با تصویر خود منفی در آینده مشاهده شده که بدین معناست که افراد مودال نمی‌توانند آینده خود را به شیوه ای خوشبینانه تصور کنند. به طور کلی مطالب قابل‌توجهی در مورد افراد مودال نمی‌توان استنباط کرد، اگرچه یک دیدگاه نسبتاً بدبینانه در مورد آینده بیانگر شکلی از شخصیت افسرده است که در دامنه ی طبیعی وجود دارد (میلون و دیویس، 2000).

2-8- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش

2-8-1- مطالعات انجام شده خارج کشور

کینگ و امونز (١٩٩٠) گزارش کرده اند که زنان بیشتر در ابراز هیجان مثبت مانند عشق و عاطفه به دیگران دوسوگرا هستند. همچنین در ابراز هیجاناتی چون خشم و حسادت با توجه به انتظارات فرهنگی دوسوگرا هستند . همچنین دوسوگرایی در ابرازگری با ابرازگری، همبستگی منفی معنادار دارد و به بازداری و نشخوار در ابراز هیجان منجر می‌شود.

هنریکس[3] و همکاران (1991) دریافتند که بین دو بعد دشواری در تشخیص و شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات با افسردگی ارتباط مثبتی وجود دارد و تمرکز بر تجارب بیرونی که بعد دیگری از آلکسیتایمیا ‌است با افسردگی در ارتباط نیست.

واتسون و همکاران (١٩٩١) عقیده دارند که کنترل هیجانی به عنوان یک مؤلفه مهمالگوی رفتاری ریخت مستعد سرطان و ریخت C، شخص کاملاً سازگار، ساکت، موافق با مراجع قدرت، بدون جرٲت، دارای تصویری منفی نسبت به خود، دارای رفتارهای فداکارانه، اجتناب از تعارض و عدم ابراز کننده هیجان‌های منفی، مخصوصاً خشم با درماندگی و ناخوشی روانشناختی در بیماران سرطانی مرتبط است.

مونگرین و زاروف (1994)، برای بررسی دوسوگریی درابرازگری هیجان به منظور تعیین رابطه بین وابستگی خود انتقادی و علائم افسرده ساز، متغیرهای رویدادهای زندگی شدت هیجان و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی به عنوان تعدیل کننده‌های مهم در ارتباط بین همبستگی و خودانتقادی و علائم افسرده ساز در زنان و مردان تحقیقی انجام داده اند که مطابق با یافته‌های بدست آمده، الگوهای تعدیل کننده، شامل رویدادهای منفی و دوسوگرایی به طور موفقیت آمیزی، ٧٤٪ از اثر شخصیت بر افسردگی در زنان و ٤٧٪ از اثر شخصیت بر افسردگی را در مردان تبیین می‌کند. طبق نتایج پژوهش انجام شده، خودانتقادی و افسردگی در مردان تنها به وسیله دوسوگرایی ولی در زنان بیشتر به وسیله رویدادهای منفی و دوسوگرایی مرتبط بودند که رویدادهای منفی و دوسوگرایی پیش بینی کننده افسردگی بودند. ....

....


[1]. Carpenter

[2]. Addis

[3]. Hendrix

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه ابراز هیجان

پیشینه پژوهش و فصل دوم ابراز هیجان

در 44 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

ابراز گری هیجان

ابرازگری هیجانی به عنوان یک مؤلفه اصلی هیجان ها، به نمایش بیرونی هیجان، بدون توجه به ارزش (مبثت یا منفی) یاشیوه (چهره ای، کلامی‌و رفتاری) اطلاق می‌شود (کرینگ[1] و همکاران، ١٩٩٤).

اکمن[2] وفریزن (1974) ابراز هیجان را ظواهر حالت‌های هیجانی با درونی شامل مجموعه‌های ویژه ای ازتغییرات در فعالیت‌های زیستی– عصبی تشکیل می‌دهد (لویس[3]، ٢٠٠٠).

هالبرستدت[4] (١٩٩١به نقل از بویام[5]و پارکر[6]، ١٩٩٥)ابرازگری هیجانی را شامل ترکیبی از حالت‌های هیجانی، دانش قوانین نمایش و انگیزش و توانایی کنترل ابراز هیجان فرد می‌داند.

