بخشهایی از متن مقاله:
مقدمه:
انتخاب شهردار طبق قانون شهرداری مصوب 11/4/1334 از وظایف انجمن شهر به حساب می آمده است ، اما پس تصویب قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شورای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران، مورخ 1/3/1375 ، ( جایگزینی شورای اسلامی شهرها به جای انجمن شهر) این وظیفه به شورای اسلامی شهرها محول گردید.
در این تحقیق به بررسی روند انتخاب شهردار و شرایط احراز تصدی این سمت طبق قوانین انجمن شهر و شورای اسلامی شهرها پرداخته شده است .
لازم به ذکر است در تمامی بندهایی که در قانون انتخاب شهردار توسط انجمن شهر تغییراتی حاصل شده موارد اصلاحی ذکر و در سایر موارد می توان با جایگزینی کلمه شورای اسلامی شهر به جای انجمن شهر قانون ذکر شده را معتبر دانست.
...
ماده 1 – کسانی را می توان به سمت شهردار انتخاب نمود که دارای شرایط زیر باشند:
الف – تابعیت جمهوری اسلامی ایران.
ب – حتی المقدور متأهل و دارای حداقل (25) سال سن و (5) سال سابقه اجرایی در موقع انتخاب شدن.
پ – انجام خدمت وظیفه عمومی ( دوره ضرورت) یا داشتن معافیت دایم در زمان صلح.
ث – دارا بودن حسن شهرت.
ج – داشتن توانایی جسمی و روحی برای انجام کار.
چ – نداشتن محکومیت کیفری که مستلزم محرومیت از حقوق اجتماعی باشد.
ح – دارا بودن تحصیلات و تجربه به شرح زیر:
1- حداقل تحصیلات کارشناسی ( لیسانس) برای شهرداری های درجه (1 تا 6).
2- حداقل تحصیلات کارشناسی ( لیسانس) با گرایش های مشخص شده توسط وزارت کشور برای شهرداری های درجه ( 7تا 10)
3- برای شهرداری های درجه (11 و 12) حداقل تحصیلات کارشناسی ارشد (فوق لیسانس) با گرایش های مشخص شده توسط وزارت کشور.
۩ طبق تبصره (3) ماده (1) آئین نامه حقوق و مزایایی شهرداران مصوب 19/3/1370 ، تطبیق شهرداری های موجود با درجات دوازده گانه ( براساس جمعیت، وسعت و ...) بر عهده وزارت کشور و تصویب وزیر کشور انجام می گیرد . همچنین طبق تبصره (2) همین ماده، تغییر در گروه مربوط به درجات شهرداری ها، موکول به پیشنهاد وزارت کشور، تأیید سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و تصویب هیأت وزیران است.
( اصلاحی مصوب 29/10/1381)
قسمتهایی از متن:
سازمان محلی، سازمانی عمومی است که در قسمتی از خاک یک کشور که دارای قدرت عالیه سیاسی و یا شبیه آن است به موجب قوانین عمومی یا خصوصی تشکیل میشود تا خدمات مشخص و لازم را در محدودهای خاص برای مردم آن محدوده تامین نماید. سازمانهای محلی میتواند شامل تمام سازمانها و موسسات در هر محل از جمله سازمانهای تابعه حکومت مرکزی باشد. سازمانهای محلی، از حق حاکمیت کشورها منشاء میگیرد و دارای حاکمیت سیاسی نیستند. در قرن گذشته سازمانهای محلی با انگیزه کاهش حدود اختیارات فرمانداران محلی و جایگزین ماموران حقوق بگیر و گسترش سازمانهای عمومی برای از بین بردن حکومتهای فئودالی در سطح ملی عملی گردیده است.
امروزه تشکیل گونههای جدیدی از سازمانهای محلی مطرح شده است، بطوریکه بتواند وظایف معینی را در فلمرو مشخصی انجام دهد و اعضای آن میتوانند بوسیله مردم انتخاب شده و یا حتی بوسیله حکومت مرکزی منصوب شوند. (اتوبوسرانی تهران) ....
....
وظایف شورای اسلامی شهر:
ماده 71 : وظایف شورای اسلامی شهر به شرح زیر است :
تبصره 1 : شورای اسلامی شهر موظف است بالافاصله پس از رسمیت یافتن نسبت به انتخاب شهردار واجد شرایط اقدام نماید .
تبصره 2: شهردار نمی تواند همزمان عضو شورای شهر باشد .
