خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

مبانی نظری و پیشینه بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق (فصل دو)

مبانی نظری و پیشینه بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق (فصل دو)

در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

بی‌ثباتی ازدواج[1] یا احتمال وقوع طلاق[2]

ازدواج یک پیمان مقدس است که تقریباً در میان تمام اقوام و ملل و تمام زمان‌ها و مکان‌ها وجود داشته است، به‌طوری‌که بیشتر ادیان بر این سنت دیرینه و نیاز زن و مرد تأکید داشته‌اند و تمامی زوجین خواهان ثباتی در ازدواج خود می‌باشند؛ ثبات ازدواج، فقدان مشکلات زناشویی نیست، بلکه حضور شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد است که ازدواج را سالم و بی‌عیب حفظ می‌کند تا اینکه علل طبیعی مانند مرگ یکی از همسران موجب فروپاشی آن شود (سانتراک[3]، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1384).

بی‌ثباتی ازدواج همراه مفاهیمی مانند ازهم‌پاشیدگی زناشویی[4]، قطع روابط زناشویی[5]، طلاق[6]، کیفیت زناشویی پایین و ترک ازدواج، استفاده‌شده است (بروان، سنتز، نوک و رایت[7]، 2006). می‌توان گفت که این موارد درعین‌حال که به هم مرتبط‌اند، مفاهیم متمایزی هستند. ازهم‌پاشیدگی زناشویی عمل قانونی انحلال یک ازدواج را به‌واسطه طلاق یا جدایی دائمی، تعیین می‌کند. به‌عبارت‌دیگر قطع روابط زناشویی، دربرگیرنده ازهم‌پاشیدگی عمدی از طریق طلاق یا جدایی و ازهم‌پاشیدگی غیر عمد از طریق مرگ است. کیفیت زناشویی پایین نیز، در مقایسه ارزش‌یابی کیفی از ازدواج سالم مشخص می‌شود. کیفیت زناشویی پایین درواقع درجه پایینی از سازگاری، رضایت پایین، ناخشنودی در یک رابطه و شاید عملکرد نابسنده زوج را نشان می‌دهد. کیفیت زناشویی پایین لزوماً بر تمایل بالا برای طلاق، جدایی یا ترک کردن رابطه دلالت نمی‌کند (بوث و ادوارز، 1985).

مفهوم بی‌ثباتی ازدواج

این اصطلاح برای مشخص کردن گرایش یک زوج به انحلال ازدواج دلالت دارد. بی‌ثباتی ازدواج در این تعریف دربرگیرنده سه حالت است که عبارت‌اند از: 1- یک وضعیت عاطفی (من چه احساسی درباره ازدواجم دارم).2- نگرانی‌های شناختی رابطه (من چه فکری درباره چگونگی نتیجه احساسم می‌کنم یا پشت احساس من چه فکری وجود دارد؟). 3- اعمال معین (من واقعاً درنتیجه احساسم و افکار متعاقب آن دست به چه اعمالی می‌زنم؟) (وایت، لوو و لوین[8]، 2009).

در تعریفی دیگر، مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان گرایش زوج به طلاق اشاره دارد که این موضوع شامل دو حالت است:1- حالت شناختی (فکر کردن درباره این موضوع که آیا ازدواجشان در وضعیت دشواری قرار دارد یا فکر به وقوع پیوستن طلاق)2- حالت رفتاری (عملی که فرد درنتیجه احساسش و یا گفتگو با همسرش درباره طلاق انجام می‌دهد). درواقع بی‌ثباتی ازدواج زمانی مطرح است که یک عضو از زوج یا هر دو عضو زوج، درباره طلاق یا جدایی می‌اندیشند و یا اعمالی را انجام می‌دهند که به پایان رساندن ازدواج، گرایش دارد (بوث و ادوارز، 1985؛ بروان و همکاران، 2006).

به‌طورکلی مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان قطب منفی از یک پیوستاری که تداوم و پیوستگی ازدواج را نشان می‌دهد، دیده می‌شود. اگر یک ازدواج باثبات و پایدار نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را ملزم به باهم بودن می‌کند، یک ازدواج ناپایدار و بی‌ثبات نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را در جهت جدا شدن از هم سوق می‌دهد (بوث، جانسون و ادوارز، 1983).

عوامل مؤثر بر ثبات ازدواج یا بی‌ثباتی ازدواج

در ازدواج‌های باثبات زن و شوهر پیوسته همدیگر را تمجید می‌کنند، لحن مثبت آن‌ها در صحبت‌هایشان با یکدیگر و در مورد یکدیگر، زندگی مشترکشان را پیش می‌برد، طرفین یکدیگر را دوست خود می‌دانند و در هنگام استرس و بروز مشکلات از یکدیگر حمایت می‌کنند، هیچ‌یک از طرفین اصراری برای قبضه‌ی قدرت ندارند و در این مورد معتقد به وجود تساوی هستند و همچنین زن و شوهرها در ازدواج‌های موفق باهم مشکلات را حل می‌کنند و در هنگام بروز اختلاف، هیجانشان را کنترل و باهم مصالحه می‌کنند (سانتراک، بی تا؛ ترجمه‌ی فیروزبخت، 1384). ...

...


[1] Marital instability

[2] Divorce Probblity

[3] Santrac

[4] Marital dissolution

[5] Marital relationship disruption

[6] Divorce

[7] Brown, S. L., Sanchez, L. A., Nock, S.L., & Wright, J. D

[8] Waite, L. J., Luo, Y., & Lewin, A. C

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست (فصل دو پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست (فصل دو پژوهش)

در 34 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه


کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

دوران نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی انسان دارد،در هر زمان مورد توجه دانشمندان،روانشناسان و نویسندگان آن عصر بوده است.روان شناسان مختلف این دوران را احساس گرایی،عاطفه پرستی،دوره بحران های سازنده و دوره فشارو طوفان نامیده اند( پروت،1383) .همه این اشارات و توجهات نشان دهنده اهمیتی است که این دوره از زندگی می تواند داشته باشد.همه این ویژگی ها باعث می شود که التهابات ،اضطراب ها و دگرگونی ها در نوجوان به وجود آید و جلوه های غیر معمول و به ظاهر غیر عادی در او ظاهر شود .طبیعی است که پدیدار شدن این حالت ها در نوجوان،رفتارهای ویژه ای را از سوی والدین و مربیان می طلبد.

با توجه به اینکه ایران کشوری جوان می باشد مخاطراتی مثل بحران هویت در نوجوانان، افزایش روزافزون بیکاری و سردرگمی در جوانان و عدم استقلال آنها می تواند قابل پیش بینی باشد. لذا در این بین غیر طبیعی نیست که به علت مشکلات فوق الذکر بنیاد و بنیان خانواده ها سست شده و محصولات ناخوشایندی چون خانه های کودکان و نوجوانان بی سرپرست پدید خواهد آمد. دراین مجتمع های شبانه روزی کودکان و نوجوانانی وجوددارند که شامل این طبقات می شوند: فرزندانی که والدین آنها به علل اعتیاد یا قاچاق مواد مخدر زندانی شده اند ، آنهایی که به علت مشکلات درون خانوادگی و فوت والدین و عدم صلاحیت والدین از منزل فرار کرده اند (احمدی، 1380).

در عصر حاضر، جامعه ما والبته بسیاری از جوامع دنیا با یک دشواری و معضل بزرگی به نام کودکان بدسرپرست ویا کودکان بی سرپرست روبرو هستند کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه هستند که به دور از مهر و محبت وتربیت والدین قرارمی گیرند و همین دوری از مهر و محبت تأثیرات منفی زیادی روی آنها گذاشته است ، زیرا انسان وقتی یک گام در جهت رشد و شخصیت خود برمی دارد،نیازهایی از قبیل تعلق داشتن ونیاز به تحسین ومحبت دارد در حالی که کودکان بدسرپرست از این نیازها پاسخی دریافت نمی کنند و دچار بحران ها و آسیب هایی می شوند که به واسطه تزلزل در بنیان خانواده ها ایجاد شده و آن ها را قربانی خود ساخته است.

مطالعه پیشینه های موجود در مورد نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست و مقایسه آن با افراد عادی نشان می دهد رشد و رفتار افراد متاثر از نوع خانواده ای است که در آن زندگی می کنند.به علاوه نتایج نشان می دهد که نوجوانانی که در خانه های تک والدینی زندگی می کنند یا نوجوانانی که به فرزندی پذیرفته می شوند در معرض خطر بالاتری برای رفتار ها ی غیر انطباقی می باشند.مطالعات نشان می دهد که این پیامدهای منفی ناشی از شماری دلایل نظیر ماهیت رابطه فرد با سایر اعضای غیر خانواده اصلی خودش،چگونگی نظارت یا مراقبت رفتارهای فرد توسط والدین و عوامل موثر دیگری نظیر کیفیت رابطه با همسالان و مهارت های تفکر شناختی بین فردی است (کی پسلی، 1988؛ نقل از ولف، 2000). ...