داروین[7]،( ١٨٧٢ ) با انتشار کتاب "ابرازهیجان‌ها در انسان و حیوان" نقش مهمی‌در زمینه مطالعه هیجان‌ها ایفا کرده است مشاهدات داروین موجب شد که وی سه اصل اولیه را در ابرازهیجان دخیل بداند که عبارتنداز ١ - خوگیری[8]: فعالیتهای به اجرا در آمده ارضا کننده، خواه سودمند باشد یا سودمند نباشد؛٢- تضاد[9]: فعالیتهای متضاد به اجرا در آمده تحت تکانه‌های متضاد؛ ٣- نیروی عصبی : کنش مستقیم دستگاه عصبی تهیج کننده در تن، مستقل از اراده .

به اعتقاد لویس(٢٠٠٠)، ابراز‌های هیجانی، به تغییرات سطحی بالقوه قابل مشاهده، در چهره، صدا و بدن وسطح فعالیت منجر می‌شود. در ابتدا، به ابرازهای هیجانی بر حسب حرکات و فعالیت بدنی بویژه کودکان کمتر توجه شده است، اگر چه به نظر می‌رسد که آواگری‌ها رساننده‌های مهم حالتهای هیجانی باشد، ولی از کم شناخته ترین جنبه‌های ابراز هستند. ابرازهای کلامی‌بیشتراز حد قدرتمند هستند و ممکن است بتوانند حالت‌های هیجانی مشابه را در دیگران فراخوانند، بنابراین، ابراز هیجان به شیوه آواگری ممکن است مسری ترازابرازهای هیجان به شیوه بدنی یا چهره ای باشد. به عنوان مثال وقتی فیلم‌ها با افرادی تماشا می‌شوند که با صدای بلند می‌خندند، خنده دارتر از زمانی است که خود فرد به تنهایی آن را می‌بیند.به دلیل ماهیت مسری آواگری، ابراز کلامی‌ممکن است هدف تلاشهای اجتماعی اولیه باشد (لویس، ٢٠٠٠).

حرکت، ممکن است یک شیوه دیگر ابراز هیجان‌ها باشد، : به عنوان مثال گریختن از چیزی ویا آمدن به سوی آن، پاسخ‌های حرکتی همراه با هیجان‌های مثبت و منفی هستند.

در واقع، اغلب دورشدن نوزاد از یک اسباب بازی یا شخصی نا آشنا، مستقل از ابراز چهره ای، با ترس او مرتبط است.کاملا واضح است که ابرازهای هیجانی مجزا ممکن است در نوزادان و در سنین خیلی پایین تر مشاهده شود.در ابتدا، بین حالتهای هیجانی و ابراز هیجانی تمیز قائل شد، به عنوان مثال، کودک وقتی رفتارگریه کردن را تحت کنترل در می‌آورد که والدین اورا به گونه ای تربیت می‌کنند که هنگام آشفتگی یا نیاز گریه نکند.

تفاوت‌های فردی در ابراز گری هیجانی

یک مسئله در ارتباط با فعالیت‌های هیجانی این است که آنها بلافاصله قابل پوشیده شدن و به وسیله فرد قابل کنترل هستند. بنابراین ممکن است حالتهای هیجانی با ابراز هیجانی متفاوت شوند و گاهی نیز تمیز دادن حالتهای هیجانی از ابرازهای هیجانی مهم است(لویس، ٢٠٠٠).

تصویر ٢- ١ یک الگوی ابرازگری هیجانی را نشان می‌دهد که به عنوان چهارچوبی برای فهم تفاوتهای فردی در رفتار ابرازگرهیجانی به کار می‌رود . طبق این الگو، هیجان وقتی روی می‌دهد که درون داد درونی و بیرونی به شیوه ای پردازش می‌شود که یک برنامه هیجانی مانند (غم و شادی) به کار بیفتد. به محض به کار افتادن برنامه هیجان، گرایشهای پاسخ، شامل تغییرات فیزیولوژیکی، (احساسات ذهنی و تکانه‌های رفتاری)ایجاد می‌شود و جاندار را برای پاسخ انطباقی به چالشها و یا فرصتهای محیطی آماده می‌کند.هیجان‌ها ما را وادار نمی‌کنند که به شیوه مخصوص عمل کنیم، آنها فقط کاری را به ما پیشنهاد می‌کنند، به همین دلیل، احساس، همیشه آشکار کننده نیست. گرایش‌های پاسخ هیجانی ممکن است به عنوان یک تکانه رفتار قابل دیدن ابراز شوند یا ابراز نشوند(گروس و جان[10]، ١٩٩٧). ...

...


