ترجمه مقاله PHRHLS: مسیریابی مشترک مبتنی بر جابجایی-پیش¬بینی و سرویس مکان سلسله¬مراتبی برای VANETها
چکیده
سرویسهای مبتنی بر مکان، اطلاعات مکانی که توسط پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی استفاده میشود را ارائه (و حفظ) میکنند. مسیریابی و سرویس مکان بطور گستردهای مرتبط بهم هستند، اما در مطالعات معمول در مورد شبکهی اد هاک وسایل نقلیه[1] (VANET) بطور جداگانهای کنترل میشوند. در این مقاله، یک روش مرکب، یعنی مسیریابی هیبریدی مبتنی بر پیشبینی-جابجایی و سرویس مکانی سلسلهمراتبی (PHRHLS)، اتصال یک پروتکل مسیریابی VANET، مسیریابی بدون حالت محیط حریص (GPSR)، و سرویس مکان سلسلهمراتبی (HLS) را با یک الگوریتم پیشبینی جابجایی ارائه میکنیم. نشان میدهیم که این روش، یعنی PHRHLS، هزینه محلیسازی را کاهش میدهد و عملکردهای مسیریابی را افزایش میدهد. در واقع، شبیهسازیهای گستردهی ما نتایج امیدوار کنندهای بر حسب تاخیر سر به سر، نسبت تحویل بسته و هزینه پیام کنترلی را نشان میدهد.
واژگان کلیدی
VANETها، سرویسهای مبتنی بر مکان، پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی، تکنیکهای ترکیبی.
مدیریت خوب جابجایی در VANET برای تضمین راندمان مسیریابی بسیار مهم است. پروتکلهای مسیریابیِ معمولی مبتنی بر توپولوژی، عملکردهای محدودی در چنین شبکهها دارند، که دلیل آن کشف و فازهای نگهداری پرهزینهی آنها است. پروتکلهای مسیریابی جغرافیایی برای ارائهی عملکردهای بهتر برای چنین شبکههایی طراحی شدند. اصل اساسی اتخاذ شده توسط این پروتکلها این است که هر گره باید مراقب موقعیت جغرافیایی واقعی خود و موقعیت گرهی که باید به آن برسد، باشد. با این پروتکلها، الگوی موقعیت به موقعیت استفاده میشود. از این رو، سرویسهای مبتنی بر مکان خاص برای گرفتن موقعیت مقصد لازم هستند.
در واقع، سرویس مبتنی بر مکان و مسیریابی بطور جداگانهای در شبکههای اد هاک وسایل نقلیه (VANETها) انجام شدهاند: نخست یک سرویس مبتنی بر مکان برای یافتن محل مقصد استفاده میشود، سپس پروتکل مسیریابی جغرافیایی بستههای داده را به سمت مقصد مورد نظر مسیریابی میکند. این فرآیند هر بار که موقعیتِ مقصد تغییر میکند تکرار میشود که منجر به وقفههای پیوسته در ارتباط و هزینه سیگنالدهی (سیگنالینگ ) سر به سر مهم برای پیدا کردن محل مقصد واقعی میشود. در این مقاله به این بحث میپردازیم که یک اتصال شدیدتر بین این دو فرایند، خدمات مبتنی بر مکان و پروتکل مسیریابی، که با پیشبینی جابجایی وسیله نقلیه بسطیافته است، کاهش معنادار تاثیرات وقفههای ارتباطی و همچنین هزینه سیگنالدهی را میسر میسازد. روش ما مسیریابی مرکب قابل پیشبینی و سرویس مکان سلسله مراتبی (PHRHLS) است. PHRHLS با اتصال شدید مسیریابی بدون حالت محیط حریص (GPSR) [1] بهعنوان یک پروتکل مسیریابی جغرافیایی و سرویس مکان سلسله مراتبی (HLS) [2] به عنوان یک سرویس مبتنی بر مکان ساخته شده است. علاوه بر این، یک ویژگی پیشبینی حرکت که ردیابی حرکت وسیله نقلیه مقصد را ممکن میسازد به PHRHLS اضافه شده است.
در تحقیق قبلی ما [3]، نشان دادیم که یک ترکیب سادهی HLS و GPSR بدون پیشبینی حرکت، بنام HRHLS، نیز عملکردهای ارتباطات را بر حسب نسبت تحویل بسته و تاخیر سر به سر افزایش میدهد در حالیکه هزینه سیگنالدهی سرویس محلی را کاهش میدهد. در این مقاله، استدلال میکنیم که اضافه کردن پیشبینی حرکت به ترکیب فوقالذکر باعث بهبود بیشتر عملکرد خواهد شد.
[1] Vehicular Ad hoc Network
ترجمه مقاله کنترل STATCOM مبتنی بر VSC با استفاده از راهبردهای متداول و کنترل بردار جریان مستقیم
چکیده
STATCOM دستگاهی است که میتواند توان راکتیو را جبرانسازی کند و پشتیبانی ولتاژ را برای یک سیستم ac ارائه کند. با توجه به پیشرفت فنآوری الکترونیک قدرت، مبدلهای IGCT یا IGBT مبتنی بر VSC بطور قابل توجهی در سیستمهای STATCOM مدرن استفاده میشوند. STATCOM مبتنی بر VSC متعارف شامل مبدل منبع ولتاژ (که به دستگاه ذخیرهسازی انرژی در یک سو و سیستم قدرت ac در سوی دیگر متصل است) و سیستم کنترل مبتنی بر فنآوری کنترل بردار d-q استاندارد معمولی است. این مقاله طرحهای کنترل بردار جریان مستقیم و متعارف برای STATCOM مبتنی بر VSC را مطالعه و مقایسه میکند. محدودیت ساز و کار کنترل متعارف آنالیز میشود. یک استراتژی کنترل بهینه بر اساس طرح کنترل بردار جریان مستقیم ایجاد میشود. ارزیابی کنترل حلقه-بسته نشان میدهد که سیستم D-STSTCOM با استفاده از ساز و کار کنترلی ارائه شده هم در داخل و هم خارج از حد مدولاسیون خطی مبدل بخوبی کار میکند اما زمانیکه مبدل فراتر از حد مدولاسیون خطی کار میکند روش کنترل استاندارد متعارف باعث اضافه ولتاژ و نوسانات سیستم میشود.