...

پیشینه پژوهش

2-2-1 پژوهشهای داخلی

طبق پژوهش سهرابی (1369)، اختلال رفتاری،اضطراب و افسردگی بیش از سایر اختلالات رفتاری مطرح در بین نوجوانان محروم از والدین بوده است،همچنین اختلالات رفتاری دربین نوجوانان 13 ساله ،نسبت به سایر گروه های سنی (15، 16، 17)، شیوع بیشتری دارد .محرومیت از والدین برای کودکانی که در سنین پایین تری قرار دارند نسبت به کودکان بزرگ تر آسیب زاتر بوده است. لذا علی رغم کوچک سازی و تاکید بر مراکز شبه خانواده هنوز هم ما شاهد طیف های مختلف سنی ، تحصیلی و غیر تحصیلی اعم از شاغل و غیر شاغل و حتی دارای ملیت های مختلف در این مراکز هستیم.و تعاملات بین این طبقات می تواند باعث ناسازگاری و ناآرامی شود .

رستگاران (1372)، نشان داد روش هایی که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند در شکل گیری رشد دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت و رفتارآنها تاثیر فراوان و عمیقی دارد. الگوها و رفتارها ی نادرست والدینی و رفتارهای ناسالم ،میتواند منجر به ایجاد طرح واره های ناسازگار اولیه سخت و در نهایت بروز مشکلات رفتاری ، اختلالات هیجانی، اختلالات شخصیت و ...شود.

مطالعات مصلحی (1373)، نشان داد بین دو گروه دختران بی سرپرست و عادی ،در میزان آشفتگی فکری، افسردگی ،ناسازگاری های اجتماعی،سوء ظن و بدبینی،گوشه گیری،افکارعجیب و غریب و احساس عدم امنیت تفاوت معناداری وجود دارد،همچنین این پژوهش حاکی از آن است که برخی از دختران بی سرپرست احتمالا دچار اختلالات روانی از جمله اختلال شخصیت و رفتارو...هستند.

تیزهوش (1378)، در مطالعات خود نشان داد که مشکل نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به واسطه وجود طیف وسیعی از اختلال های رفتاری، عاطفی، احساس طرد شدگی، خودکارآمدی و حرمت خود پایین مشکل جدی و قابل تامل است .

محمدی و حاجی علیزاده (1383) در مطالعه بر روی 40 دانش آموز پسر پایه دوم دبیرستان نشان دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار ناهنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی، به طور معناداری از سبک های مثبت حل مسئله کمتری استفاده می کنند. ...

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری مادران کودکان کم شنوا و نا شنوا (فصل دوم پژوهش)

در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه


مادران کودکان کم‌شنوا

در ابتدا به ارائه تعاریف کم شنوایی، ناشنوایی و شیوع آن پرداخته می‌شود. سپس به مشکلات خانواده‌های کم‌شنوا و درنهایت به تحقیقات پیشین انجام‌شده در مورد «مادران» که مرتبط با تاب‌آوری و بهزیستی روان‌شناختی و رضایت زناشویی بوده است، پرداخته خواهد شد.

تعریف مفهوم کم‌شنوا و ناشنوا

تعریفی که نورثر و داونز (2002) در مورد آسیب شنوایی ارائه کرده‌اند، همه‌ی کودکانی را شامل می‌شود که کاهش شنوایی آن‌ها به‌اندازه­ای است که به‌نوعی آموزش ویژه نیاز دارند. از­نظر سیف نراقی و نادری (1387) ناشنوا فردی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهره‌گیری از آن‌ها نمی‌تواند گفتار دیگران را از طریق حس شنوایی بشنود، به‌عبارت‌دیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این گروه از افراد 70 دسی‌بل[1] یا بیشتر است و لذا از فراگیری زبان پیرامون خود از طریق حس یادشده محروم می‌شوند و به لحاظ مقاصد آموزشی کم‌شنوا شخصی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهره‌گیری از آن‌ها در شنیدن گفتارهای دیگران مشکل دارد. به‌عبارت‌دیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این‌گونه افراد بین 69-25 دسی‌بل است. از سوی دیگر میلانی (1385) افراد ناشنوا را، افرادی تعریف می‌کند که 95 دسی‌بل از بالاترین حد شنوایی خود را ازدست‌داده باشند و افراد کم‌شنوا را افرادی می‌داند که 30 تا 90 دسی‌بل از حد شنوایی برخوردارند.

شیوع کم شنوایی

15 تا 26 درصد جمعیت جهان دارای نقص شنوایی هستند، بوبیکو و همکاران (2007) این میزان را در کشورهای جهان سوم بالاتر گزارش کردند. بر اساس گزارش بوبیکو و همکاران از هر 1000 نفر، 7 نفر دارای کم شنوایی شدید تا عمیق هستند که معمولاً کم شنوایی در آن‌ها قبل از شکل‌گیری زبان اتفاق افتاده است. حدوداً یک کودک در 2700 کودک با نقص شنوایی متولد می‌شود و شیوع این اختلال در سال اول زندگی افزایش می‌یابد و به حدود یک نفر در 1000 نفر می‌رسد (هیندلی، 2005).

خانواده‌های کودکان کم‌شنوا و مشکلات آن‌ها

خانواده، در حیات اجتماعی کودک نقش و تأثیر فوق‌العاده­ای دارد. وظیفه خانواده، مراقبت از فرزندان و تربیت آن‌ها، برقراری ارتباط سالم اعضا باهم و کمک به استقلال کودکان است، حتی اگر کودک مشکل‌دار داشته باشد. امروزه خانواده به‌عنوان نظامی تعاملی و وابسته به هم مطرح می‌شود که فرد فرد اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند؛ به‌گونه‌ای که هر عاملی بر یک عضو از خانواده اثر گذارد بر دیگر اعضای خانواده و درنهایت بر کل خانواده مؤثر خواهد بود (رایفه و تروگت[2]، 2006).



[1] Decibel

[2] Rieffe, C., & Terwogt, M. M

....

سازگاری خانواده با کم­شنوایی کودک

تشخیص کم شنوایی در یک کودک پیامدهای گوناگونی بر خانواده دارد که کل خانواده را متأثر می‌کند. هدف اصلی در این موقعیت حفظ تعاملات هنجار و مناسب در محیط خانه است. مسئولیت این کار بر عهده همه اعضای خانواده است. روند سازگاری خانواده با کم­شنوایی فرزند به دنبال برنامه‌های غربالگری شنوایی در سال‌های اخیر تغییر بسیار کرده است زیرا والدین از بدو تولد از کم شنوایی فرزند خود آگاه می‌شوند و فرصت زندگی با یک کودک طبیعی را از دست می‌دهند (دس جرج[1]، 2003؛ کورتزر- وایت و لوترمن[2]، 2003).

عموماً پس از شناسایی کم شنوایی کودک، والدین وارد مرحله سوگواری و غم می‌شود و غم کم شنوایی فرزندشان را به‌مثابه غم از دست دادن یک کودک «کامل» و یک زندگی «هنجار» برای او و کل خانواده در نظر می‌آورند. نخستین مرحله انکار والدین است که تصور می‌کنند تشخیص اشتباه بوده است. سپس به دنبال درمان‌های مختلف می‌افتند و کودک را از یک متخصص به متخصص دیگر می‌برند. پس‌ازآن وارد مرحله خشم، غم و تأسف، احساس گناه و ناامیدی می‌شوند. مراحل سوگواری طبیعی و برای والدین سودمند است و در افراد مختلف باشخصیت‌های مختلف بسیار متفاوت است (هاو[3]، 2006؛ ون الدیک و همکاران، 2004). باید تأکید نمود این احساسات والدین گذرا است. پس از رفع شوک‌های اولیه، والدین تلاش می‌کنند اطلاعات بیش‌تری در مورد کم شنوایی به دست آورند و با کم­شنوایی فرزند به‌گونه‌ای کنار آیند (هینترمیر، 2006). تنها پس از پذیرش کامل کم شنوایی فرزند است که والدین به‌تدریج برای فرزندشان ارزش قائل می‌شوند، او را به خاطر خودش دوست دارند و تلاش می‌کنند زندگی خود را به‌گونه‌ای تغییر دهند که بتوانند نیازهای ویژه فرزندشان را برآورده کنند.