[1] . Kring

[2] Ekman

[3]Lewis

[4] . Harberstadt

[5] .Boyum

[6] . Parker

[7] Darwin

[8] . Habituation

[9] . Antithesis

[10].Gross& John

...

2-8- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش

2-8-1- مطالعات انجام شده خارج کشور

کینگ و امونز (١٩٩٠) گزارش کرده اند که زنان بیشتر در ابراز هیجان مثبت مانند عشق و عاطفه به دیگران دوسوگرا هستند. همچنین در ابراز هیجاناتی چون خشم و حسادت با توجه به انتظارات فرهنگی دوسوگرا هستند . همچنین دوسوگرایی در ابرازگری با ابرازگری، همبستگی منفی معنادار دارد و به بازداری و نشخوار در ابراز هیجان منجر می‌شود.

هنریکس[1] و همکاران (1991) دریافتند که بین دو بعد دشواری در تشخیص و شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات با افسردگی ارتباط مثبتی وجود دارد و تمرکز بر تجارب بیرونی که بعد دیگری از آلکسیتایمیا ‌است با افسردگی در ارتباط نیست.

واتسون و همکاران (١٩٩١) عقیده دارند که کنترل هیجانی به عنوان یک مؤلفه مهمالگوی رفتاری ریخت مستعد سرطان و ریخت C، شخص کاملاً سازگار، ساکت، موافق با مراجع قدرت، بدون جرٲت، دارای تصویری منفی نسبت به خود، دارای رفتارهای فداکارانه، اجتناب از تعارض و عدم ابراز کننده هیجان‌های منفی، مخصوصاً خشم با درماندگی و ناخوشی روانشناختی در بیماران سرطانی مرتبط است.

مونگرین و زاروف (1994)، برای بررسی دوسوگریی درابرازگری هیجان به منظور تعیین رابطه بین وابستگی خود انتقادی و علائم افسرده ساز، متغیرهای رویدادهای زندگی شدت هیجان و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی به عنوان تعدیل کننده‌های مهم در ارتباط بین همبستگی و خودانتقادی و علائم افسرده ساز در زنان و مردان تحقیقی انجام داده اند که مطابق با یافته‌های بدست آمده، الگوهای تعدیل کننده، شامل رویدادهای منفی و دوسوگرایی به طور موفقیت آمیزی، ٧٤٪ از اثر شخصیت بر افسردگی در زنان و ٤٧٪ از اثر شخصیت بر افسردگی را در مردان تبیین می‌کند. طبق نتایج پژوهش انجام شده، خودانتقادی و افسردگی در مردان تنها به وسیله دوسوگرایی ولی در زنان بیشتر به وسیله رویدادهای منفی و دوسوگرایی مرتبط بودند که رویدادهای منفی و دوسوگرایی پیش بینی کننده افسردگی بودند.

گروس و لونسون (١٩٩٧) به منظور بررسی اثرات حاد بازداری هیجان‌های مثبت و منفی پژوهشی انجام داده اند که در آن به ١٨٠ شرکت کننده زن، فیلم‌های غمگین، خنثی و مفرح نمایش دادند واز گروهی از شرکت کنندگان خواستند که رفتار ابرازگری شان را در حین نمایش فیلم‌ها بازداری کنند. ولی گروه دیگر می‌توانستند به راحتی و بدون بازدار هیجانی، فیلم‌ها را تماشا کنند.


[1]. Hendrix

...

مطالب :

ابراز گری هیجان

تفاوت‌های فردی در ابراز گری هیجانی

2تفاوتهای جنسی در ابرازگری هیجانی

2-3-3- دو سوگرایی در ابراز هیجان

2-3-4- بازداری در ابراز هیجان

2-3-5- کنترل هیجانی

2-3-5-1-کنترل خوش خیم

2-3-5-2- کنترل پرخاشگری

2-3-5-3- نشخوار

2-3-6-دوسوگرایی در ابراز هیجان و سلامت روانی

2-3-7-دوسوگرایی در ابراز هیجان و سلامت جسمانی

2-7- یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر‌های تحقیق

2-7- یافته‌های توصیفی مربوط به متغیر‌های تحقیق

2-8- مطالعات انجام شده مرتبط با پژوهش

2-8-1- مطالعات انجام شده خارج کشور

2-8-2- پژوهش‌های انجام شده در داخل کشور

منابع و مـآخذ

الف- منابع فارسی

ب- منابع خارجی



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

مبانی نظری و پیشینه یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

در 80 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

خودتنظیمی سازه­ای است که در دهه­ی 1967 از سوی بندورا مطرح شد. یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی- اجتماعی[1]­ بندورا، مفهوم خودسامانی یا خودنظم دهی است. منظور از خودسامانی «تولید و هدایت اندیشه­ها، هیجانات و رفتارها توسط خود فرد به منظور رسیدن به هدف است» (سانتروک[2]، 2004)