وازگان کلیدی
STSTCOM، مدولاسیون پهنای پالس، کبدل منبع ولتاژ، کنترل بردار جریان مستقیم، کنترل توان راکتیو، کنترل پشتیبان ولتاژ شبکه.
امروزه دستگاههای FACTS (سیستم انتقال AC انعطافپذیر) بطور گستردهای در سیستم قدرت استفاده میشوند [1]. یک عملکرد مهم دستگاههای FACTS جبرانسازی توان راکتیو یا کنترل پشتیبانی ولتاژ سیستم قدرت است [2]. بطور معمول، جبرانسازی توان راکتیو، در میان دستگاههای FACTS، با جبرانساز VAR استاتیک (SVC) مبتنی بر تریستور انجام میشود [3]، که شامل راکتورهای کنترلشدهی تریستوری (TCR) یا بانکهای خازنی سوئیچ شونده با تریستور به منظور جبرانسازی توان راکتیو یا پشتیبانی از ولتاژ یک باس است [4].
با وجود این، با توجه به فنآوری الکترونیکی قدرت، جایگزینیSVC توسط نسل جدید جبرانسازهای استاتیک، STATCOMها، بر اساس استفاده از مبدل PWM منبع ولتاژ در حال افزایش است [4]. STATCOM تمام وظایفی را که SVC ارائه میکند انجام میدهد اما دارای خصوصیات دینامیکی بهتر و سرعت بیشتر است که به ولتاژ شبکه بستگی ندارد [4، 5]. این ویژگی بخصوص زمانی بسیار مهم است که پاسخ دینامیکی سریع مورد نیاز است یا ولتاژ شبکهی الکتریکی کم است. دستگاه STATCOM فشردهتر است و تنها قسمتی از فضایی را که برای راهاندازی SVC لازم است اشغال میکند. دستگاههای STATCOM مدرن مبتنی بر فنآوری مبدل قدرت PWM مانند IGBTها (ترانزیستورهای دو قطبی با گیت عایقشده) و IGCTها (تریستورهای کوموتاسیون با گیت یکپارچهسازی شده) میتوانند شکلموج ولتاژ ac خروجی را با کنترل سریع اندازه و زاویهی فاز بازسازی کنند[5، 6].
اما، عملکرد STATCOM نه تنها به مبدل بستگی دارد بلکه به چگونگی کنترل آن نیز وابسته است. بطور متعارف، کنترل STATCOM مبتنی بر VSC از روش کنترل بردار d-q مجزای استاندارد استفاده میکند [7،9]. رفتار کنترلکننده از طریق یا از طریق شبیهسازی گذرا یا روشهای اندازهگیری گذرا ارزیابی میشود [5-9]. عملکرد کنترلکننده در شرایطی که مبدل فراتر از حد مدولاسیون خطی کار میکند بطور کامل مورد مطالعه قرار نگرفته است. ارزیابی این مقاله نشاندهندهی این است که حدی در استراتژی کنترل بردار STATCOM استاندارد متعارف وجود دارد، که ممکن است منجر به نوسانات بزرگ در سیستمهای شبکه و/یا STATCOM شود، به خصوص زمانیکه مبدل فراتر از حد مدولاسیون خطی کار میکند.
ترجمه مقاله یک الگوریتم تکاملی مرکب بهینه مبتنی بر الگوریتم های PSO و HBMO برای بازآرایی فیدر توزیع با چند تابع هدف
چکیده- این مقاله یک الگوریتم تکاملی قدرتمند برای حل مساله باز آرایی فیدر توزیع(DFR) با چند تابع هدف ارائه می دهد. هدف اصلی DFR مینیمم کردن تلفات توان، انحراف ولتاژ گره ها، تعداد دفعات کلید زنی و متعادل کردن بارها در فیدرها می باشد. بخاطر این حقیقت که اهداف متفاوتند و غیر قابل اندازه گیری حل این مساله با روش های قدیمی که تنها یک هدف را بهینه می کند دشوار می باشد. این مقاله یک روش نوین بر پایه نرم 3 در مساله DFR ارائه می دهد. در روش پیشنهادی، توابع هدف بعنوان یک بردار در نظر گرفته می شوند و هدف ماکزیمم کردن فاصله (نرم 2) بین بردار تابع هدف و بدترین بردار تابع هدف می باشد در حالیکه قیود ارضا شوند. از آنجاییکه DFR پیشنهادی یک مساله بهینه سازی غیر قابل تفکیک وچند هدفه می باشد یک الگوریتم تکاملی مرکب (EA) بر پایه بهینه سازی مرکب جفت گیری زنبور عسل(HBMO) و بهینه سازی دسته اجزا (ذرات) مجزا (DPSO) ،که HBMO- DPSO نامیده می شود، برای حل آن اعمال می گردد. نتایج روش بازآرایی پیشنهادی با پاسخ های بدست آمده از دیگر روش ها مقایسه گردیده است، DPSO و HBMO اصلی بر روی سیستم های آزمایش توزیع مختلف انجام پذیرفته است.