تبصره 3: نصب شهرداران در شهرها با جمعیت بیش از دویست هزار نفر و مراکز استان ، بنا به پیشنهاد شورای شهر حکم وزیر کشور و در سایر شهرها به پیشنهاد شورای شهر و حکم استاندار صورت می گیرد .
تبصره 4: دوره خدمت شهردار در موارد زیر خاتمه می یابد :
الف) استعفای کتبی با تصویب شورا
ب) بر کناری توسط شورای شهر با رعایت مقررات قانونی
ج) تعلیق طبق مقررات قانونی
د) فقدان هر یک از شرایط احراز سمت شهردار به تشخیص شورای شهر
....
تحقیق آشنایی با انجمن روانشناسی ایران
فهرست مطالب :
|
|
|
|
|
|
عنوان | صفحه |
اساسنامه | 2 |
موسسان | 10 |
اعضای انجمن روانشناسی ایران | 11 |
فرم عضویت در انجمن | 13 |
گروههای تخصصی | 14 |
آیین نامه شعبه ها و نمایندگی های انجمن روانشناسی ایران | 15 |
شعبه ها نمایندگی ها | 16 |
اعضاء هیات مدیره | 17 |
مرجع | 20 |
..................................................
چکیده:
فصل اول ـ کلیات و اهداف
ماده 1 : به منظور گسترش و پیشبرد و ارتقاء علم روانشناسی و توسعه کمی و کیفی نیروهای تخصصی و بهبود بخشیدن به امور آموزشی و پژوهشی در زمینههای مربوط انجمن روانشناسی ایران که از این پس در این اساسنامه انجمن نامیده میشود تشکیل میگردد .
ماده 2 : موضوع انجمن : انجمن بنیادی غیر انتفاعی است و در زمینههای علمی ، پژوهشی ، کاربردی ، خدماتی ، حرفهای و فنی فعالیت میکند و از تاریخ ثبت دارای شخصیت حقوقی است و رئیس هیات مدیره آن نماینده قانونی انجمن میباشد .
ماده 3 : مرکز انجمن در ایران ـ تهران ـ اوین ـ دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ـ گروه روانشناسی بالینی میباشد ، و پس ازموافقت کمیسیون انجمن های علمی میتواند در هر منطقه از کشور تشکیل شود .
ماده 4 : انجمن از تاریخ تصویب این اساسنامه برای مدت نا محدود تشکیل میشود و ملزم به رعایت قوانین جمهوری اسلامی میباشد .
ماده 5 : به منظور نیل به هدفهای مذکور در ماده (1 ) این اساسنامه ، انجمن اقدامات زیر را به عمل خواهد آورد :
1ـ5 ) ایجاد و تحکیم روابط علمی و تحقیقاتی در سطح ملی و بینالمللی بین محققان و متخصصانی که به گونهای با علم روانشناسی سروکار دارند .
2ـ5 ) همکاری با نهادهای اجرایی ، علمی و پژوهشی در زمینه ارزیابی و بازنگری طرحها و برنامه های مربوط به امور آموزش وپرورش در زمینه علمی موضوع فعالیت انجمن .
3ـ5 ) ترغیت و تشویق پژوهشگران و تجلیل از محققان و استادان ممتاز
4ـ5 ) ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی
5ـ5 ) تشکیل گردهماییهای علمی در سطح ملی ، منطقهای و بینالمللی
6ـ5 ) انتشار کتب و نشریات علمی
فـهرست مطالـب
عنوان صفحه
فصل اول
کلیات ........................................................................................................................................ 4
فصل دوم
2-1- توصیف ...................................................................................................................... 11
2-1-1- عقلائیت و خرد ورزی ........................................................................................ 11
2-1-2- نفی اخباری گری ................................................................................................. 12
2-1-3- نفی عقل فلسفی .................................................................................................... 13
2-1-4- مفهوم عقل در دیدگاه تفکیک ............................................................................. 16
2-1-5- کیفیّت پیدایش معرفت ........................................................................................ 22
2-1-6- ارزش معلومات .................................................................................................... 34
2-1-7- فلسفه ستیزی ........................................................................................................ 38
نفی فلسفه به صراحت ........................................................................................................... 39
استدلال بر تباین کلّی فلسفه و شریعت ................................................................................ 40
2-1-8- از افراط تا تعدیل ( از فلسفه ستیزی تا فلسفه پذیری ) ................................... 47
2-2- تحلیل .......................................................................................................................... 61
2-2-1- واژه شناسی ........................................................................................................... 61
معرفت شناسی ........................................................................................................................ 61
2-2-2- پیشفرضها .............................................................................................................. 62
2-2-3- پیشفرضهای رقیب ................................................................................................ 63
2-2-4- لوازم پیشفرضها .................................................................................................... 64
2-2-5- نظام بحث ............................................................................................................. 65
2-3- نقد وبررسی ................................................................................................................ 67
2-3-1- نقد زبانی ............................................................................................................... 67
2-3-2- سازگاری درونی ................................................................................................... 68
2-3-3- سازگاری برونی .................................................................................................... 70
2-3-4- سازگاری با واقع ................................................................................................... 72
منابع و مآخذ ........................................................................................................................... 88
فصل اول
کلیـات
شهر مقدس مشهد در برهه ای مغفول از حکمت و فلسفه و در خلأ عالمان متعمق و حکیم ، مواجه بروز افکار حادّ و خصمانه در مبارزه با حکمت شد ، چهره فلسفه ستیزان عنوان گرفته از عالمانی شد که خود را تنها وارث علم و دانش نبوی و طریقه سلوک علمی و عملی خود را انحصارا برگرفته از متن دین و معارف ناب اهل بیت عصمت و طهارت میدانستند و هر گونه تفسیر و برداشت خود را از آیات و روایات صرفا عین مراد شریعت و دین قلمداد می کردند .