بندورا، یادگیری خودتنظیمی را این گونه تعریف می­کند: «توانایی شروع کردن و دست کشیدن از فعالیت­های مطابق یا مقتضیات موقعیت­های اجتماعی، آموزشی و توانایی به تعویق انداختن کارها با هدف دلخواه» خودتنظیمی، نقطه ثقل کارکرد موثر در زمینه­های کنترل تکانه، مدیریت زمان و مقابله با فشار روانی است. (زیبازاده، 1386).

بنا بر عقیده زیمرمن(1995) یکی از مهارت­های خودتنظیمی مهارت مدیریت و برنامه­ریزی زمان است. مدیریت زمان، به معنی مدیریتی است. هم چنین به معنی اختیار گرفتن زمان و کار خویش و اجازه ندادن به اینکه امور و حوادث شما را هدایت کند. (همان منبع).

گرین و آزودو[3](2007) می­گویند: «اگرچه بر سر تعریف نظریه خودسامانی در میان صاحب­نظران اختلاف وجود دارد، اما همه­ی آنان بر این باورند که یادگیرندگان خود سامانگر فعالند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را به طور موثر سامان می­دهند» (سیف،1388)، پینتریج (1999) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان راهبردهایی که دانش­آموزان استفاده می­کنند تا شناخت خود را تنظیم کند، تعریف می­کند. یادگیری خود نظم داده شده یک فرایند فعال و سازنده است که طی آن یادگیرنده برای خود هدف تعیین می­کند و با توجه به اهداف و شرایط موجود در محیط سعی در ارزیابی، تنظیم و کنترل فرایندهای شناختی، انگیزه­ای و رفتاری­اش می­کند.

زیمرمن (1995) یادگیری خود نظم داده شده را به عنوان نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاشهای خود را برای فراگیری دانش بدون تکیه به معلم و دیگران شخصا شروع کرد، و جهت می­بخشند، توصیف می­کند. و در تعریف دیگری (زیمرمن، 1998) یادگیری خود تنظیم شده عبارت است از فرایندی که دانش­آموزان را وادار به درگیری خلاقانه در تلاش‌های فکری، رفتاری و شناختی می­کند تا بتوانند به اهداف مهم و باارزش آموزش تحقق بخشند. این تعریف حاکی از این است که:

1- اهداف، دانش­آموزان را در جهت سازگاری هدایت می­کند. ...

...


[1]. Social Cognitive

[2]. Santrack

[3].Green & Azevedo

...

2-2-2- انواع خودتنظیمی

زیمرمن و ماتینز، (2002) بین چند نوع خود تنظیمی در حیطه­ی تحصیلی تفاوت قائل شده­اند که این انواع خودتنظیمی براساس میزان درونی شدن آن­ها تقسیم­بندی شده است.

2-2-2-1- نظم­دهی بیرونی:

در پایین­ترین سطح پیوستار درونی سازی قرار دارد در این حالت، شخص منحصراً براساس وقایع بیرونی مورد انتظار، دست به انجام عمل می­زند یا از انجام یک رفتار بازداری می­کند.

2-2-2-2- نظم­دهی درون­فکنی شده:

در این سطح، شخص خود را با تائید یا عدم تائید خود، نظم می­بخشد. دانش­آموز درون فکنی کرده، تکلیف خود را انجام خواهد داد و در صورت عدم انجام آن احساس گناه خواهد کرد. بندورا در بررسی یادگیری خودتنظیمی، دانش­آموزان را به عنوان شرکت کننده­ای فعال از نظر فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فرایند یادگیری می­داند. از نظر فراشناختی فراگیران خود تنظیم افرادی هستند که روحیه­ی طراحی سازماندهی، خودآموزی و خودارزیابی دارند. از نظر انگیزش فراگیران خود تنظیم در تمام مراحل مختلف یادگیری خود را افرادی لایق، خودکار آمد و مستقل می­یابند. از نظر رفتاری فراگیران خود تنظیم، محیط­هایی را انتخاب می­کنند که یادگیری را افزایش دهد. (فتاحی، 1389).