توانایی مادر در کنار آمدن با کم­شنوایی فرزند، زندگی کودک را به طرق مختلفی متأثر می‌کند. مادرانی که اعتماد و اطمینان بیش‌تری به خود دارند، فرزندشان در سال‌های بعد پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. برای این‌که کودک کم‌شنوا کودکی هنجاری را پشت سر بگذارد نیازمند آن است که والدینش موضوع کم شنوایی او را بپذیرند. درواقع به‌ندرت قوانینی قابل‌تعمیم به همه کودکان کم‌شنوا در مورد نوع آموزش، توان‌بخشی و غیره وجود دارد. نگرش والدین نسبت به فرزند کم‌شنوای خود اثرات مهمی بر پیشرفت تحصیلی آتی و رشد هیجانی و اجتماعی او دارد و کودک کم‌شنوا باید مانند کودکان شنوا با والدین خود تعامل داشته باشد و تجربیاتی مشابه کسب کند (آرام، موست و مایافیت[4]، 2006). ...

...


[1] DesGeorge, J

[2] Kurtzer-White, E., & Luterman, D

[3] Howe. D

[4] Aram, D., Most, T., & Mayafit, H

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری موسیقی (فصل دوم)

در 30 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری

موسیقی

موسیقی و عناصر آن

موسیقی زبان جهانی شناخته شده ای است که قادر است سدهای فرهنگی، آموزشی، زبانی، ذهنی و هیجانی را از میان ببرد و با خط مشی فکری، حسی و عاطفی، خطوط ارتباطات بین فرهنگی را ارتقاء بخشد و تعاملات بین اقوام را تسهیل نماید (جانسون و رهولی دیویس[1]، 1996). اثر موسیقی در بیان و القای عواطف و هیجانات باعث شده تا افراد وقت زیادی را صرف شنود آن کنند (جاسلین و اسلوبودا[2]، 2001). در حقیقت بخش مهمی از ادراک موسیقی به خاطر پاسخ القاء شده هیجانی آن می باشد و این خود انگیزه ای قوی را برای تداوم شنود موسیقی فراهم می کند (پانسب[3]، 1995).

استفاده از موسیقی در جهت مطالعه اثرات آن بر انسان تحت دو فاکتور اصلی موسیقایی یعنی صورت (فرم) و معنا (محتوا) مورد بحث و تامل می باشد. فرم و معنا دو عنصر سازنده موسیقی هستند که بنابر تبعات متفاوت ساختاری مایه های متنوعی از عواطف و هیجانات را در شنوده موجب می شوند. صورت در موسیقی شامل عناصر و ارکانی چون ریتم، اکسانت، طنین، اجرا، تمپو، و معنا نیز دربر گیرنده ساختار فواصل، زیرایی و مدگردی می باشد (زاده محمدی، 1384). از ترکیبات همزمان این عناصر شاخه های متنوعی از موسیقی شکل می گیرد. اگر چه هر یک از این عناصر موسیقی در ایجاد شکل زیبا شناسی ملودی نقش دارند اما عدم ترکیب برخی از این عناصر تداخلی را در مفهوم موسیقی ایجاد نخواهد کرد. در مقابلف اساس موسیقایی یک قطعه بر ترکیب دو رکن اولیه موسیقی یعنی ریتم و ملودی قرار دارد (ساتو[4] و همکاران، 2007). علاوه بر این، ضرباهنگ یا همان تمپو عنصر مهم دیگری است که شکل ریتمیک یک ملودی را در سرعت زمانی خاص تنظیم می کند. در حقیقت بخش اصلی القای هیجانات منوط به سرعت اجرایی ریتم در یک قطعه موسیقایی می باشد.

ریتم الگوی زمانی فواطل در درون عبارت موسیقی است که درک قوی و ضعیف ضرباهنگ را به وجود می آورد (زاتر[5] و همکاران، 2007). در ملودی نیز توالی زیرایی موسیقی است که باعث شکل گیری عبارت موسیقایی می شود. اگر چه ملودی در زمان ساخته می شود و به نوعی ساختار و عبارت زمانی خود را دارد ولی مشخصه اصلی یک ملودی مربوط به ارتباط یک نت با نت بعدی آن می باشد (لیمب[6]، 2006). در حقیقت دو بعد اصلی یک ملودی شامل فواصل (فاصله در زیرایی بین دو نت) و بدنه ملودی (مسیر اصلی زیر ایی) است (پترو[7] و همکاران، 2004). از ترکیب این فواصل در موسیقی غربی، دو مد مینور و ماژر شکل می گیرد که دو مد مهم در موسیقی غربی می باشد. تفاوتی که بین مد مینور و ماژور وجود دارد در نوع قرار گیری فواصل آنها است، بدین صورت که فواصل در مد مینور نسبت به مد ماژور کوچک تر و بسته تر است (یعنی فاصله دو نت، نزدیک به هم است). در حالی که در مد ماژور فواصل بازتر هستند (فاصله دو نت از یکدیگر زیاد است). دستگاه موسیقی ایرانی نیز حاصل ترکیب این فواصل است که از نتیجه ترکیب این فواصل هفت دستگاه اصلی شکل می گیرد. در واقع، تفاوت دستگاه ها در نوع قرار گیری متفاوت فواصل است به شکلی که برخی از دستگاه ها مثل چهار گاه و ماهور دارای فاصله ای بازتر هستند (همانند مد ماژور فاصله دو نت از یکدیگر زیاد است).

در نگاهی کلی صورت، ظاهر و سطح موسیقی و معنا، محتوای احساسی و شهودی و فکری آن را به وجود می آورد. در هر اثر موسیقی صورت و معنا با هم تلفیق شده و هویت و حال خاصی را ساخته و گونه ای از موسیقی را به وجود می آورد. به طور کلی ریتم در موسیقی خاستگاهی فیزیولوژیک و بدنی دارد. انرژی فوق العاده ای را تهییج و به جریان می اندازد و در ضربهای ملایم انرژی را آرام و تسکین می کند و مسیر را برای تاثیرگذاری ملودی هموار می کند و یا آن را متوقف می سازد. به عبارت دیگر ریتم در موسیقی می تواند به گونه ای بکار گرفته شود که تسهیل کننده مسیر ملودی و تامل درونی و یا بازدانده آن باشد، به گونه ای که هیجان آن سدّی برای صور خیالی و توجه و تامل فکری شود(زاده محمدی، 1384). ...

....


[1] Johnston, K., Rohaly-Davis, J

[2] Juslin P., Sloboda J.A

[3] Pansepp J

[4] Satoh, M

[5] Zatorre, R.J

[6] Limb J.C

[7] Pietro, M.D

...

موسیقی

موسیقی و عناصر آن

گونه های موسیقی ایران

موسیقی و هیجان

موسیقی درمانی

تاریخچه موسیقی‌درمانی

تعاریف موسیقی‌درمانی

اصول نظری موسیقی درمانی

گونه‌های موسیقی درمانی

موسیقی درمانی غیر فعال‌ ( PMT )

موسیقی درمانی فعال‌ ( AMT )

موسیقی و مشاوره‌

موسیقی و موضوع‌های تحولی و آموزشی

موسیقی و تحریک

موسیقی همراه با‌ بازخورد‌ زیستی

فعالیت‌های گروهی موسیقایی

اهداف موسیقی درمانی

فنون موسیقی درمانی

رهیافت تم درمانی به رواندرمانی

رهیافت تم درمانی در موسیقی

طبقه‌بندی روانشناختی تم‌های موسیقی

منابع



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی (فصل دوم پژوهش)

مبانی نظری و پیشینه هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی (فصل دوم پژوهش)

در 63 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هیجان و راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی

هیجان پدیده‌ای چندبعدی و بسیار پیچیده است و از ماهیتی ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی برخوردار است (ایزارد[1]، 1993). هیجانها تا اندازه‌ای احساس ذهنی هستند، به این صورت که باعث می‌شوند فرد احساس را به شیوه خاصی، مثلاً عصبانی یا خوشحال بودن، تجربه کند. بعلاوه هیجانها دارای ماهیتی زیستی نیز هستند، یعنی پاسخ‌های بسیج‌کننده انرژی هستند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده می‌کنند. هیجانها در عین حال، هدفمندند؛ برای مثال، خشم میل انگیزشی برای انجام دادن کاری مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض به بی‌عدالتی را موجب می‌شود. در نهایت، هیجانها پدیده‌های اجتماعی نیز هستند، بدین شکل که وقتی فرد هیجان‌زده می‌شود، علایم قابل تشخیص چهره‌ای، ژستی و کلامی می‌فرستد تا دیگران را از کیفیت و شدت هیجان‌پذیری خود آگاه سازد؛ عاملی که در ایجاد و حفظ روابط انسانی بسیار کمک‌کننده است (فریجا، 1986). با توجه به پیچیدگی و گستردگی ویژگی‌های هیجان، مشخص می‌گردد که مفاهیم هیجان و تنظیم هیجان را نمی‌توان به روشنی تعریف کرد (هولودینسکای[2] و فردمایر[3]، 2006).