این بزرگان چنان خصومت زایدالوصفی با روش های فلسفی و عرفانی در قلمرو تفکر دینی ابراز می داشتند که تنها وجه ممیز خود را با سایر عالمان دینی که به تعمق و تفکر درباره متون فلسفی دین می پرداختند احیای فلسفه ستیزی و عرفان زدایی توسط استاد و شاگردانش با وجهه مذکور سرگذشت شنیدنی دارد . این سرگذشت توسط یکی از هواداران این مدرسه به کتابت درآمد و در اوایل دهه هفتاد شمسی به نام "مکتب تفکیک" منتشر شد ، البته این طرح گسترده تر از راه و رسم مرسوم و واقع این جریان بی نام تا آن زمان بود و فکر و ایده هایی بود که آن نگارنده برای تبلیغ و ترویج مشی دل داده خود به آن تعلیق کرده بود اما در مشی و مرام بزرگان و سایر همگنان او از اعمال این دقایق و ظرایف نه تنها خبری نیست که بر خلاف آن بسیار واضح ، مطلب وجود دارد . به هرصورت از آن زمان به بعد نام "تفکیک" عنوانی شد تا به این "مدرسه" و پیروانش تشخص بدهد و جمع این عالمان و مشی فکری آنها را نشانه ای باشد .
شاگردان چندی در این مشی و مرام پرورش یافتند و هرکدام به فراخور استعداد و میل درونی شیوه ای برای اداء دین به استاد و ترویج تفکرات وی برگزیدند استادی که شاگردانش او را با غلو مفرط بحری قمقام و زخار و گفته های او را وحی منزل و فرصت هرگونه سوال درباره او را از خود زدوده و حتی چون و چرا در این باره را خروج از تدین تلقی می کردند ، برخی از شاگردان که دست به قلم بودند دریافت ها و یاداشت های خود از دروس استاد را عینا یا با کمی تفاوت تحریر کردند و متناوب منتشر کردند برخی دیگر که در حال و هوای وعظ و منبر و سخنرانی سیر می کردند نقش خود را در این زمینه بروز دادند . جمع همه این تلاش ها همه مکمل یکدیگر بود که با تمرکز بر قلمرو باورها به ویژه برخی مسائل معرکه آرا بین دانشمندان دینی فقط درباره مبدأ و معاد آنهم فقط مسائلی که علیه فلسفه و عرفان توشه فراهم آورد ، دور می زد .
ابتدای سخن و نوشته آنها مستقیم یا غیر مستقیم معارضه با عرفان و فلسفه اسلامی و انتها هم به همان جا ختم می گردد استدلال و استنتاج هر دو ، یک چیز را هدف می گیرد . این خصومت زاید الوصف همه وام گرفته از استادی است که سرنوشت او خود جالب است . گرچه شاگردانش او را تا حد شخصیتی نظرکرده و تشرف حاصل کرده و دست خط از امام غائب در دست می نگرند و مستند حجیت همه گفتارهای او ! چنین جمله ای را حاصل همان تشرف میدانند ! اخذ المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا .
نقطه عطف سخنان و نوشتار این بزرگان تحذیر بلیغ و توصیه اکید بر احتراز از فکر فلسفی و شیوه عرفانی است ، گویا تنها رسالت دین و تکلیف دینی این بزرگان کوبیدن فلسفه و عرفان است و البته این ها همه از نعمت درسهایی است که استاد آنان سرلوحه مشی خود قرار داده و بلوایی عظیم تر از رسوخ و یا پیدایش فکر فلسفی در حوزه فکر اسلامی پیدا نکرده است .
در بین این شاگردان وفادار به مرام استاد ، شیخ محمود تولایی مشهور به "حلبی" بیش از همه مقید و مروج فکر او گشت ، وی در منابر و در بین عموم مردم بی نشان و با نشان به ترویج یکسره این شیوه پرداخت . او با نوشتن دروس استاد و به اصطلاح تقریرات درسی ، نقش مهمی در محفوظ ماندن دروس وی ایفا کرد .
وی یکسره به تقریرنویسی از دروس استاد با خط چشم نواز پرداخت اما به انتشار آنها نپرداخت و در سالهای پایانی عمر همه دستنوشته های خود را به مرکز اسناد آستان قدس رضوِی تحویل داده است .
زندگی شیخ محمود حلبی با تأسیس انجمن ضد بهائیت موسوم به "انجمن حجتیه" بسیار پرماجرا است ، انجمنی بسیار پر رمز و راز چه پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن ، انجمنی که مشخصه اصلی آن عدم دخالت در امور سیاسی و کنار نهادن سیاست از قلمرو فعالیت دینی آنان است . آنان خود اگر چه توجیه عوام پسند برای اتخاذ این مرام دارند اما به آسانی می توان در آینه مبانی فکری شان علت کناره گرفتن آنها را از سیاست مشاهده نمود .
نگرش انحصار گرایانه به دین و منحصر دانستن تفکر دینی در آن چه استاد آنان به آنان القا کرده ، حاصلی بیش از این نمی تواند داشته باشد موج توفنده انقلاب اسلامی چنان چه حکومت طاغوتی را برافکند و نوید بخش حکومت جهانی منجی عالم بشریت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف شد ، مجال از اندیشه های یکسویه و یا انحرافی از مهدویت را نیز به زاویه راند ، انجمن مزبور که در تربیت نیروهای نفوذی و اِعمال پنهان کاری ید طولی داشت و در دوره طاغوت بسیار این ترفند آزموده و تمرین کرده بود بعد از انقلاب اسلامی نیز همان شیوه را با زبردستی دنبال نمود و اعضای خود را بی نام و نشان به مصادر امور کشوری فرستاد و زمینه تسلط بر مصادر حکومتی را برای خود فراهم آورد و به این وسیله در القای فکر خود مبنی بر ناکارآمدی حکومت ها و تفکیک دین از سیاست در زمان غیبت عملا دست به کار شد .
رهبری داهیانه امام خمینی که مدتها قبل انقلاب اسلامی وسوسه تفکیک دین از سیاست را زهری مسموم بر اسلام ناب می دانست و در موضع گیری های پیامبرگونه خود واکنش سختی با این فکر انحرافی نشان داده و دلسوزان واقعی اسلام را با این انگاره آلوده به اغراض دشمنان هشدار فراوان داده بود ، با پیروزی انقلاب اسلامی انجمنی ها به لانه خزیدند و سر در لاک چاره جویی فروبردند و با القای انحراف مزبور ایده پوسیده تفکیک دین از سیاست را به گونه های ممکن دنبال کردند و به اصطکاک با منویات امام خمینی و آرمان ناب اسلام برخاستند ، امام خمینی با تحذیر و هشدار از این موضع مخرب به سخنرانی و بیان زاویه های انحرافی آن پرداختند . سخنرانی امام خمینی به اعلام تعطیلی انجمن از سوی ریش سفیدان ! آن انجامید اگر چه با سابقه مدید پنهان کاری این انجمن ، این هم ترفندی بود برای فعالیت اما به صورتی دیگر!
کسی اگر با شیوه فکری این انجمن و بنیانگذاران فکری و عقیدتی آن آشنا باشد دست برداشتن آنان را از تفکرات دیرینه بسیار مستبعد و چیزی شبیه محال خواهددید ، اگر چه امروز به نعمت آزادی و جمهوری اسلامی آنان هم دست به ترویج مبادی فکری و عقیدتی مؤسس "انجمن" پرداخته و با عنوان های امثال "مجالس و منابر" کتابچه هایی با آرایه ها و ویراستاری ها و حذف و اضافه های لازم به بازار روانه کرده اند .