2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی

متخصصان روان­شناسی، یادگیری خود تنظیمی را در برگیرنده، چندین فرایند می­دانند. عمده­ترین این فرایندها از سوی روان­شناسانی چون بندورا، زیمرمن و همکاران آن­ها مطرح شد.

بندورا یادگیری خود تنظیمی را علیت متقابل بین سه فرایند تاثیرگذار، محیطی، رفتاری و شخصی فرض می­کند. (امینی، 1387). ...

...

پژوهش­ های انجام شده در خارج از کشور

آلیسون، کرین، لیبور میرسکی[1] (2003) در پژوهش ارتباط بین شناخت، انگیزش و شادکامی را روی 224 دانش­آموز دوره راهنمایی بررسی کردند و به این نتایج دست یافتند، دانش­آموزانی که در موقع مطالعه از باورهای انگیزشی قوی برخوردارند از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری بهره می­گیرند و احساس شادکامی بیشتر می­کنند.

اتر و همکاران[2] (1992) در مطالعه روی دانش­آموزان دبیرستانی به این نتیجه رسیدند که بین نظارت فراشناختی بر درک مطلب با معدل کل و بامعدل نمرات دروس علوم و علوم انسانی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد.

استرام و ویترس[3] (2005) در تحقیق بر روی دانشجویان با یک تاریخچه شکست، روابط بین انگیزش و خودتنظیمی را مورد بررسی قرار دادند. آن­ها مشاهده کردند با بالا بودن انگیزش و آموزش راهبردهای خودتنظیمی می­توان شادکامی را افزایش داد و بین انگیزش و خودتنظیمی رابطه مثبت معنی­داری وجود دارد.

اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارت­های خودتنظیمی باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری می­شود. این مهارت­ها به دانش­آموزان برای انتخاب راهبردهای یادگیری مناسب برای اهداف­شان و استفاده از روند کار کمک می­کند.

پژوهش­های برانسور (1986)، استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان می­دهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.

برو سارد[4] (2002) در پژوهشی بر روی 263دانش آموز دبیرستانی به این نتیجه رسید که بین انگیزش درونی و پیشرفت تحصیلی آنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.

پژوهش­های برانسور (1986)، استرنبرگ (1985)، و زیمرمن (1990) نشان می­دهند که میان خودآگاهی شناختی و یادگیری ارتباط مثبت وجود دارد و خودآگاهی شناختی لازمه یادگیری است.

بونگ[5] (2004) در مطالعه­ای تحت عنوان ابعاد خودتنظیمی، انگیزش و یادگیری آموزشگاهی دریافت که باورهای انگیزشی و خودتنظیمی باعث پیشرفت اساسی عملکرد علمی دانش­آموزانی می­شود که خودکارآمدی پایین، اضطراب امتحان زیاد، تلاش و کوشش کمتر دارند و از راهبردهای شناختی و فراشناختی کمتر استفاده می­کنند.

بوکارتز و کورنو (2005) در پژوهشی تحت عنوان خودتنظیمی در کلاس که بر روی 130 نفر دانشجو انجام دادند. مشاهده کردند که وقتی در کلاس درس، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آموزش داده می­شود. باورهای دانشجویان درباره میزان کنترل که بر فرایند و پیامد یادگیری خود دارند افزایش می­یابد که نقش تعیین کننده­ای در یادگیری و سطح پردازش اطلاعات آن­ها دارد.

پاریس و همکاران[6] در سال­های 1984 و 1986 به دانش­آموزان کلاس­های سوم و پنجم مهارت­های شناختی و فراشناختی آموزش دادند. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در توانایی خواندن و فهمیدن مطالب جلوتر بودند.

پالنیک و براون (1981) در پژوهشی که انجام دادند. تاثیر آموزش مهارت­های فراشناختی را در بهبود کیفیت خواندن و فهمیدن دانش­آموزان متوسطه بررسی کردند نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش­های فراشناختی هم یادگیری و هم انتقال یادگیری را در آن­ها افزایش داد. ...

...


[1]

[2] Oter & oak

[3] Straume & Vitters

[4]Broussard

[5] Boung

[6] Paris & Oak

...