به طور کلی سه پارادایم یا رویکرد اصلی در حوزه هیجانات وجود دارد: 1) پارادایم ساختارگرایی[4] که در آن هیجان به عنوان یک وضعیت روانشناختی دیده می‌شود و به اشکال مختلف هیجان و تمایز آنها از یکدیگر و وضعیت‌های روانشناختی دیگر توجه می‌شود. در این رویکرد، هیجان یک واکنش به عوامل علّی مختص آن هیجان می‌باشد. 2) پارادایم کارکردگرایی[5] که در آن هیجان به عنوان یک کارکرد روانشناختی مطرح می‌شود و طی فرایند ارزیابی‌ مرتبط با انگیزه‌های فردی حاصل می‌شود. 3) پارادایم فرهنگی و اجتماعی که در آن برانگیختگی هیجانات و رشد الگوهای مقابله‌ای به عنوان یک کارکرد، وابسته به تجارب شخصی نیست؛ بلکه بیان، شکل و کارکرد هیجانات حاصل زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی است. ...

...


[1] Izard

[2] Holodynsky

[3] Friedlmeier

[4] Structuralism

[5] Functionalism

...

2-1-1- راهکارهای تنظیم هیجان

درخصوص راهکارهای مختلف تنظیم هیجان، در مبانی نظری و تحقیقات پیشین، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. راهکارهای متمرکز بر پیشایند و پاسخ گروس (2007) که ذکر شد، یک نمونه معتبر از این دیدگاهها می‌باشد. برخی دیگر از محققان همچون گرنفسکی[1]، کریج[2] و اسپین هاون[3] (2001)، راهکارهای شناختی تنظیم هیجان را مطرح ساختند که شامل موارد زیر است:

سرزنش خود[4]: بدین معنا که فرد، خود را در تجربیات تلخ مسئول و مقصر می‌داند و به شدت گرفتار احساس گناه است. این احساس گناه بالا ممکن است منجر به بیماری‌های روانی همچون افسردگی گردد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که سبک‌های اسنادی در سرزنش خود دخیل است و می‌تواند سرزنش خود در سطح رفتاری با بازده مثبت در عملکرد همراه شود (همان منبع).

سرزنش دیگران[5]: این مفهوم مبتنی بر این فکر است که دیگران مسئول و مقصر اتفاق بدی هستند که برای فرد رخ داده است. مطالعات نشان داده‌اند که سرزنش و مقصر دانستن دیگران با بهزیستی هیجانی ضعیف همراه است و در سطح عملکردی با مشکلات رفتاری همراه می‌شود. سرزنش خود و دیگران مبتنی بر نحوه اسناد فرد به درونی، باثبات و کلی بودن علیت تجارب و وقایع (بخصوص وقایع منفی) می‌باشند (گرنفسکی و همکاران، 2002).

پذیرش[6]: این موضوع بر پذیرش رویداد و تجربه تلخ و کناره‌گیری از آنچه روی داده است، دلالت دارد. پذیرش یک راهبرد مقابله‌ای است که رابطه مثبتی با خوش‌بینی و عزت نفس و رابطه منفی با میزان اضطراب فرد دارد. اگرچه خود فرایند پذیرش، خوب است اما برای بسیاری از وقایع، سطوح خیلی بالای پذیرش می‌تواند نشانگر نوعی از کناره گیری حسی شود و به احساس عدم توانایی در تاثیرگذاری روی وقایع منجر گردد.

نشخوار ذهنی[7]: این مفهوم به معنای تفکر مداوم فرد به احساسات و تفکرات همراه با اتفاق ناخوشایند بدون اقدام موثر در جهت اصلاح محیط بلاواسطه دلالت دارد. پژوهشها نشان داده‌اند که شیوه مقابله‌ای نشخوار ذهنی با سطوح بالای افسردگی همراه است و البته این نحوه تفکر تا حدی هم می‌تواند به مقابله با شرایط تنیدگی زا کمک کند (گرنفسکی همکاران، 2001؛ گرنفسکی و همکاران، 2002). ...

...


[1] Granefski

[2] kraaij

[3] Spinhoven

[4] Self blame

[5] Other blame

[6] Acceptance

[7] Rumination

...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری سبک دلبستگی و نظریات مختلف دلبستگی (فصل دوم پژوهش)

مبانی نظری سبک دلبستگی و نظریات مختلف دلبستگی (فصل دوم پژوهش)

در 65 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-2-13-1- تعاریف دلبستگی

به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. نتیجه ی عمده ی کنش متقابل بین کودک و مادر ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی به مادر است، طوری که باعث می شود وقتی با او تعامل دارد، احساس شادی و شعف کرده و به هنگام استرس از این که او را در کنار خود دارد، احساس آرامش کند (برک[1]، 1388).

دلبستگی به پیوند هیجانی میان افراد اطلاق می شود. در واقع افراد برای ارضاء نیاز های عاطفی خود بر یکدیگر تکیه می کنند ( ربر[2]، 1985؛ به نقل از گلی نژاد، 1380) .

دلبستگی بیشتر به معنای دوست داشتن یا علاقه (رابینسون و دیویدسون[3]، 2000؛ به نقل از نصوحیان، 1391) و در واقع یک احساس قوی از علاقه نسبت به کسی یا چیزی است (هورنبای[4]، 2002؛ به نقل از یوسفی، 1389).

دلبستگی، پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یا مادر و یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنها است ایجاد می شود ( پاپالیا[5]، 2002).

دلبستگی به عنوان پیوندی قوی تعریف شده است که میان والد و کودک برقرار می شود و بعداً به روابط رمانتیک فرد با دیگران منتقل می شود (بالبی، 1969).

بر طبق نظر شافر و امرسون[6] (1964) دلبستگی یک رابطه ی هیجانی نزدیک میان دو نفر است که به وسیله علاقه دو طرفه و تمایل به نزدیکی مشخص می شود (به نقل از یوسفی، 1389).

جانسون و ویفن[7](1999) دلبستگی را اینگونه تعریف کرده اند : یک سیستم کنترل رفتار که هدفش حفظ محیطی امن و قابل پیش بینی است، به گونه ای که تعادل فیزیکی امکان پذیر شود.

دلبستگی به طور کلی رابطه ای دو سویه و پایدار بین مراقب و کودک می باشد که هم کودک و هم مراقب سهمی در کیفیت این روابط دارند ( فرالی[8]، 2003؛ میلز[9] و همکاران، 2007).

دلبستگی عبارت است از یک موقعیت پایدار و عمیق بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی که بر اساس ارتباط بین کودک و مراقب در سال های اولیه شکل می گیرد (اینسورث، 1973؛ به نقل از جانسون و ویفن، 1388).

دلبستگی، پیوند هیجانی میان شیرخوار و مراقبش یا میان دو بزرگسال است؛ به گونه ای که فرد دلبسته، موقع ناراحتی به آن شخص دیگر پناه می برد، از او نمی ترسد و به خصوص در مرحله ای که حضور بیگانه ها اضطراب آفرین است، نسبت به مراقبت شدن توسط آن فرد علاقمند است و هنگام جدایی از او مضطرب می شود (فرمهینی فراهانی، 1378). ...

...


[1]-Berk

[2]-Reber

[3]-Robinson & Dividson

[4]- Hornby

[5]-Papalia

[6]- shafer & Emerson

[7]- Jonnson&Whiffen

[8]- Fraley

[9]- Millls

...

2-2-13-5- مبنای نظری دلبستگی

پیدایش دلبستگی و رشد آن را می توان از دیدگاههای روان تحلیل گری، کردار شناسی، رفتار گرایی و شناختی بررسی نمود. همه این نظریه های تحولی به گونه ای به رابطه اولیه کودک – مادر و تأثیر سازنده یا مخرب آن بر هیجانات، عواطف و رفتار و در مجموع شخصیت کودکی و بزرگسالی افراد تأکید داشته اند. رابطه مادر – کودک مهم ترین اصلی است که در رشد شخصیت انسان مورد تاکید اکثر روان شناسان قرار گرفته است (ماسن[1] و همکاران، 1380).

نظریه بالبی نشان دهنده کوشش وی برای معنا بخشیدن به داده های تجربی و نظریه ها بوده است. به طور مثال او از پژوهش های اشپیتز[2]، لورنز[3]، هارلو [4]و ... سود برده است. او در طی یک دوره چهل ساله، نظریه اش را برای تطبیق داده های جدید تنظیم کرد (فلاناگان[5]، 1999). بنا بر این در این قسمت برای جمع بندی مطالب و ارزیابی نظریه دلبستگی در پرتو شواهد تجربی به بحث درباره نظریه های دلبستگی قبل از بالبی پرداخته و سپس به بیان نظریه ی بالبی خواهیم پرداخت.