کلیدواژگان: بهینه سازی جفت گیری زنبور عسل(HBMO)، باز آرایی فیدر توزیع(DFR)، بهینه سازی دسته اجزا (ذرات) مجزا (DPSO)
شرکت های برق دائما بدنبال فناوری هایی هستند که ممکن است عملکرد تحویل توان را تقویت کند. یکی از چندین موضوع مهم، کنترل تلفات توان می باشد. بازآرایی شبکه توزیع، فرآیندی است که ساختار توپولوژیکی توزیع را با تغییر حالت باز/بسته سکشن لایزرها (باز بندها) و وقفه دهنده ها در یک سیستم تغییر می دهد. تحت رژیم های کاری عادی، اهداف(objectives) از بار اضافی ترانسفورماتور، گرمای بیش از حد هادی جلوگیری می کند و ولتاژ غیر عادی را کاهش می دهد و همزمان تلفات توان حقیقی را در سیستم مینیمم می کند. از آنجائی که کاندیدهای مختلف برای ترکیبات کلید زنی در سیستم توزیع وجود دارد بازآرایی شبکه یک مساله بهینه سازی مرکب پیچیده با قیود غیر قابل تمایز می باشد[24-1]. در سال های اخیر، بسیاری از پژوهشگران مینیمم کردن تلفات را در حوزه بازآرایی فیدر در سیستم های توزیع مورد بررسی قرار داده اند. یکی از اولین مقالات در این زمینه توسط باک و مارلین [2] ارائه گردید. روش بهینه سازی مجزای شاخه و حلقه بر روی یک شبکه توزیع حلقوی انجام پذیرفت. با این حال، کاربرد آن بر روی سیستم های واقعی بخاطر تلاش های کامپیوتری بسیار راحت نمی باشد.از آن پس، روش های بسیاری پیشنهاد گردیده است. برای مثال، سیوانلار و همکارانش جستجوی اولیه ای بر روی بازآرایی فیدر بمنظور کاهش تلفات انجام دادند[3]. باران و وو مساله کاهش تلفات و متعادل سازی بار را بعنوان مساله برنامه نویسی عدد صحیح انجام دادند[4]. نرا و همکارانش و پارساد و رانجان از یک الگوریتم ژنتیک برای جستجوی ساختار با کمترین تلفات [12و5] استفاده کردند. شیر محمدی و هوانگ استفاده از روش پخش بار مبتنی بر یک الگوریتم تصادفی را برای یافتن ساختار با کمترین تلفات در شبکه های توزیع شعاعی انجام دادند [13و6]. شیانگ و رنه از یک روش حل که از شبیه سازی تابکاری بهره می برد برای جستجوی یک پاسخ غیر درونی قابل قبول استفاده کردند [8و7]. میگوئل و هرنان یک مدل عملی اقتصادی برای حل ساختار شبکه توزیع استفاده کردند [9]. دلبم و همکارانش یک رمزگذاری درختی و دو عملگر ژنتیکی برای بهبود عملکرد EA در مسائل بازآرایی شبکه پیشنهاد دادند[10]. داس یک روش فازی چند هدفه برای حل مساله بازآرایی شبکه ارائه داد [11]. نیکنام و همکارانش یک الگوریتم مرکب موثر برای بازآرایی فیدر توزیع چند هدفه بر پایه بهینه سازی جفت گیری زنبور عسل(HBMO) و روش فازی چند هدفه ارائه دادند [14]. علمائی و همکارانش یک هزینه مبتنی بر روش جبرانسازی برای بازآرایی فیدر توزیع با در نظر گرفتن تولیدات پراکنده پیشنهاد کردند [17-15].
نظر به اینکه توابع هدف بازآرایی فیدر توزیع یکسان و قابل اندازه گیری نمی باشند، حل مسائلی از این نوع با روش های قدیمی که برای حل مسائل تنها با یک هدف استفاده می گردید دشوار می باشد. از اینرو، در این مقاله یک فرمول نویسی جدید بر پایه روش نرم 2 برای بازآرایی فیدر توزیع با چند تابع هدف پیشنهاد می گردد. در روش پیشنهادی، توابع هدف برای مینیمم کردن تلفات توان اکتیو، تعداد دفعات کلید زنی و انحراف ولتاژ باس ها و متعادل کردن بار روی فیدر ها اعمال می گردد. در این روش، توابع هدف، مینیمم کردن فاصله بین بردار تابع هدف موجود و بردار بدترین تابع هدف می باشد. بردار اولی بر پایه نتایج بدست آمده از بازآرایی قبلی بدست می آید. متغیرهای کنترلی، وضعیت تای سوئیچ ها و سکشن لایزرها می باشند. از آنجاییکه ساختار سیستم توزیع بایستی شعاعی باقی بماند در حالیکه تعداد زیادی از کلید ها مورد استفاده قرار می گیرند متغیرهای کلید زنی طوری تعریف می گردند که وقتی یک تای سوئیچ بسته است یک کلید سکشن لایزر که تشکیل یک حلقه می دهد باز باشد.
سمینار بهینه سازی کارایی مبتنی بر مدل تحلیلی در سیستم های بلادرنگ با محدودیت توابع زمان/بهره وری
فهرست
مقدمه. 4
معیارهای کارایی.. 4
مدل سیستم.. 5
معیارهای کارایی.. 6
محاسبه چهار معیار کارایی مطرح شده. 7
بهینه کردن معیار های کارایی مطرح شده. 9
ارزیابی های تجربی.. 9
نتیجه گیری.. 9
ویژگی های مقاله. 10
ادامه کار. 10
در این مقاله به بیان چهار معیار برای ارزیابی کارایی در یک سیستم بلادرنگ firm پرداخته شده است. تمامی این معیارها بر اساس بهره وری سیستم هستند. سپس با استفاده از روش های تحلیلی به محاسبه این معیارها پرداخته شده و در نهایت نیز توسط روش های عددی یک بهینه سازی برای آن ها ارائه شده است.
به طور کلی سیستم های بلادرنگ را می توان به سه دسته بلادرنگ سخت، بلادرنگ نرم و بلادرنگ firm تقسیم کرد. مسئله اساسی در سیستم های بلادرنگ سخت، موضوع برآورده شدن ضرب العجل ها می باشد، در حالی که در سیستم های بلادرنگ نرم و بلادرنگ firm فقط مسئله تمام شدن کارها قبل از فرا رسیدن ضرب العجل مطرح نیست، بلکه این که اجرای کار ها دقیقا در چه زمانی به اتمام می رسد نیز مهم است. اثر این موضوع را معمولا توسط توابع بهره وری یا TUF ها وارد مسئله می کنند.