عناوین اصلی:

یادگیری خودتنظیمی (خود نظم داده شده)

2-2-2- انواع خود تنظیمی

2-2-3- فرایندهای خودتنظیمی

2-2-4- مدل­های یادگیری خودتنظیمی:

2-2-5- راهبردهای یادگیری خودتنظیمی:

2-2-6- نظریه ­های یادگیری خودتنظیم:

پژوهش ­های انجام شده در خارج از کشور

2-3-2- پژوهش­ های انجام شده در داخل کشور

منابع فارسی

منابع لاتین



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه آلکسی تایمیا

مبانی نظری و پیشینه آلکسی تایمیا

در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

آلکسی تایمیا

تعریف لغوی آلکسی تایمیا

در فرهنگ‌نامه واژه‌های روان‌شناسی آلکسی تایمیا این‌گونه تعریف شده است یک جدائی بین فرآیندهای عاطفی و شناختی که به‌صورت ویژگی‌های درهم تنیده شده در بعضی افراد معتاد و یا منشأ و خاستگاه روان‌تنی به‌صورت یک اختلال مشاهده می‌شود. به‌طور نمونه شخص دارای آلکسی تایمیا به‌طور نسبی دارای هیجانات نامتمایز و تفکری مایل به ساکن بودن افراطی دنیوی دارد. Alexiaیعنی ناتوانی و thymia یعنی بیان احساسات هیجانی یا ناآگاهی از هیجانات درونی.این واژه دقیقا به معنی «نداشتن واژگان برای احساسات» است و برای توصیف افرادی به کار می‌رود که در ابراز احساسات خود مشکل دارند.آلکسی تایمیا واژه ای یونانی است که به معنی نبود واژه برای ابراز هیجان‌ها است و به لحاظ مفهومی به صورت دشواری در تشخیص احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر برون مدار تعریف می شود (باگبی[1] و همکاران، 1994).

آلکسی تایمیا بعنوان یک صفت شخصیتی به معنای فقدان یا بروز مشکلاتی در شناسایی، توصیف و درگیر شدن با احساسات فردی است که اغلب به نفهمیدن احساسات دیگران نیز منجر می‌شود (پاویو و مک کیلوچ[2]، 2004).

2-2-2 -تعریف اصطلاحی آلکسی تایمیا

آلکسی تایمیا به وضعیتی اطلاق می‌شود که فرد قادر به ابراز هیجان خود نباشد. این افراد در ابراز کلامی‌هیجانات و استفاده از تخیلات خود دچار مشکل می‌باشند. در چنین شرایطی بیماران در معرض خطر بیماری‌های روان‌تنی عمده مانند زخم معده، ناهنجاری‌های انسدادی مزمن تنفسی، اختلالات قلبی عروقی و؛ و نیز برخی از اختلالات روان‌پزشکی مثل افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، وابستگی به مواد و ... می‌باشند.

آلکسی تایمیا به ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجان و تنظیم هیجان‌ها گفته می‌شود. آلکسی تایمیا سازه ای است چند وجهی متشکل از دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات برای دیگران و جهت گیری فکری بیرونی. (پاویو و مک کیلوچ، 2004 ).

آلکسی تایمیا با دشواری در ایجاد تمایز میان حالات هیجانی مختلف و توانایی محدود تفکر در هیجانات و با استفاده از آن‌ها به هنگام مواجهه با موقعیت‌های استرس زا ارتباط دارد. هوش هیجانی و آلکسی تایمیا با متغیر‌های دیگر نظیر خود آگاهی، افسردگی، اضطراب، عزت نفس و استرس ادراک شده نیز رابطه دارند. خود آگاهی و عزت نفس احتمالاً هوش هیجانی بالاتر و آلکسی تایمیا هوش هیجانی پایین تر را پیش بینی می‌کند و بین هوش هیجانی با افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده همبستگی معکوس وجود دارد (مشتاق زاده، 1383).

2-2-3- ویژگی‌های آلکسی تایمیا

آلکسی تایمیا، ساختاری است که احتمالاً با کنترل هیجانی مرتبط است (کینگ[3] و همکاران، ١٩٩٢). آلکسی تایمیا عدم ابراز هیجانها، به دلیل نقص در توانایی برای پردازش و تنظیم هیجانها به شیوه شناختی (گرین[4] و همکاران، ١٩٩١؛به نقل از سرویس[5] و همکاران، ١٩٩٩) یا بازداری آگاهانه تر ابراز هیجانی است. آلکسی تایمیا، یک اختلال ویژه در کارکرد روانشناختی است که به وسیله مشکلاتی در توانایی برای بیان کلام عاطفه و برای خیال پردازی ماهرانه مشخص می‌شود. این اختلال سه مؤلفه اصلی دارد که عبارتند از: الف) مشکل در تشخیص احساسهای شخصی؛ ب)مشکل در توصیف احساسها و افکار جهت گیری شده به بیرون و سعی در تطبیق خود با نظرات دیگران (همان منبع).