2-2-13-5-1- نظریه های دلبستگی

2-2-13-5-2- نظریه روان تحلیل گری فروید

اکثر کار هایی که در زمینه تحول دلبستگی انجام گرفته به طور مستقیم یا غیر مستقیم متأثر از نظریه ی روان تحلیل گری است. زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان مبحث روابط موضوعی است که در روان تحلیل گری مطرح شده است (هاریس[6]، 2004). بر طبق این دیدگاه فعالیت های مراقبتی از قبیل شیر دادن که برای حیات کودک ضروری است، در شکل دهی دلبستگی نقش اساسی دارد. به ویژه این ادعا ی فروید که نوزاد انسان نیاز فطری برای مکیدن دارد که باعث تعامل می شود و همراه با تجارب شیر خوردن واقعی ارضاء می شود. نیازی که نوزاد به ارضای دهانی از طریق مکیدن و شکل های دیگر تحریک دهان دارد، باعث می شود که به پستان ارضاء کننده مادر و در نهایت خود مادر دلبستگی پیدا کند. از نظر روان تحلیل گران، نخستین روابط کودک، پایه و اساس شخصیت او را تشکیل می دهد. بر طبق نظر آنها کودک به این دلیل به چهره دلبستگی (مادر) علاقه مند شده و به او وابسته می شود که به تدریج در می یابد، مادر مسئول ارضا ء نیاز های دهانی اوست( بالبی، 1969). ...


[1]- Masen

[2]-Spitz

[3]-Lorenz

[4]-Harlow

[5]- Flanagan

[6]-Harrris

....



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری خود تنظیمی یا خود نظم دهی (فصل دوم پژوهش)

در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خودتنظیمی:

در رویکردهای شناختی- رفتاری، تاکید بر ترغیب دانش‌آموزان به وارسی، اداره و تنظیم‌کردن رفتار خود است. تا اینکه به آنان اجازه دهند تا به‌وسیله عوامل بیرونی کنترل شوند. در بعضی از مجامع، این روش "اصلاح شناختی رفتار" نامیده شده است. رویکرد شناختی رفتار هم از روانشناسی شناختی(با تاکیدش بر اثرات تفکر بر رفتار) و هم از رفتارگرایی(با تاکیدش بر فنون تغییر رفتار) نشأت می‌گیرد. رویکردهای شناختی رفتار سعی می‌کند تا بدفهمی‌های دانش‌آموزان را تغییر دهند، مهارتهای کنار‌آمدن وی را تقویت نمایند، خود- کنترلی‌شان را افزایش دهند و خود انعکاسی سازنده را تشویق کنند(دوم ژان[1]،2002، ترجمه بیابانگرد،1384).

مفهوم خودسازماندهی یا یادگیری خودتنظیمی، یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است. یادگیری خودتنظیمی یک سازه مهم در تعلیم و تربیت است که دورنمای جدیدی را در یادگیری ارائه می‌نماید. اولین بار، اصطلاح خودتنظیمی توسط بندورا [2]در دهه1960مطرح گردید( به نقل ازکدیور،1380). اصطلاح خودتنظیمی در یادگیری از سال 1980معمول شده است، چون از آن زمان به بعد شکل‌گیری خودتنظیمی دریادگیری و مسئولیت و تعهد نسبت به یادگیری در دانش‌آموزان تاکید شده است(به نقل از ارجی، 1385).

3-3-1) خود تنظیمی رفتار:

نظریه‌های خودتنظیمی رفتار ریشه در نظریه های اجتماعی- شناختی رفتار دارند. خودتنظیمی رفتار شامل سه فرایند است(بندورا، 1991):

1-‌خودنگری یاخود بازنگری

2-‌خودسنجی یا خود داوری

3-‌خود واکنشی یا خود مشوقی

خودنگری(خودبازنگری): قبل از این که بتوانیم رفتاری را تغییر دهیم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. هر چه بتوان رفتار خود را منظم‌تر بازنگری کرده، سریع‌تر می توان خودآگاهی به‌دست آورد. اگر در عملکرد خود دقیق شدیم، اهدافی را انتخاب می‌کنیم که منجر به پیشرفت تدریجی می‌شوند.

خودسنجی(خودداوری): در این مرحله تصمیم می‌گیریم که آیا بیـن آنچه هستیم یا آنچه میخواهیم باشیم و ملاکهای شخصی همخوانی وجود دارد یا نه؟ منشأ ملاکهای شخصی را می توان در اطلاعاتی جستجو کرد که در مورد افراد دیگر کسب می‌کنیم. بر اساس نظریه شناختی- اجتماعی، بیشتر افراد دانش قابل ملاحظه‌ای درباره بهترین شیوه کار برای بدست آوردن نتیجه‌ای خاص دارند؛ اما، درباره نتیجه کاری که مشغول آن هستند،آگاهی ندارند و افراد وقتی از نتـایج کار خود آگاه می شوند، می توانند درباره تغییر رفتار خود تصمیم بگیرند.

خود واکنشی (خود مشوقی):

خودواکنشی معمولا با واکنشهای عاطفی همراه است. وقتی کاری خوب پیش می‌رود یا هدفی در دسترس قرار می‌گیرد، معمولا انسان احساس شادمانی و رضایمندی می‌کند. اماوقتی شکست می‌خورد یا عملکرد ضعیفی نشان می‌دهد، معمولا خلق منفی یا نارضایتی را تجربه می‌کند. کسانی که موفق به خودنظم بخشی رفتاری شوند، با سلسله اعمال از پیش تعیین، مانند آنچه برای هدفشان مورد نیاز است، به صورت مؤثری از خود مشوقی استـفاده می‌کنند.

یادگیری خودتنظیمی:

خودتنظیمی،"تولید و هدایت اندیشه، هیجان‌ها و رفتارها توسط خود فرد به‌منظور رسیدن به هدف است"(سانتروک[3]، 2004، ترجمه سیف، 1389). گرین و آزودو[4](2007، ترجمه سیـف، 1389) میگویند: " اگرچه بر سر تعریف خودتنظیمی در میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد، اما همه آنها بر این باورند که یادگیرندگان خودتنظیم جو فعال هستنند و به کمک نظارت و راهبرد، یادگیری خود را بطور مؤثر تنظیم می‌کنند." ....


[1] - Doom Jaan

[2] -Bandura

[3] -Suntrook

[4] -Green & Azvedo

...

نظریهها و الگوهای یادگیری خودتنظیمی:

نظریه ویگوتسکی:

پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی، انتقال از تنظیم توسط دیگری به خود خودتنظیمی را از طریق چهار مرحله اصلی تبیین می‌کنند(ویگوتسکی، 1981).

اولین مرحله، می‌تواند به وسیله محدودیت‌های درک یادگیرنده از تکلیف و تنظیم‌های بزرگسال دیگر یا فرد با تجربه‌تر فهمیده شود. یادگیرنده و فرد مجرب‌تر دیگر، از طریق گفتار، نمادها و بازنمایی‌هایی که با تعریف یادگیرنده از موقعیت پیوند می‌خورد، درک مشترکی را گسترش می‌دهند.

در طی دومین مرحله، یادگیرندگان به‌صورت موفقیت‌آمیز و از طریق ابزارهای میانجی، شروع به مشارکت در ارتباط می‌کنند، و پیـوندهایی را بیـن سخن بزرگـسال و موقـعیت تکلیـف برقرار می‌سازند. در این مرحله، به‌عنوان نمونه، یادگیرنده با هدایت یک بزرگسال، برای درک و تکمیل تکالیف، شروع به تمرین نمادها و بازیها می‌کـنند. حال، درک آنان به موقــعیت تکلیف، محدود می‌شود و مسئولیت تنظیم رفتار هنوز برعهده بزرگسال است.

در سومین مرحله تنظیم، از نقش و کارکرد ابزارهای میانجی که آنها را قادر می‌سازد تا تکالیف را به‌طور مستقلانه و با مسئولیت بیشتر انجام دهند، آگاه می‌شوند. با این وجود تنظیمشان هنوز وابسته به راهنمای بزرگسال است. برای مثال، یادگیرندگان می‌توانند سؤالات یا مثالهایی به منظور کمک به درک خود و تکمیل تکالیف با راهنمایی بزرگسال، تولید کنند.

در مرحله آخر، از طریق تعامل اجتماعی، استفاده از ابزارهای فرهنگی به بخشی از سازمان درونی یادگیرنده تبدیل می‌شود.در این مسیر، آنها شروع به کسب مسئولیتهای ارتباطی و تنظیمی از افراد با تجربه تر دیگر می‌کنند و سعی در رشد صلاحیت خودتنظیمی خود هستند.