TUF ها انواع مختلفی دارند، به طور مثال می توانند به صورت پله ای و یا غیر پله ای باشند و یا حالت صعودی یا نزولی داشته باشند، اما به طور کلی این توابع را می توان به دو دسته Unimodal و Multimodal تقسیم کرد. در انواع Unimodal اگر تابع بهره وری در یک لحظه به صورت نزولی شود، پس از آن دیگر نمی تواند حالت صعودی پیدا کند، به عبارت دیگر هر گونه کاهش در مقدار بهره وری نمی تواند با یک افزایش دنبال شود. اما در انواع Multimodal چنین محدودیتی نداریم. نکته دیگری که در مورد TUF ها وجود دارد این است که در اکثر بحث های مربوط به بهره وری معمولا هدف بیشینه کردن تابع TUF است و یا تضمین اینکه میزان این تابع از یک حداقل مقداری کمتر نشود. در معیار های کارایی مطرح شده در این مقاله هر دوی این موارد لحاظ شده است.
سمینار سیستم ردیابی وکاهش حملات عدم دسترسی توزیع شده مبتنی بر ارزیابی کارایی شبکه
در این مقاله، روش DATMS[1] برای شناسایی منابع حمله کننده در حملات از نوع عدم دسترسی توزیع شده[2]، با استفاده از نظارت بر کارایی شبکه معرفی گردیده است. با نظارت بر نرخ از دست رفتن بسته ها[3]، میتوان مسیریابهای نزدیک به منابع حمله کننده را تشخیص داد. به این مسیریابها در اصطلاح نقاط تقریبی ورود حمله (AENs)[4] گفته میشود. روش DATMS، برای کاهش زمان ردیابی از روش تحلیل آنلاین بجای روش تحلیل پس از وقوع[5] استفاده میکند. بعلاوه، برای کاهش حملات عدم دسترسی توزیع شده، کنترل کنندۀ منطبق باطول صف برای فیلتر کردن بسته ها پیشنهاد شده است. چون تمایز داادن بین جریان دادۀ حمله کننده و جریان دادۀ مربوط به قربانی برروی مسیریابهای مرکزی بسیار سخت است، فیلتر کنندۀ بستۀ پیشنهاد داده شده بسیار ساده و با سربار کم میباشد. سرانجام، نتایج تجربی از شبیه سازی های انجام شده توسط ns2 نشان میدهد که حملات عدم دسترسی توزیع شده با کمک روش پیشنهادی بسیار کاهش می یابد.
[1]DDOS Attack Traceback and Mitigation System
[2]DDOS = Distributed Denial of Service
[3]Packet Data Loss
[4] Approximate Attack Entry Nodes
[5]Post-mortem analysis
حملات عدم دسترسی توزیع شده از جدی ترین مسائل امنیتی برروی اینترنت میباشند. در اوایل سال 2000، این نوع حملات، قدرت خودرا با از کارانداختن سرور چند سایت معروف مانند Yahoo، Amazon، CNN وeBay برای چند ساعت و حتی چند روز و کاهش سود چند میلیون دلاری، نشان دادند. به صورت کلی، در حمله عدم دسترسی توزیع شده تعداد زیادی بسته از منابع حمله مختلف به سمت شبکه سرازیر میشود. این ترافیک عظیم و توزیع شده با مصرف منابع شبکه مانند پهنای باند و زمان پردازش مسیریابها، به سرعت کارایی شبکه را کاهش میدهد.
مبانی نظری و نمونه پایان نامه روانشناسی درباره شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی MBCT
در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی MBCT
بارزترین و رایج ترین شیوه مراقبه در CBT به طور کلی «آموزش ذهن آگاهی» نامیده می شود. پژوهشگران به صورت تجربی نشان داده اند که آموزش ذهن آگاهی، در یاری دادن بیماران جهت مقابله با هیجان های دشوار، کارآمد است. به همین دلیل درمانگرانی که در جستجوی گسترش دامنه CBT جهت بهبود تنظیم هیجان هستند، علاقه خاصی به آموزش ذهن آگاهی دارند. هدف آموزش ذهن آگاهب، عبارت است از تشویق بیماران به تجربه کردن هیجان ها با سعه صدر، در همان لحظه، و بدون واکنش پذیری شدید رفتاری. امروز آموزش ذهن آگاهی به عنوان یکی از ویژگی های اصلی مقابله با تنظیم هیجان و تحمل عواطف، به طور فزاینده ای در رویکردهای برجسته رفتاری و شناختی مانند ACT (هیز و همکاران، 1999)؛ شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یا همان MBCT (سگال، ویلیامز، و تیزدل، 2002) مورد استفاده قرار می گیرد(لی هی، تیرچ، ناپولیتانو، 2007؛ ترجمه منصوری راد، 1393).
ذهن آگاهی به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوه ای خاص، هدف مند و خالی از قضاوت است (کابات زین[1]، 1990). ذهن آگاهی یعنی بودن در لحظه با هر آنچه اکنون هست، بدون قضاوت و بدون اظهار نظر درباره آنچه اتفاق می افتد؛ یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح (سگال و همکاران، 2002). این فرآیند شامل ایجاد روش خاصی از بذل توجه به تجربیات ما است که کم و بیش با روش متداول و روزمره بذل توجه ما به زندگی خود تفاوت دارد. ذهن آگاهی، بیانگر نوعی مشاهده متمرکز، انعطاف پذیر، و لحظه به لحظه آشکار شدن جریان افکار، احساسات، و حس های جسمانی است که خود را در حیطه هوشیاری ما عرضه می کند. از دیدگاه فرد ناظر آگاه و بردبار، ما افکار را به صورت افکار، هیجان ها را به صورت هیجان، حس های جسمانی را به صورت حس های جسمانی تجربه می کنیم. در ذهن آگاهی از ما خواسته می شود تا اولاً قضاوت خود درباره این تجربیات را به حالت تعلیق در آوریم، و ثانیاً آگاهی خود را برای چندمین بار با جدیت و در عین حال به آرامی، به جریان رویدادهایی معطوف داریم که در حیطه هوشیاری ما قرار دارند (لی هی و همکاران، 2007؛ ترجمه منصوری راد، 1393).