مشکل در ابراز هیجان و تمیز حالتهای هیجانی از حواس بدنی، از مشخصه‌های دیگر آلکسی تایمیا است (گراس[6] و همکاران،٢٠٠٠). اندازه گیری آلکسی تایمیا مخصوصاً در بیماران می‌تواند مهم باشد؛ زیرا بین نوع اولیه و ثانویه اختلال، تمایزهایی قائل شده اند. ....


[1].Bagby

[2].Paivio&McCilloch

[3]. King

[4].Green

[5] . Servaes

[6]. Gross

...

انواع آلکسی تایمیا را می‌توان به وسیله استفاده از ساختار دو عاملی مشخص کرد که بیانگر یک بعد شناختی (الف، ج و ه) و یک بعد عاطفی (ب و د) است. با توجه به پژوهشهای صورت گرفته فقط آزمودنی هایی که در مقیاس آلکسی تایمیا، با نمرات بالاتر از ملاک 70 (توانایی پایین برای تجربه هیجانات) و پایین تر از ملاک 30 (توانایی بالاتر برای تجربه هیجانات) برای تشکیل دادن زیر گروه‌هایی از آلکسی تایمیا انتخاب شده اند:

1. آلکسی تایمیا کامل یا تیپ I

2. آلکسی تایمیا تیپ II

3. آلکسی تایمیا تیپ III

4. لکسی تایمیا

5. بهنجار که " مودال" نامیده می‌شوند افرادی هستند که دامنه نمرات درصد 30-70 می‌باشد.

6. نیمرخ « مخلوط/متناقض» (ویگرهوتس[1] و همکاران، 2008).

آلکسی تایمیا تیپ I: به وسیله هیجان پذیری پایین و خیال پردازی ضعیف در ترکیب با شناخت‌های ضعیف همراه با هیجان‌ها توصیف می‌شود.

آلکسی تایمیا تیپ II : با هیجان پذیری پایین و توام با شناخت‌های ضعیف به همراه هیجانات مشخص می‌شود.

آلکسی تایمیا تیپ III : بر عکس آلکسی تایمیا تیپ II، هیجان پذیری پایین و تخیل ضعیف اما با شناخت‌های خوب رشد یافته به همراه هیجانات مشخص می‌شود.

لکسی تایمیا : با هیجان پذیری بالا و خیال پردازی غنی توام با شناختهای خوب توسعه یافته به همراه هیجانات توصیف می‌شود.

گروه پنجم : که گروه بهنجار یا مودال نامیده می‌شود، آنها نمرات نرمال و متوسطی هم در بعد شناختی و هم در بعد عاطفی به دست می‌آورند.

گروه ششم : که هیچ یک از ملاک‌های 5 تیپ فوق را ندارد و به عنوان افراد با پروفایل(مخلوط/متناقص) نام گذاری می‌شوند (برموند[2] و همکاران ، 2006).

در ادامه به طور خلاصه به شرح انواع آلکسی تایمیا می‌پردازیم:

آلکسی تایمیا تیپ I

خودبسندگی( رضایت از خود و بی علاقهگی به دیگران و مشکلات آنها) و خجالت( احساس کم رویی و داشتن دشواری در ارتباط با دیگران) تیپ I را پیش بینی می‌کند. ....

...


[1]. Vgerhoets

[2].Bermond

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه خودکنترلی در سازمان

مبانی نظری و پیشینه خودکنترلی در سازمان

در 18 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : فارسی وانگلیسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود کنترلی در سازمان :

کنترل وظیفه حیاتی واجتناب ناپذیر مدیریت در هر سازمانی به شمار می رود . کاربرد آگاهانه کنترل با سازمان وتمامیت آن پیوند جدایی ناپذیری دارد . ضرورت امر کنترل در مدیریت هر سازمانی آنگاه قابل تشخیص خواهد بود که مسئولیت هر مدیری را در نهایت حفظ موجودیت سازمان بدانیم . مع هذا چنانچه رهبری پویااثر بخش رامشخصه اصلی سازماهای موفق در نظر بگیریم باید بهره گیری شایسته از رهبری خوب وکار آمد رانیز مستلزم کنترل اثر بخش بدانیم .بدین سبب ادعا می شود که کنترل ،لازمه ثبات ،مداومت بقای هر سازمانی است.