در حالی که هدف نهایی، خودتنظیمی است، پژوهشگران اجتماعی- فرهنگی از اصطلاحاتی مانند یادگیری انطباقی، یا تنظیم اشتراکی به منظور تاکید بر نقش تعاملات جاری میان افراد و بافت، در رشد خودتنظیمی استفاده می‌کنند. برای مثال، مدل تنظیم اشتراکی به مسئولیت مشترک میان معلمان و دانش‌آموزان در استقرار و نگهداری روابطی که خودتنظیمی را ارتقا می‌دهند، تاکید می کند. در این مدل، مسئولیت دانش آموزان در این است که جهان اجتماعی چندگانه و اهداف را سازمان می‌دهند؛ در حالی‌که، معلمان مسئول تدارک حمایت سکوسازی و فرصت‌هایی هستند که میانجی تنظیم دانش‌آموز است(ترنر[1]، 2002، به نقل از مردعلی، 1387). ....


[1] Turner



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری اهمال کاری (فصل دوم پژوهش)

در 33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اهمال‌کاری:

تعاریف اهمال‌کاری:

مانند بسیاری از اصطلاحات روان شناختی، اهمال‌کاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع پژوهش کرده‌اند بسیار متنوع و متعدد می‌باشد(فراری، 1995به نقل از پورکمالی،1392).در واقع، تعریف واحد عملیاتی پذیرفته شده ای درباره اهمال‌کاری وجود ندارد و هر یک از صاحب‌نظران از منظر خود به این موضوع نگریسته، تعریفی از آن ارائه کرده اند. هر چند، تعاریف متعدد از ابعاد و جوانب مختلف اهمال‌کاری ارائه شده است، با این وجود، هیچ یک از این تعاریف با هم در تناقض نمی باشند(آسیف،2011). در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره می‌شود.

از منظر روان‌شناسی، اهمال‌کاری به معنی به‌تعویق انداختن کاری است که قصد انجام آن را داریم در واقع اهمال‌کاری به این معنا است که شخص تصمیم می‌گیرد به انجام کاری مبادرت کند، اما انگیزه لازم برای انجام آن فعالیت در چارچوب زمانی مورد انتظار و تعیین شده را ندارد.

البته این موضوع مبرهن است که تمام اصطلاحاتی که به نوعی با اهمال‌کاری ارتباط دارند، بیانگر به تعویق‌انداختن و به فردا موکول کردن کارها می‌باشد. بر این اساس، هنگامی‌که افراد به طور مکــرر، شروع و یا به اتمــام رساندن وظایف در زمان معینی را به تعویق می‌اندازند، دچار اهمال‌کاری می شوند. اهمال‌کاری اغلب به‌عنوان تأخیر غیرمنطقی رفتار، مورد بررسی قرار می‌گیرد و اینگونه تعریف می‌شود:"عمل به تأخیرانداختن کارها، به ویژه بدون دلایل مناسب" نیز، اهمال‌کاری را یک نوع گرایش غیرمنطقی به تأخیر در انجام کارهایی که باید به اتمام برسند، تعریف کرده است. معتقدند که اهمال‌کاری تحصیلی را می‌توان هر نوع آگاهی در نظر گرفت که به‌وسیله آن یادگیرنده فرض می‌کند و یا شاید حتی می‌خواهد یک تکلیف درسی را انجام دهد اما نمی‌تواند آنرا در چارچوب زمانی زمانی مناسب یا مورد انتظار برساند.دورا[1](2007، به نقل از آسیف،2011) معتقد است که به تأخیر انداختن و یا اجتناب از انجام هرگونه تکلیف که ناشی از اختلاف رفتار بین قصد و رفتار واقعی(عمل) است و برای فرد نتایج منفی به همراه داشته باشد، اهمال‌کاری می باشد.

الیس و ناس(2002). نیز اهمال‌کاری را به تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن کار به آینده و استفاده از عذرخواهی و پوزش برای توجیه به تأخیر انداختن در انجام فعالیت تعریف کردند(به نقل از فراری، 1998). اهمال‌کاری را عقب انداختن انجام عملی به دلیل ناخوشایندی و ملال‌آوری آن تعریف می‌کند. از نظر فراری و تایس(2000) نیز اهمال‌کاری مبین تأخیر در آغاز یا ادامه کار است.

در نهایت می‌توان گفت: گرچه در میان پژوهشها هیچ‌گونه وفاق و اجتماعی در مورد تعریف اهمال‌کاری وجود ندارد(سولومون و راث بلوم، 1984 به نقل از پورکمالی، 1392)، اما یک ویژگی مشترک و عمومی میان همگی این تعاریف دیده می‌شود و آن مؤلفه"به تأخیر انداختن" است؛ به طوری‌که، در همه این معانی و تعاریف نوعی "این دست و آن دست کردن" نهفته است. ...

...


[1] -Dowra

...

مطالب :

اهمال‌کاری:

تعاریف اهمال‌کاری:

انواع‌ اهمال‌کاری:

2-1) اهمال‌کاری اجتنابی:

2-2) اهمال‌کاری تحصیلی:

دیدگاهها و نظریات عمده در مورد اهمالکاری:

اهمالکاری به عنوان یک مسئله رفتاری:

اهمالکاری به عنوان یک مسئله شناختی :

اهمالکاری به عنوان یک مسئله انگیزشی:

نظریهخود ارزشی:

نظریه مدیریت زمان :

عوامل موثر در بروز اهمالکاری:

الف) علل شخصیتی اهمالکاری:

ب) علل وابسته به تکلیف اهمالکاری تحصیلی :

ج) علل مربوط به ادراک تواناییها:

ویژگیهای افرادسهلانگار:

پیامدهای اهمالکاری:

پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور:

منابع فارسی:

Refrences



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تنظیم هیجان (فصل دو)

مبانی نظری و پیشینه پژوهش تنظیم هیجان (فصل دو)

در 72 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی هیجان

سال ها پژوهش ، به وضوح بر نقش مهم هیجان ها در بسیاری از جنبه های زندگی روزانه و هم چنین تأثیر آنها در سازگاری با فشار ها و بحران های زندگی صحه گذاشته است. اساساً، هیجان‎ها واکنش های زیست شناختی هستند که زمانی برانگیخته می شوند که فرد موقعیت را حاوی چالش‎ها یا فرصت های مهم ارزیابی می کند و پاسخدهی وی را در برابر رویداد های محیطی عمده منسجم می‎سازد (گراس و مونیاس[1]، 1995). از دیدگاه تکاملی هیجانات میراثی است که از انسان های نخستین برای ما باقی مانده است و بدین خاطر هم چنان در گونه ی بشر باقی می ماند که دارای کارکرد است . هیجانات به ما کمک می کنند تا بتوانیم با مشکلات و فرصت هایی که در زندگی با آن روبه رو می شویم سازگارانه پاسخ دهیم (لوینسون[2]،1994؛ به نقل از حسین چاری، 1389) . دیدگاه های کارکردی اخیر تاکید دارند که هیجانات نقش مهمی را در آماده سازی فرد برای ارائه واکنش های رفتاری، حرکتی و فیزیولوژیکی، در تسهیل کردن فرایند تصمیم گیری در برابر مسائل و مشکلات زندگی، در ارتقا دادن توان حافظه برای ثبت رویداد های مهم و در تسهیل روابط بین فردی ایفا می کنند . ولی متأسفانه در مورد طبیعت هیجان اتفاق نظر وجود ندارد (گراس، 2008؛ به نقل از اعظمی، 1392). به طور کلی هیجانات هم می توانند در زندگی به ما کمک کنند و هم می‎توانند به ما آسیب برسانند . زمانی یک هیجان مشکل آفرین و آسیب زا می شود که به سبکی غلط ابراز شود، در بافتی نا متناسب رخ دهد، خیلی شدید باشد و زیاد به طول بیانجامد (ورنر[3] و گراس، 2010).

2-2-1-2- تعاریف هیجان و نظریات مرتبط با آن

ارائه تعریفی از هیجانات تا حد زیادی سخت است، زیرا می توان هیجان را به دامنه وسیعی از پاسخ ها اطلاق کرد. برای مثال ناراحت شدن از دست استاد، کلافگی ناشی از ترافیک، لذت بردن از قدم زدن در پارک، ترس از یک نمره بد، احساس گناه بخاطر عمل نکردن به گفته های والدین و ... را می توان به عنوان هیجان در نظر گرفت . این هیجانات در چند بعد قابل بررسی هستند. شدید یا ملایمند، مثبت یا منفی اند، عام یا خاص اند، کوتاه مدت یا بلند مدت اند، اولیه اند یا ثانویه (یعنی هیجانی که در واکنش به یک پاسخ هیجانی ایجاد می شود) (گراس و تامپسون، 2007 ).