2-4-1. تکنیک های ذهن آگاهی
2-4-2-1. مواجهه
اولین مطالعه ای که اثرات کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR)( کبات زین، 1982) را مورد توصیف قرار داد، کاربرد آن در درمان بیماران مبتلا به درد مزمن بود. MBSR تا حدی مبتنی بر تمرینات سنتی مراقبه است، و غالبا شامل دوره های وسیع نشستن بدون حرکت می باشد. اگر چه یک وضعیت نسبتا آرامش یافته ای ایجاد می شود، اما عدم تحرک طولانی می تواند منجر به ایجاد درد در عضلات و مفاصل شود. در دستور العمل هایی که به مراجعان در مراقبه داده می شود، تاکید می گردد که وضعیت خود را برای رهایی از درد تغییر ندهند، بلکه در عوض مستقیماً توجه دقیقی بر حس های درد داشته باشند و با نگرش های بدون قضاوت به این حس ها توجه کنند؛ همچنین شناخت ها، هیجانات و کنش هایی که غالباً با حس های درد همراه هستند را مورد توجه دقیق و پذیرش قرار دهند. اعتقاد بر این است که توانایی مشاهده بدون قضاوت، حس های درد و پریشانی همراه با درد را کاهش می دهد(امیدی و محمد خانی، 1387).
2-4-2-2. تغییر شناختی
مولفین متعددی مطرح ساخته اند که تمرینات حضور ذهن می تواند باعث ایجاد تغییراتی در الگوهای فکری، یا نگرش های فرد در مورد افکارش شود. برای مثال، کبات- زین (1990و1982) توصیه می کند که مشاهده بدون قضاوت درد و افکار مرتبط با اضطراب ممکن است منجر به فهم و درک این نکته گردد که اینها «فقط افکارند» و نمایانگر حقیقت یا واقعیت نیستند، و لزوماً نباید باعث فرار یا رفتار اجتنابی شوند(امیدی و محمد خانی، 1387). لیهان (1993) نیز خاطر نشان می سازد که مشاهده افکار و احساسات و به کار گرفتن برچسب های توصیفی برای آنها، این درک و فهم را به وجود می آورد که آنها همیشه نمایانگر صحیحی از واقعیت نیستند. برای مثال احساس ترس به این معنی نیست که خطر قریب الوقوع وجود دارد، و تفکر «من مقصرم» لزوماً واقعی نیست. کریستلر و هالت (1990، 1999)، در مطالعه ای با استفاده از تکنیک های MBSR در مورد بیماران مبتلا به پورخوری مرضی، نظریه هیترتون و بومیستر (1991) در خصوص این دسته از بیماران در نظر گرفتند، در این نظریه پرخوری به عنوان فرار از آگاهی از خود مطرح شده و آموزش حضور ذهن می تواند منجر به پذیرش بدون داوری شرایط ناخوشایندی گردد که باعث می شود این بیماران از آن فرار می کنند(ویلیامز و سگال، 2002؛ ترجمه محمد خانی و همکاران، 1385).
تیزدل (1999) و تیزدل و همکاران (1995) در بحث خود از MBCT ادعا نمودند که آموزش ذهن اگاهی باعث عدم محوریت ذهن فرد نسبت به الگوهای فکری تکراری و هم چنین کاهش نشخوار فکری می گردد. این نوع تفکر خاص بیماران افسرده است (نولن-هکسما، 1991). یعنی مهارت ذهن آگاهی، بیمارانی را که سابقه افسردگی دارند، متوجه افکار افسردگی زای خود می سازد، و مجدداً افکار انها را به سایر جنبه های زمان حال، نظیر تنفس، راه رفتن همراه ذهن آگاهی یا صداهای محیطی، معطوف می سازد و از این طریق باعث کاهش نشخوار فکری می گردد. تیزدل این پدیده را «بینش فراشناختی» می نامد. تیزدل و همکاران (1995) هم چنین متذکر می شوند که مزیت عملی مهارت های ذهن آگاهی در ترغیب تغییرات شناختی این است که همیشه تمرینات حتی در دوره های بهبودی قابلیت انجام دارند. دوره هایی که افکار افسردگی زا ممکن است به ندرت رخ دهند کمتر می توان از تکنیک های سنتی شناخت درمانی نظیر چالش با افکار و تحریفات شناختی استفاده نمود.به عبارتی، دیدگاه مبتنی بر ذهن آگاهی در مورد کلیه افکار فرد می تواند کاربرد داشته باشد(ویلیامز و سگال، 2002؛ ترجمه محمد خانی و همکاران، 1385).
2-4-2-3. اداره- خود
مولفین متعددی اظهار داشته اند که مشاهده –خود بهبود یافته ناشی از آموزش ذهن اگاهی می تواند استفاده از مهارت های مقابله ای را ارتقا بخشد. برای مثال کبات-زین (1982) مطرح می سازد که اگاهی فزون یافته از حس ای درد و پاسخ های استرس، افراد را قادر می سازد که در انواع پاسخ های مقابله ای درگیر شوند.