پارادایم نوین[1] در مفهوم کنترل سازمانی ،گذر از موازین کنترل بیرونی ،ابزاری ومستقیم افراد ورسیدن به نظام مبتنی بر استقلال وخود کنترلی است. مدیران به جای اینکه همه تلاش خود را معطوف به کنترل ابزاری[2] کارکنان نمایند ،تلاش می کنند در خدمت آنان قرار گیرند وبراساس الهام گیری از نظام ارزشها واصول اخلاقی شکاف عمیق ایجاد شده میان حرف وعمل را پر می کنند .از مدیران عصر فناوری اطلاعات انتظار می رود به لحظات ودقایقی بیندیشند که به موجب آن نظام انگیزش افراد از پاداشهای مالی ومادی به سوی برانگیختگی درونی وخود مسئولیتی ارتقا می یابد. (عباس پور ،1380)

.ماهیت وهدف خود کنترلی :

یکی از مهمترین مهارتها که مشخصه توانایی افراد در حل تعارض است ،برخورداری از صفت خود کنترلی یاخود نظارتی است. افرادی که می توانند هدفهای واقع گرایانه را اولویت بندی کنند ودر زمان تصمیم گیری میان عواطف وعقل تعادل برقرار کنند ،خود کنترلی هستند .تفاوتهای مهم فردی وقابل سنجش ویژگیهای رفتاری را خود کنترلی می نامند .خود کنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگیهای رفتار خود باشرایط وموقعیت موجود است.(کریتنروکینیکی،1384.ص174)

در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راههای گوناگون خود کنترلی را در افراد وسازمانهای خود تحقق بخشند ویاآن را تقویت کنند. ...


17-New paradigm

18-instrumental control

...

.کارکرد کنترل در سازمانهای پیشرفته :

در سیر تحول اندیشه ها ی مدیریت دو حرکت متمتیز قابل تشخیص است:یکی تاکید بر مسائل اسانی ودیگری تاکید بر مسائل فنی. مدل کلاسیک باتاکید بر مسائل فنی بیشترین تاکید خود را برتقویت مهارت فنی مبذول داشت .مدل رفتاری توجه عمده خود را به مهارت انسانی معطوف نمود ونگرش سیستمی بادرک پیچیدگیهای کل سازمان وتاکید بر مهارت ادراکی تلاش نمود وبا جذب وکاربرد همه مفاهیم واندیشه های کلاسیک و رفتاری به ایجاد وحدت ویگانگی میان نظریه های مختلف بپردازد.

به نظر می رسد میزان استفاده کنترل در سازمانها را بر اساس سیر تحول تئوریها ی مدیریت بتوان بر روی پیوستلر از کنترل شدید خارجی تا کنترل اندک ودرونی که قواعد نظام خود کنترلی را بیشتر به ذهن متبادر می سازد،نشان داد .(عباس پور،1380)

.خود کنترلی:

توجه رسمی وجدی به نقشی که "کنترل"در سازمانهاایفا می کند ،به احتمال زیلد نشان د ر کارهای اولیه فایول بر روی وظایف مدیریت دارد .فایول با تعریف کنترل به عنوان "انطباق با برنامه ها،نهادها واصول از قبل تعیین شده "،براین امر تاکید نموده است که وظیفه کنترل در سازمان هم جنبه فعال دارد وهم جنبه غیر فعال دارد وهم جنبه عکس العملی .به عقیده او"هدف کنترل کشف ضعف واشتباهات ،برایرفع وجلوگبری از تکرار آنها می باشد."به طور کلی به دیدگاه کنترل فعال ،به نسبت ،توجه کمتری شده است.هنوز هم کاربرد این دیدگاه می تواند به موارد زیادی از نواقص دیدگاههای سنتی کنترل فایق آید وآنچه می تواند هم در تئوری وهم در عمل ،در فرایند کنترل سازمانی نقش محوری ایفا کند ،"کنترل خود "می باشد.(امیری ،1383) ...

...

خود کنترلی در سازمان :

.ماهیت وهدف خود کنترلی :

.کارکرد کنترل در سازمانهای پیشرفته :

.خود کنترلی:

.نقش کنترل خود در سازمانها:

.مزایا ومعایب کنترل درونی وبیرونی :

.ضعف ومحدودیتهای کنترل مبتنی بر خود :

.بررسی پژوهشهای انجام شده در رابطه باموضوع:

منابع



خرید فایل


ادامه مطلب ...