افلاطون معتقد بود که هیجانها همانند دارویی هستند که عقلانیت را مختل می سازند . این عدم اطمینان در دوره رواقیون نیز مطرح بود که هیجانها بیماری روح است ادامه یافت. مطالعه نوین هیجان ها با داروین[4] شروع شد که در کارش این روش فکری را دنبال کرد . او متوجه شباهت هایی میان تظاهرات احساسی در انسان و دیگر حیوانات و نیز میان افراد بالغ و کودکان شد . او مشاهده کرد که این تظاهرات خواه ذره ای استفاده داشته باشد یا نه روی می دهند، او آنگاه توانست استدلال کند که این تظاهرات وقتی در انسان بالغ پدید می آید، انعکاسی از تاریخچه تعاملی و سابقه ی تحول ما از دوران کودکی است. به دنبال داروین، ویلیام جیمز[5] مطرح ساخت که هیجان ها عبارتند از ادراک رویداد های بدن و والتر کنن[6] مطرح کرد که آنها فوران تکانه های مربوط به بخش های پایینی و غیر عقلانی مغز هستند . چنین پیشنهاداتی روند کلی نظریه سازی روانشناسی در مورد هیجان‎ها را تشکیل می داد. سنت فکری دیگری درباره ی هیجانها در تاریخ نظریات روانشناسی غرب وجود داشته است. این سنت با ارسطو شروع شد که مطرح کرد که هیجانها بر داوری های شناختی مبتنی اند. او از اصطلاحات مربوط به هیجانها تجزیه و تحلیلی مؤلفه ای به دست داد. بنابراین، برای نمونه، او خشم را به عنوان حالتی پدید آمده در نتیجه ی این باور که فردی مورد اهانت قرار گرفته است تحلیل کرد. این شیوه ی تجزیه و تحلیل معنای اصطلاحات مربوط به هیجان از طرف اسپینوزا[7] دنبال شد (آیزنک[8]، 1992؛ به نقل از محمدی، 1389).

در این سنت شناختی، کاری که مشخص کننده ی نقطه ی آغاز دوران نوین است متعلق به فردریک پاول هان[9] است که در سال 1887 مطرح کرد که هیجانها وقتی بروز می‌کنند که چیزی موجب قطع یک گرایش یا یک فعالیت در حال اجرا می گردد. هیجان سپس اختلالی ذهنی تولید می کند که توجه خود آگاه را کاملاً به خودش اختصاص می دهد. شکتر و سینگر[10] (1962) نیز در دهه ی 1960 مقاله ای منتشر کردند که اثر گذار ترین تحقیق اخیر در مورد هیجانها محسوب می شود. هر هیجان در این نظریه دو مولفه دارد، تحریک غیر شناختی و نا متمایز نه چندان متفاوت با نوع درون دادی که توسط جیمز و کنن اصل قرار داده شده بود؛ به همراه انتسابی شناختی از سبب تحریک. شکتر و سینگر با یک حرکت، سنتهای زیست شناسانه، شناختی و روانی- اجتماعی را متحد کردند (آیزنک1992؛ به نقل از محمدی، 1389). ....


[1]-Munoz

[2]- Levenson

[3]-Werner

[4]- Darwin

[5]- Wiliam James

[6]- Walter Cannon

[7]- Spinoza

[8]- Eysenck

[9]- Paulhan

[10]- Schachtet & Singer

...

در اینجا لیستی از ضعف های تنظیم هیجان ارائه شده است :

- نشان دادن هیجانات خیلی شدید نسبت به موقعیت

- ابراز هیجان با فراوانی بیشتر

- داشتن مشکلاتی برای کاهش هیجانات منفی

- وجود مشکل برای بازداری بیان هیجانی

- مشکل در فهم تجارب هیجانی

- تجربه هیجانات منفی بیشتر

- نا توانی بیشتر برای آرام نمودن خود

- داشتن سو گیری برای نشانه های منفی یا تهدید کننده

- انتخاب راهبرد های پرخاشگرانه، اجتنابی یا نامربوط برای مواجهه با هیجانات منفی

- عدم باور به اینکه هیجانات منفی قابل تغییرند

- تمایل به تمرکز بر جنبه های منفی موقعیت ها

- مشکلات کنترل توجه

- ناتوانی برای تشخیص هیجانات خود (مک لم، 2008؛ به نقل از محمدی، 1389).

پیشینه پژوهشی

- به منظور بررسی پیشینه تحقیق و تعیین سهم پژوهش­های گذشته در روشن کردن ابعاد مختلف مسأله، منابع اطلاعاتی گوناگونی مورد بررسی قرار گرفت. لذا پژوهش­های به ‌عمل‌آمده در داخل و خارج از کشور، بر اساس ارتباط بیشتری که با موضوع تحقیق داشتند، در این قسمت بیان گردیده اند.

2-3-1- پژوهش های انجام شده در داخل کشور

- حجتی (1392) پژوهشی را با عنوان رابطه ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان مادران کودکان طیف اتیسم انجام داده است. بدین منظور 88 مادر دارای کودک با اختلالات طیف اتیسم به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل شخصیت (NEO)، و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان همبستگی معنادار وجود دارد. قوی ترین پیش بینی کننده راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان مادران کودکان طیف اتیسم بعد روان رنجورخویی بود. ...



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)

مبانی و پیشینه نظری اختلال بدشکلی بدن (فصل دوم پژوهش)

در 114 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-1-2- تعریف و ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن

برخی افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خویش دارند و علیرغم ظاهر طبیعی، نگران این هستند که بعضی از جنبه‌های ظاهرشان معیوب است و ترس مفرط و نگران کننده‌ای را درباره وضعیت ظاهر جسمانی خود ابراز می‌کنند. آن‌ها ممکن است قسمتی از بدن خود را زشت غیر جذاب، نقص دار بدشکل و حتی عجیب، ترسناک، تنفر آور، توصیف کنند. اگرچه این نقص برای دیگران قابل توجه نیست، (بوهلمن[1] و همکاران، ۲۰۰۸) ولی آن‌ها از آن رنج می‌برند و فکر می‌کنند که نقص آن‌ها خیلی بارز و برای دیگران روشن وقابل رویت است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). این ترس افراطی می‌تواند تبدیل به احساس وجود نقص خیالی در بدن گردد.

و فرد ساعات بسیاری از روز را در حال فکر کردن و رنج بردن از این نقص یا عیب به سر برد(بوهلمن و همکاران، ۲۰۰۸). به طور متوسط بین 3 تا ۸ ساعت در روز یا حتی بیشتر (فیلیپس،2009) و معمولا نمی‌توانند در مورد آن بخش‌ خاصی از بدن خود فکر نکنند.

این افراد مشکلات مربوط به ظاهرشان را به روش‌های گوناگونی توصیف می‌کنند. آن‌ها مثلا می‌گویند که قسمت‌های مورد تنفر زشت، نامجذوب، یا نابهنجار هستند. یا قیافه خود را مشکل دار، نادرست و عجیب و غریب می‌دانند. بعضی از آن‌ها از لغات بدشکل و بدریخت[2]یا غول پیکر[3] استفاده می‌کنند.

اختلال بدشکلی بدن که گاهی اختلال بدریختی بدن ترجمه می‌شود و برخی اختلال خود زشت انگاری یا بدریخت انگاری هم آنرا می‌نامند، درDSM-IV جزءگروه اختلالات جسمانی شکل[4] طبقه بندی می‌شد و بر اساس طبقه بندی جدید DSM-V در گروه اختلالات وسواس فکری – عملی و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است.

مهم‌ترین تظاهر اختلال بدشکلی بدن اشتغال ذهنی مفرط به وجود نقصی خیالی یا بزرگ‌ نمایی‌شده در ظاهر است. فردی که تشخیص اختلال بدشکلی بدن به او نسبت داده می‌شود باید حداقل یک ساعت در روز نگرانی در مورد ظاهر خود داشته باشد و برای کسی که کمتر از این زمان نگرانی داشته باشد باید در تشخیص اختلال بدشکلی بدن احتیاط لازم را داشت چون اشتغال ذهنی آن‌ها به اندازه کافی افراطی نیست که حکم یک تشخیص روانپزشکی داده شود. شرایط لازم دیگری برای اختلال بدشکلی بدن وجود دارد و آن این است که شدت نگرانی مربوط به ظاهر و اشتغال ذهنی درباره نقص‌های جسمی آنقدر شدید است که باید آسیب معناداری در عملکرد اجتماعی- شغلی یا سایر زمینه‌های زندگی فرد ایجاد کند اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن هر دو را تجربه می‌کنند.و اینکه اشتغال ذهنی را اختلالات روانی دیگر مانند ناخشنودی از شکل و اندازه بدن در بی اشتهایی روانی بهتر توجیه نکند. به طور خلاصه، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن درجه‌ای از اشتغال ذهنی، پریشانی و آسیب در عملکرد را تجربه می‌کنند که به روشنی از تجربه اکثر افراد جامعه بیشتر است (فیلیپس، ۲۰۰۹). ...