کریستلر و هالت (1999) ادعا می کنند که توسعه مهارت های مشاهده – خود در طی آموزش های ذهن اگاهی باعث بهبود شناخت سرنخ های سیری در پرخورها می گردد، به همین ترتیب توانایی مشاهده کشش های مربوط به پرخوری را افزایش می دهد. مارلات (1994) اثرات مشابهی را در معتادان رو به بهبود بیان می کند. تیزدل و همکاران (1995) خاطر نشان ساختند که آموزش حضور ذهن باعث آگاهی از کلیه رویداد های هیجانی و شناختی آم گونه که رخ می دهند، می گردند، به ویژه در کسانی که ممکن است نشانه های اولیه عود افسردگی را تجربه کنند. از این رو، اموزش ذهن آگاهی می تواند بازشناسی اولیه نشانه های یک مشکل را ارتقاء بخشد و کاربرد این مهارت ها به احتمال بسیار در پیشگیری از مشکل می تواند موثر باشد(ویلیامز و سگال، 2002؛ ترجمه محمد خانی و همکاران، 1385).
[1] Kabat – zinn, J
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( فصل دوم پایان نامه )
در 26 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد:
2-1. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توسط هیز در اواخر دهه 1980 از رویکرد های رفتارگرایی به درمان پدید آمد(لارمر ، ویترو ویسکی و لویس درایور ، 2014). درمان رفتاری در سه گروه یا سه نسل مفهوم سازی شده بود که شامل: رفتار درمانی؛ رفتار درمانی شناختی (CBT) و " نسل سوم " و یا "موج سوم" رفتار درمانی (هریس، 2006، هیز، 2005). در دمان های موج سوم تلاش می شود بجای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد (رودیتی و روبین سون ، 2011).
ACT ریشه در رفتار گرایی دارد اما بوسیله فرایندهای شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد (هیز، لوین ، پلمب-ویلاردیج ، ویلاتی و پیستورول ،2013). این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای تعهد و تغییر، به درمانجویان برای دستیابی به زندگی پرنشاط، هدفمند، و بامعنا کمک می کند. برخلاف رویکردهای کلاسیک رفتار درمانی شناختی، هدف ACT تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزار دهنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطاف پذیری روان شناختی است. مراد از انعطاف پذیری روان شناختی توانایی تماس با لحظه لحظه های زندگی و تغییر یا تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضات موقعیت، همسو با ارزش های فرد می باشد. به بیانی دیگر، به افراد یاری می رساند تا حتی با وجود افکار، هیجانات، و احساسات ناخوشایند، زندگی پاداش بخش تری داشته باشند (فلکسمن، بلک و باند، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
ACT چندین ویژگی مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترین این ویژگی ها ارتباط کامل با یک نظریه و پژوهش درباره ماهیت زبان و شناخت انسان (معرف «نظریه چارچوب ارتباطی » یا RFT) است. این پیوند با قواعد رفتاری بنیادی، به ایجاد مدلی منحصر به فرد و تجربی از عملکرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشکل از شش فرایند درمانی است؛ فرایندهایی که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند: گسلش شناختی، ،پذیرش ، تماس با لحظه اکنون ، خویشتن مشاهدهگر ، ارزشها، اقدام متعهدانه (فلکسمن و همکاران، 1970؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، 1393).
در این درمان ابتدا سعی می شود پذیرش روانی فرد در مورد تجارب ذهنی (افکار، احساسات و ...) افزایش یابد و متقابلا اعمال کنترلی ناموثر کاهش یابد. به بیمار آموخته می شود که هر گونه عملی جهت اجتناب یا کنترل این تجارب ذهنی ناخواسته بی اثر است یا اثر معکوس دارد و موجب تشدید آنها می شود و باید این تجارب را بدون هیچ گونه واکنش درونی یا بیرونی جهت حذف آنها، به طور کامل پذیرفت. در قدم دوم بر آگاهی روانی فرد در لحظه حال افزوده می شود؛ یعنی فرد از تمام حالات روانی، افکار و رفتار خود در لحظه حال آگاهی می یابد. در مرحله سوم به فرد آموخته می شود که خود را از این تجارب ذهنی جدا سازد (جداسازی شناختی) به نحوی که بتواند مستقل از این تجارب عمل کند. چهارم، تلاش برای کاهش تمرکز مفرط بر خود تجسمی یا داستان شخصی (مانند قربانی بودن) که فرد برای خود در ذهنش ساخته است. پنجم، کمک به فرد تا اینکه ارزش های شخصی اصلی خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاری خاص تبدیل کند (روشن سازی ارزش ها). در نهایت، ایجاد انگیزه جهت عمل متعهدانه ؛ یعنی فعالیت معطوف به اهداف و ارزش های مشخص شده به همراه پذیرش تجارب ذهنی. این تجارب ذهنی می تواند افکار افسرده کننده، وسواسی، افکار مرتبط به حوادث، هراس ها و یا اضطراب های اجتماعی و ... باشند(پور فرج عمران، 1390)
تمایزپذیری و هویت اجتماعی مبتنی بر مصرف
چکیده
برجسته شدن تفاوتها و هویتهای اجتماعی ناشی از سبکهای مصرف و تنوع اشکال آنها حتی در بین یک گروه اجتماعی به ویژه در میان جوانان سئوالات زیادی را در خصوص ساختیافتگی و الگوپذیری آنها مطرح کرده است. این مقاله با استفاده از دادههای یک مطالعة میدانی در شهر تهران، الگوی فعالیت های تفریحی و ترجیحات موسیقایی و ماهواره ای جوانان را به عنوان مولفه های هویّت اجتماعی و تمایزپذیری جدید ناشی از سبکهای مصرف مورد بررسی قرار می دهد و در پی آن است تا ببیند که آیا فعالیت های مربوط به حوزة مصرف در خصوص جوانان تابع الگو یا الگوهای خاصی هستند و از ساخت اجتماعی تبعیت میکنند؟ به عبارتی آیا ما شاهد شکلگیری سبکها یا خردهفرهنگهای جوانان هستیم؟ یا اینکه کنشها و تمایلات مذکور خصلت فردی دارند؟
این مطالعه نشان می دهد که با توجه به فعالیت های تفریحی ده نوع الگو یا سبک، با عنایت به علایق موسیقایی سه نوع الگو و همینطور با توجه به علایق ماهواره ای سه نوع الگو در میان افراد مورد مطالعه قابل تشخیص است. این فعالیتها و الگوها با بیشتر متغیرهای موقعیتی پاسخگویان همبستگی معنی داری را از نظر آماری نشان می دهند. نظر به نتیجه تحلیل داده ها، این فرضیه که الگوهای مربوط به فعالیت های تفریحی دارای خصلتی فردی هستند، رد می شود و در عوض فرضیة مبتنی بر تاثیر پذیری علایق و ذائقه ها از جایگاه فرد در ساخت اجتماعی تایید می شود. در واقع، اینگونه فعالیّت ها و سبکها در معرض محدویّت های ساختاری قرار میگیرند. همینطور، فعالیّت های تفریحی و ذائقه های پاسخگویان به عنوان یک زمینه اجتماعی مطرح می شوند که آنها در آن فرصتی را برای شکل دادن به هویّت خویش و کسب استقلال از والدین مییابند. یافته های پژوهش در زمینة وجود الگوها و سبکهای متفاوت تفریحی، ذائقه های هنری و مصرف رسانه ای افراد، بیانگر پیدایش و نضج پدیدة جدیدی با عنوان خرده فرهنگ جوانان در درون فرهنگ کلّی است که به نوبة خود عدم توفیق سیاست ها و برنامه های فرهنگی رسمی مربوط به امور جوانان را در انطباق با فرهنگ حاکم مطرح میکند.
...
چارچوب نظری
همانطور که گفته شد جامعة مدرن با تفکیکپذیریهای پیچیده و ساختیافتگیهای جدید تعریف میشود که به مثابه قالبها در مقابل وضعیت مشخّص قرار میگیرند و عمل میکنند. اگرچه راه های زیادی برای تبیین رتبهبندیهای اجتماعی تفکیکپذیریهای جامعه مدرن وجود دارد، ولی به طورکلی دو نوع سنّت فکری را میتوان در ادبیّات مربوطه برای تبیین این موضوعات از جمله خرده فرهنگهای جوانان با تاکید بر الگوهای تفریحی و سبکهای مصرفی تشخیص داد. یک سنّت فکری برای توصیف و تبیین واقعیّتهای جامعة مدرن بر مفاهیمی چون فردی شدن ، مخاطره و دودلی تاکید میکند. به زعم صاحبنظران و محققان این سنّت، فردی شدن بیشتر معیارهای زندگی (به خصوص در بین جوانان) از احتمال پیشبینی آینده افراد براساس تجارب قبلی یا شرایط اجتماعی زیست آنها میکاهد و مفهومی مناسب در درک فرآیندهای اجتماعی معاصر موثر بر زندگی افراد از جمله جوانان به شمار میآید. برای مثال، «الریش بک» (1992) از پیشکسوتان این سنّت فکری، معتقد است که دنیای غرب در حال حاضر یک تحوّل تاریخی را از سر می گذراند. جامعه صنعتی جای خود را به یک مدرنیته نوین می دهد که در آن جهان بینی علمی سابق و به تبع آن مفاهیم (ابزارهای) تبیینی آنها به چالش کشیده می شوند، پیش بینیپذیریها و قطعیّتهای عصر صنعتی با پیدایش ریسکها و فرصتهای جدید تهدید می شوند. به عقیده «بک»، به همینسان افراد روز به روز از شبکهها و محدودیّتهای اجتماعی نظم پیشین آزاد می شوند و با مجموعه جدیدی از اتفاقات و امور مستحدثه ای که زندگی روزمره آنها را تحت تاثیر قرار می دهد دست و پنجه نرم می کنند. به عقیده وی جامعه غربی به سمت دوره جدید در حال حرکت است و جایگاه ساختاری افراد در چنین جوامعی تاثیر چندانی روی فرصت های زندگی آنان ندارد، از اینرو، مفاهیمی مثل طبقه نمیتوانند مبنای مناسبی برای تشخیص تشخّص های جدید باشند.
////////////////////////////////////
عنوان:
چکیده
مقدمه
چارچوب نظری
روش شناسی
یافته ها
ترجیحات موسیقایی جوانان
ترجیحات ماهواره ای
نتیجه گیری
منابع
پایان نامه محاسبه مبتنی بر DNA
در بدن تمام موجودات زنده، در سطح ملکول، هم ذخیره سازی اطلاعات و هم پردازش اطلاعات در مقیاس بسیار بالا انجام می شود. تمام این عملیات مربوط به DNA بدن موجودات زنده است. مولکولهای DNA حاوی کدهای اطلاعاتی- ژنتیکی موجودات زنده هستند که توسط پروتئینهای خاصی، خوانده و تفسیر می شوند. توان اجرایی این سیستم که در قسمتهایی به آن اشاره می کنیم فوق العاده بالاست. حال اجازه دهید به منشا این ایده بپردازیم.
همانطور که مطلع هستید از علم ژنتیک و علم انفورماتیک به عنوان بزرگترین انقلابهای علمی بشر نامبرده می شود. امروز علومی که هیچگونه ربطی به یکدیگر نداشته اند، زمینه آمیزششان فراهم شده است.
نظریه دود 10 سال پیش در سال 1994 توسط لئونارد ادلمن «Leonard Adleman» با عنوان: “استفاده از DNA برای حل مجموعه ای از مسائل ریاضی”، مطرح شد. ادلمن که استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است، پس از مطالعه کتاب «بیولوژی ملکولی ژنها» نوشته جیمز واتسن «James Watson» (دانشمندی که در سال 1953 ساختار ژنها را کشف کرد) به این نتیجه رسید که ساختار DNA، به صورت عام دارای توان محاسباتی «Compvting Potential» است.
مراحل الگوریتم ادلمن در حل مسئله مسیر مستقیم همیلتون اینگونه خواهد بود:
1- تولید راندوم راههای مختلف در گراف.
2- نگهداری راههایی که با A شروع می شوند و به G ختم می شوند.