...


[1] Buhlmann

[2] Deformed

[3] Monstrous

[4] Somatoform Disorders

....

2-1-4- اختلالات همایند با اختلال بدشکلی بدن

بر اساس مطالعات و پژوهش های مختلف، اختلال بد شکلی بدن، یک اختلال روانپزشکی مجزا است اما با سایر اختلالات روانپزشکی همبودی بالایی دارد(هلندر و همکاران، 1993). اختلالات روانی و اختلالات شخصیت در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن شایع است. از اختلالات روانی متداول می توان اختلال وسواس فکری_ عملی، اختلال فوبیای اجتماعی، اختلال افسردگی اساسی، اختلالات شخصیت مانند اختلالات وسواسی، اسکیزوئید و خود شیفته را نام برد واختلال بدشکلی بدن ممکن است با سایر اختلالات همبود باشد(کاپلان و سادوک،2000). اگر فردی علاوه بر این اختلال، اختلال روانی دیگری نیز داشته باشد باید تشخیص و مورد درمان قرار گیرد (فیلیپس، ۲۰۰۹).در بررسی اختلالات شخصیت در مبتلایان به بد شکلی بدن میزان بالایی از همبودی یافت شد (هلندر، ونگ، 1995؛ کوهن و همکاران،2000).در یک مطالعه اختلالات شخصیت در 72% بیماران گزارش شده است و اختلال بد شکلی بدن با اختلالات شخصیت پارانوئید اجتنابی، وسواسی، خود شیفته همراه بوده است(کاپلان و سادوک،2000 ؛ ویل و همکاران،1996).اختلالات شخصیت در مطالعات مختلف، در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن ارزیابی شده است. در یک مطالعه، میانگین اختلالات شخصیت در مبتلایان 53/2 بود و 87% از آنها یک اختلال و 53% به بیش از یک اختلال دچار بودند و مجموعه c اختلالات شخصیت در آنها متداول تر بود( کوهن و همکاران، 2000).در یک مطالعه بر روی مبتلایان، دو سوم مبتلایان حداقل یک اختلال شخصیت داشتند.در مطالعات بسیاری اختلال بد شکلی بدن با آسیب شناسی قابل ملاحظه در اختلال شخصیت همراه بوده است(کوهن و همکاران، 2000).ویژگی های شخصیتی آمیخته ای از صفات وسواسی و اسکیزوئیدی در مبتلایان مشاهده شده است(کاپلان و سادوک، 2000).هیچ الگوی غالب شخصیتی در مبتلایان به اختلال بد شکلی بدن وجود ندارد(کاپلان و سادوک،2000).پژوهش گنستاد و همکاران نشان داد که همبودی اختلالات محور یک در بیماران مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شایع است.در یک مطالعه در مقایسه با گروه کنترل، آزمودنی ها مبتلابه اختلال بد شکلی بدن، درونگراتر، وسواسی، خشمگین و نروتیک تر بودند(هلندر و همکاران، 1993).شخصیت اجتنابی، بازداری اجتماعی، احساس بی کفایتی، حساسیت شدید به ارزیابی منفی متداول تر است.با وجود این میزان بالایی از همبودی اختلال بد شکلی بدن با اختلاللات شخصیت، این اختلال نشانه یا بازتاب یک مشکل شخصیتی مشخص سن باشد(فیلیپس،1996).

در حقیقت، افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن علاوه بر داشتن اختلال بدشکلی بدن، اغلب افسردگی، فوبی اجتماعی، یا وسواس فکری-عملی (باهن و همکاران، ۲۰۰۲؛ گنستاد و همکاران، ۲۰۰۷)، اختلالات خوردن نیز دارنددر پژوهشی بر روی افراد مبتلا به به اختلال بدشکلی بدن، میزان بالای همبودی با اختلالات افسردگی، وسواس فکری-عملی، فوبی اجتماعی و خوردن به دست آمد (فیلیپس و همکاران، ۲۰۰۵) و همچنین و شایع‌ترین اختلالات همبود به ترتیب فوبی اجتماعی، اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال افسردگی اساسی بودند (گنستاد و همکاران، ۲۰۰۳). ...

...

2-1-8- تظاهرات بالینی اختلال بدشکلی بدن

تابلوی بالینی اصلی عبارت است از احساس نافذ زشتی یا عیب درظاهر. گاهی یک عیب واقعی وجود دارد که ناچیز و خفیف است، اما نگرانی فرد درباره آن شدیدا غیر منطقی و افراطی می‌باشد. در این اختلال باور فرد کیفیت عقیده بیش بها داده شده[1] یا نیمه هذیانی دارد. بیمار فکر می‌کند که بدشکل و غیرجذاب است. با اینکه تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن شباهت‌هایی با هم دارند ولی تجربه هر شخصی در بعضی جنبه‌ها در نوع خود بی‌نظیر است.

2-1-8-1- اشتغال ذهنی

وسواس‌های مربوط به ظاهر در اکثر اوقات با فرد است، آن‌ها مانند تیک تیک ساعت، به طور مکرر در ذهن فرد حاضر و سرزنش کننده هستند (فیلیپس، ۲۰۰۹). در مطالعه‌ای 5درصد از مبتلایان کم تر از یک ساعت در روز حدود یک سوم از افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن به مدت ۱ تا ۳ ساعت در روز، تقریبا ۴۰ درصد آن‌ها برای ۳ تا ۸ ساعت، و در حدود یک چهارم افراد بیشتر از ۸ ساعت در روز در مورد نقص‌های ظاهرشان فکر می‌کنند (فیلیپس، ۲۰۰۹).

بعضی افراد کل روز در مورد نقص دریافتی ظاهرشان فکر می‌کنند. مثلا ممکن است فرد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن بگوید که افکار مربوط به اختلال بدشکلی بدن مانند سایه با اوست و نمی‌تواند بر آن‌ها کنترل داشته باشد. یک مورد بیمار مبتلا به اختلال بدشکلی بدن شکایت می‌کرده که افکار مربوط به بدشکلی ظاهر حتی در خواب هم او را‌‌ رها نمی‌کند و بیشتر مواقع خواب خوبی ندارد، و کابوس و رویاهای دردناکی در مورد ظاهرش دارد.و در اکثر اوقات روز با نقص خود اشتغال ذهنی دارد و نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد. وهمچنین بعضی روز‌ها چنان مشغول این فکر‌ها است که از کارهای دیگر زندگی خود باز می‌ماند (ربیعی و همکاران، ۱۳۸۸). اکثر افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن متوجه می‌شوند که زمان زیادی را صرف فکر کردن در مورد ظاهرشان می‌کنند. اما بعضی‌ها هم نمی‌توانند درک کنند که افکار و نگرانی مربوط به ظاهرشان افراطی است و فکر می‌کنند که همه افراد در طول روز در مورد ظاهرشان نگرانی دارند (فیلیپس، ۲۰۰۹).

یک دلیل برای اشتغال ذهنی در مورد نقص دریافتی این می‌باشد که افراد مبتلا زمان زیادی را صرف مشکل و کنترل افکار مربوط به بدشکلی می‌کنند. تعداد زیادی از این افراد سعی می‌کنند با تمرکز بر چیزهای دیگر با افکار مزاحم مقابله کنند. اما اشتغال ذهنی تعدادی از این افراد به قدری قوی است که توان توجه به امور دیگر و برگشت از افکار مزاحم را ندارند. اکثر افراد مبتلا در کنترل بر روی افکار خود محدودیت دارند (مگر اینکه آن‌ها درمان موفقیت آمیزی داشته باشند). بیشتر مبتلایان به اختلال بدشکلی بدن به طور تکرار شونده با افکار مربوط به زشتی ظاهر اشتغال ذهنی داشته و به همراه این افکار احساس شرمندگی، سرزنش خود و عصبانیت می‌کنند. محتوای بعضی از وسواس‌ها این است که دیگران در مورد آن صحبت می‌کنند و زیر نظر هستند. با وجود اینکه افراد مبتلا سعی می‌کنند که به روش‌های مختلف از دست این افکار خلاص شوند ولی اکثرا ناموفق هستند و حتی گاهی اوقات این افکار زیاد‌تر می‌شوند. (بوردنر، ۲۰۰۷). ...


[1] Over valued idea



خرید فایل


ادامه مطلب ...