3- با توجه به اینکه گراف شامل 7 شهر می باشد، نگهداری تمام مسیرهایی که از 7 شهر عبور کرده اند.
4- نگهداری تمام راههایی که از تمام شهرها حداقل یک بارگذشته اند.
5- محاسبه سبک ترین وزن
6- راه باقی مانده جواب مساله خواهد بود.
بیش از چهل سال است که ریز پردازنده های سیلیکونی قلب محاسبات را تشکیل می دهند. طبق قانون مور «Moore's Law» در هر 18 ماه دیوایسهای CPU دو برابر خواهند شد. بسیاری از دانشمندان معتقدند قانون مور به نهایت خود نزدیک شده است به این مفهوم که پردازنده های سیلیکونی چه از لحاظ متمرکز سازی و چه از لحاظ سرعت بیش از این توان پیشرفت ندارند. تراشه هایی که با DNA ساخته خواهند شد تراشه های بیولوژیکی «Bio-Chips» نام دارند. جایگزینی DNA با سیلیکون مزایای بیشماری دارد از جمله:
1- تا زمانی که موجود زنده وجود داشته باشد منبع DNA تامین خواهد بود.
مقاله ادلمن پس از مدتی مورد توجه دانشمندان زیادی قرار گرفت از جمله دکتر دانلد بیور «Danald Beaver»، دکتر ریچارد لیپتون «Richard Lipton» و دن بن «Dan Boneh» و…. اما نقطه عطف بعدی 3 سال پس از نظریه ادلمن شکل گرفت، زمانی که تیم محققان رچستر موفق به ساخت گیتهای منطقی بر پایه DNA شدند. پیدایش گیتهای DNA، پیشرفتی حیاتی محسوب می شدند از آنجا که پایه محاسبات میباشند. در این گیتها به جای استفاده از سیگنال، از کدهای DNA استفاده می شود.
محاسبه مبتنی بر DNA(DNA Computing)
DNA چیست
ژنتیک و انفورماتیک
جانشینی برای سیلیکون
محاسبه از طریق DNA
کامپیوترهای مبتنی بر DNA ، حال و آینده
اسامی دانشگاهایی که روی پروژه کامپیوترهای مبتنی
بر DNA کار می کنند
همانطور که مطلع هستید از علم ژنتیک و علم انفورماتیک به عنوان بزرگترین انقلابهای علمی بشر نامبرده می شود. امروز علومی که هیچگونه ربطی به یکدیگر نداشته اند، زمینه آمیزششان فراهم شده است.
نظریه دود 10 سال پیش در سال 1994 توسط لئونارد ادلمن «Leonard Adleman» با عنوان: “استفاده از DNA برای حل مجموعه ای از مسائل ریاضی”، مطرح شد. ادلمن که استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است، پس از مطالعه کتاب «بیولوژی ملکولی ژنها» نوشته جیمز واتسن «James Watson» (دانشمندی که در سال 1953 ساختار ژنها را کشف کرد) به این نتیجه رسید که ساختار DNA، به صورت عام دارای توان محاسباتی «Compvting Potential» است.
همه جنجالها از مقاله وی در مجله سانیس «Science» شروع شد. مقاله ادلمن در مورد تشریح روش جدیدی در حل مساله محاسباتی مشهور مسیر مستقیم همیلتون «Hamiltons Directed Path» (این مساله مربوط به یافتن کوتاهترین راه بین چند شهر است به شرطی که از هر شهر تنها یک مرتبه عبور شود) بود. در این مساله هر چقدر تعداد شهرها بیشتر شود، مساله به صورت تصاعدی دشوارتر خواهد شد. ادلمن این مساله را هنگامی که تعداد شهرها برابر 7 است از طریق ساختار DNA محاسبه کرد. پیش از تشریح الگوریتم ادلمن در حل این مساله، اشاره به پاره ای نکات خالی از فایده نخواهد بود.
حل مسئله از الگوریتم ادلمن به صورت دستی حدود 7 روز وقت نیاز خواهد داشت، در صورتی که برای حل مساله از روش عادی (آزمون و خطا) کمتر از یک ساعت زمان نیاز است که نتیجه ناامید کننده ای است ولی زمانی که 7 شهربه 70 شهر تبدیل شود، مساله برای قوی ترین سوپر کامپیوترهای امروزی نیز بسیار پیچیده خواهد بود، چرا؟
از این رو که کامپیوترهای امروزی تمام مسیرها را باید به صورت منفرد آزمایش کنند که این عمل نیز به صورت خطی «Line Ar» انجام می شود. (کامپیوترها سیلیکون قادرنیستند به صورت همروند یا موازی «Paralel» کار کنند) دقیقاً مانند اینکه شما یک دسته کلید و یک قفل دارید، مطمئناً نمی توانید همه کلیدها را یکجا آزمایش کنید.
حال فرض کنید 70 شهرمرتبط به هم داریم، چند راه مختلف برای رسیدن از یک شهرخاص به شهر خاص دیگری وجود دارد؟ نیازی به محاسبه نیست، زیرا این عدد، یک عدد نجومی است. این دقیقاً همان نقطهای است که ضعف کامپیوترهای امروز را نمایان می کند. DNA می تواند ما را از این بن بست نجات دهد از آنجاییکه توانایی ذخیره سازی و پردازش موازی را دارد. با توجه به این نکته مراحل الگوریتم ادلمن در حل مسئله مسیر مستقیم همیلتون اینگونه خواهد بود:
1- تولید راندوم راههای مختلف در گراف.
2- نگهداری راههایی که با A شروع می شوند و به G ختم می شوند.
3- با توجه به اینکه گراف شامل 7 شهر می باشد، نگهداری تمام مسیرهایی که از 7 شهر عبور کرده اند.
4- نگهداری تمام راههایی که از تمام شهرها حداقل یک بارگذشته اند.
5- محاسبه سبک ترین وزن
6- راه باقی مانده جواب مساله خواهد بود.